خبر ساخت بزرگترین مدرسه دینی افغانستان توسط دولت سکولار ازبکستان، آنهم در شهر مزارشریف و با هزینهای بالغ بر شش میلیون دالر، پرسشهای جدی را در ذهن بسیاری درباره اهداف و پیامدهای این پروژه مطرح کرده است. این اقدام در حالی صورت میگیرد که ازبکستان سالهاست سیاستهای سختگیرانهای در زمینه دینزدایی اجرا کرده و حتی قوانین تراشیدن اجباری ریش را به اجرا گذاشته است. حالا همین کشور، برای گروهی که ریش را نماد دینداری میداند و با متر اندازهگیری میکند، مدرسه دینی میسازد.
این تناقض آشکار، نهتنها از نظر ایدئولوژیک غیرقابل جمع است، بلکه از منظر امنیتی نیز میتواند پیامدهایی خطرناک برای خود ازبکستان و منطقه داشته باشد. تجربه پاکستان در حمایت از طالبان و گرفتار شدن در باتلاق تروریزم، نمونهای هشداردهنده است که نباید نادیده گرفته شود. آیا ازبکستان نیز همان مسیر را در پیش گرفته؟ آیا این پروژه، آغاز یک بحران امنیتی جدید در آسیای مرکزی خواهد بود؟ در ادامه تلاش می کنیم به ابعاد این اقدام و پیامدهای احتمالی آن اشاره کنیم.
سکولاریسم ازبکستان در برابر بنیادگرایی طالبان
ازبکستان طی دهههای گذشته، یکی از سختگیرترین سیاستهای دینزدایی را در میان کشورهای آسیای مرکزی دنبال کرده است. دولت این کشور حتی قوانینی را به اجرا گذاشته که بر اساس آن، مردان موظف به تراشیدن ریش خود هستند و داشتن ریش بلند میتواند به عنوان نشانهای از افراطگرایی تلقی شود. در مدارس، مساجد و نهادهای دینی نیز نظارت شدید دولتی اعمال میشود تا از رشد جریانهای تندرو جلوگیری شود.
در نقطه مقابل، طالبان نه تنها ریش را نماد دینداری میدانند، بلکه با متر اندازهگیری میکنند تا از کوتاه بودن آن جلوگیری کنند. این گروه با بستن درهای مکاتب و دانشگاهها بهروی دختران، عملاً آموزش مدرن را کنار گذاشته و به گسترش مدارس دینی و جهادی روی آوردهاند. حال پرسش اینجاست: چگونه ممکن است کشوری با سیاستهای سختگیرانه سکولار، برای گروهی با ایدئولوژی بنیادگرای اسلامی، مدرسه دینی بسازد؟ این پارادوکس نه تنها غیرقابل جمع است، بلکه نشانهای از یک بازی سیاسی پیچیده و شاید خطرناک باشد.
آیا ازبکستان راه پاکستان را میرود؟
تجربه پاکستان در دهههای گذشته، نمونهای هشداردهنده برای هر کشوری است که به حمایت از مدارس دینی و گروههای بنیادگرا روی میآورد. پاکستان با هدف نفوذ در افغانستان، به تربیت و تجهیز طالبان پرداخت؛ اما امروز خود درگیر باتلاقی به نام «تحریک طالبان پاکستان» (تی تی پی) است که امنیت داخلیاش را تهدید میکند. این گروه از حمایت طالبان افغان برخوردار است و کنترل آن برای دولت پاکستان به یک چالش غیرقابل مهار تبدیل شده است.
ازبکستان با ساخت مدرسهای دینی در بلخ، ممکن است ناخواسته در همان مسیر قدم بگذارد. پرورش هزاران طلبه با آموزههای افراطی، میتواند در آینده به شکلگیری گروههایی مشابه تی تی پی در مرزهای شمالی افغانستان منجر شود. این تهدید نه تنها برای ازبکستان، بلکه برای کل منطقه آسیای مرکزی خطرناک خواهد بود.
بلخ؛ فاصلهای کوتاه، تهدیدی بلندمدت
ولایت بلخ در شمال افغانستان، تنها چند ساعت با مرزهای ازبکستان فاصله دارد. ساخت مدرسهای دینی در این منطقه، آن هم با حمایت مالی ازبکستان، به معنای ایجاد یک پایگاه ایدئولوژیک در نزدیکترین نقطه به خاک این کشور است. اگر روزی این مدرسه به مرکز تربیت نیروهای افراطی تبدیل شود، ازبکستان نخستین قربانی آن خواهد بود.
در واقع، ازبکستان با این اقدام، قبر امنیتی خود را با دستان خودش میکند. این پروژه نه تنها سودی برای ازبکستان ندارد، بلکه میتواند به تهدیدی دائمی در مرزهایش تبدیل شود. تجربه تاریخی نشان داده که افراطگرایی مذهبی مرز نمیشناسد و به سرعت میتواند به کشورهای همسایه سرایت کند.
انگیزههای پنهان؛ از دیپلماسی مذهبی تا رقابت منطقهای
با وجود سیاست نرم دولت ازبکستان درباره این پروژه و در کل رابطه با گروه طالبان، البته این اقدام بخشی از دیپلماسی منطقهای این کشور برای نفوذ در افغانستان تحت سلطه طالبان است. ازبکستان ممکن است تلاش کند با ایجاد روابط نزدیک با طالبان، جایگاه خود را در معادلات منطقهای در کوتاه ندت تقویت کند و در رقابت با کشورهای چون روسیه، پاکستان و چین، سهمی از آینده افغانستان داشته باشد.
اما این نوع دیپلماسی، بر پایه حمایت از بنیادگرایی مذهبی میتواند پیامدهای فاجعهباری داشته باشد. تجربه تاریخی نشان داده که گروههای افراطی، هیچگاه به منافع حامیان خود وفادار نمیمانند و در نهایت، به تهدیدی برای همان کشورها تبدیل میشوند.
بازی با آتش؟
در جمع بندی می شود گفت که ساخت مدرسه دینی در بلخ توسط دولت سکولار ازبکستان، نه تنها از نظر ایدئولوژیک متناقض است، بلکه از منظر امنیتی نیز اقدامی خطرناک و غیرقابل توجیه به نظر میرسد. این پروژه میتواند در آینده به تهدیدی جدی برای خود ازبکستان و منطقه تبدیل شود. تجربه پاکستان باید به عنوان زنگ هشدار برای ازبکستان تلقی شود؛ زیرا بازی با کارت تروریزم، هرچند در کوتاهمدت ممکن است منافع سیاسی داشته باشد، اما در بلندمدت، هزینههای سنگینی به همراه خواهد داشت.