اشرف غنی احمدزی، در پیام اخیر خود به مناسبت عید قربان، بار دیگر بر مشروعیت خود تأکید کرده و خواستار انتقال این مشروعیت به یک نظام مردمی شده است. اما پرسش اصلی اینجاست: غنی که با تقلب گسترده به قدرت رسید، با سیاستهای قومگرایانه کشور را به آتش کشید، با بیکفایتی و فساد نظام را تضعیف کرد، و در نهایت با فراری شرمآور افغانستان را به همتباران طالب خود سپرد، اکنون از چه مشروعیتی سخن میگوید؟
برای بازخوانی فاجعهی که اشرف غنی در کشور طی ۷ سال خلق کرد، چند نکته قابل توجه است:
اول: اشرف غنی، چهرهای که روزی به عنوان یک تکنوکرات بینالمللی معرفی میشد، امروز در ذهن مردم افغانستان به نماد شکست، خیانت و فرصتطلبی تبدیل شده است. او در سالهای ۲۰۱۴ و ۲۰۱۹ با حمایت مستقیم آمریکا و در سایه تقلبهای گسترده به ریاستجمهوری رسید، اما نه تنها نتوانست ثبات را به افغانستان بازگرداند، بلکه با سیاستهای انحصارطلبانه و قوممحور، بحران را عمیقتر کرد. حالا، پس از فرار شرمآورش در اگست ۲۰۲۱، او همچنان خود را “حامل مشروعیت” میخواند. این ادعا نه تنها گزافهگویی است، بلکه توهینی به مردم افغانستان است که سالها شاهد بیکفایتی و خیانت او بودند.
دوم: تقلب انتخاباتی و مشروعیت ساختگی
اشرف غنی در هر دو دوره ریاستجمهوریاش (۲۰۱۴ و ۲۰۱۹) با تبانی سنگین و تقلب گسترده به قدرت رسید. در سال ۲۰۱۴، رقابت او با عبدالله عبدالله به حدی تنشزا شد که آمریکا مجبور به مداخله و ایجاد دولت وحدت ملی شد. اما این دولت نه “وحدت” داشت و نه ملی بود؛ غنی عملاً قدرت را در انحصار خود گرفت و مشروعیت نظام را زیر سوال برد.
در انتخابات ۲۰۱۹ نیز طبق گزارشهای مستقل؛ کمیسیون نا مستقل انتخابات با دستکاری در آرا، پیروزی غنی را تضمین کرد، در حالی که مخالفان و ناظران بینالمللی این روند را غیرشفاف خواندند. حتی جان باس، سفیر پیشین آمریکا در کابل، در خاطرات خود به فشارهای واشنگتن برای حفظ غنی در قدرت اعتراف کرده است. با این پیشینه، چگونه میتوان از “مشروعیت مردمی” سخن گفت؟
سوم: عصبیت قومی و انحصار قدرت
غنی نه یک رهبر ملی، که یک سیاستمدار قومگرا بود. او با تکیه بر شبکههای پشتونی و جمهوریت ۳ نفره و به حاشیهراندن دیگر گروههای قومی، به ویژه تاجیکها و هزارهها، تنشهای قومی را دامن زد. انتصابهای او در ارتش و نهادهای امنیتی عمدتاً بر اساس وفاداری قومی صورت میگرفت، نه شایستگی.
این سیاستها باعث تضعیف روحیه نیروهای امنیتی شد. بسیاری از فرماندهان غیرپشتون، به ویژه در ولایات شمالی، احساس کردند که دولت از آنها حمایت نمیکند. این نارضایتیها یکی از عوامل مهم سقوط سریع ولایات در برابر طالبان بود. غنی با سیاستهای تفرقهآمیز خود، افغانستان را پارچه پارچه کرد.
چهارم: بیکفایتی و فساد؛ زوال نظام جمهوریت
دولت غنی به فساد سیستماتیک معروف بود. خانواده او و حلقه نزدیکانش در معاملات کلان اقتصادی دست داشتند، در حالی که مردم با فقر و بیکاری دست و پنجه نرم میکردند. بر اساس گزارشهای سازمانهای بینالمللی، افغانستان در دوران او یکی از فاسدترین کشورهای جهان بود.
بیکفایتی او در مدیریت بحرانها نیز آشکار بود. نیروهای امنیتی بدون دستمزد و تجهیزات مناسب رها شده بودند، در حالی که طالبان روزبهروز قویتر میشد. غنی به جای تقویت نهادهای دولتی، به مشاوران غیرمسئول و پروژههای نمایشی متکی بود. نتیجه این سیاستها، فروپاشی سریع ارتش و حکومت در سال ۲۰۲۱ بود.
پنجم: معامله با طالبان؛ خیانت یا ناتوانی؟
یکی از بزرگترین اتهامات به غنی، همکاری پنهان با طالبان است. شواهد نشان میدهد که سقوط ولایات نه به دلیل قدرت طالبان، که به خاطر دستورات مشکوک از مرکز بود. گزارشهایی وجود دارد که برخی فرماندهان پشتون به عمد مناطق را تخلیه کردند تا راه برای پیشروی طالبان باز شود.
همچنین، مذاکرات صلح دوحه بدون حضور دولت افغانستان انجام شد، و غنی عملاً نقش مردم افغانستان را نادیده گرفت. آیا این نشانهای از یک توافق پشت پرده نبود؟ بسیاری معتقدند غنی و حلقه حاکم پشتون اولا به دنبال تقسیم قدرت با طالبان بودند، اما در ادامه و نقشه ب آنها، واگذاری قدرت به طالبان بود که عملی شد.
ششم: فرار شرمآور؛ نقطه پایان یک تراژدی
۱۵ اگست ۲۰۲۱، روزی که غنی با هلیکوپترهای پر از پول از افغانستان گریخت، برای همیشه در تاریخ کشور ثبت شد. او نه تنها کشور را در بحرانیترین لحظه رها کرد، بلکه با فرار خود، آخرین ضربه را به نظام جمهوریت فاسد و نمایشی وارد آورد.
این فرار، خیانتی بزرگ به میلیونها افغانستانی بود که سالها برای جمهوریت جنگیده بودند. امروز، غنی در امارات زندگی میکند و همچنان از “مشروعیت” سخن میگوید، اما مردم افغانستان او را به عنوان نماد شکست و خیانت میشناسند.
هفتم؛ مشروعیتی که هرگز وجود نداشت
ادعای مشروعیت اشرف غنی نه بر اساس واقعیت، که بر پایه توهمات سیاسی است. او با تقلب به قدرت رسید، با قومگرایی کشور را تقسیم کرد، با فساد و بیکفایتی نظام را نابود ساخت، و در نهایت با فرار خود، افغانستان را به تاریکترین دوره تاریخش سپرد. اکنون، سخن گفتن از “انتقال مشروعیت” نه تنها مضحک، بلکه توهین به شعور مردم افغانستان است. تاریخ، غنی را نه به عنوان یک رهبر مشروع، که به عنوان نماد شکست و خیانت خواهد شناخت که کشور را به گروه تروریستی طالبان بر اساس گرایش قومی واگذار کرد.