مارشال محمد قسیم فهیم، یکی از شخصیتهای سرشناس و درشت تاریخ افغانستان، نه تنها در عرصه نظامی بلکه در عرصه سیاست نیز تأثیرگذار بود.
محمد قسیم فهیم، پس از جهاد علیه شوری و مقاومت بر ضد طالبان در افغانستان شهرت یافت و بهعنوان یک چهرهی برجسته سیاسی و نظامی نقش عمدهای در تاریخ معاصر افغانستان ایفا کرد.
قسیم فهیم، پس از شهادت احمد شاه مسعود، قهرمان ملی افغانستان، در سال ۲۰۰۱ میلادی پس از حملات تروریستی ۱۱ سپتامبر و سقوط طالبان، به یکی از شخصیتهای اصلی در تحولات افغانستان بدل شد.
فهیم، با آنکه بهعنوان معاون اول رییسجمهور فعالیت میکرد، اما حامد کرزی بهعنوان رییس جمهور از قدرت، صلابت و نفوذ او همواره در هراس بود.
مارشال فهیم اما، در کنار کارنامههای مثبتی که داشت مرتکب اشتباههای راهبردی در عرصه سیاست نیز شد. اشتباههای فهیم که بیشتر در دوران انتقال قدرت و ساختار سیاسی جدید افغانستان، انجام یافته در واقع تیشه به ریشه خود و مردماش بود.
یکی از بزرگترین اشتباههای مارشال فهیم، تشکیل دولت به رهبری حامد کرزی بود. کرزی که بهعنوان یکی از نزدیکترین حامیان و متحدان طالبان شناخته میشود.
مارشال فهیم با حمایتهای سیاسی و نظامی خود از کرزی و کنار زدن استاد برهانالدین ربانی، رییسجمهور پیشین و رهبر جبهه متحد، عملاً نقش اصلی را در براندازی این جبهه ایفا کرد.
کرزی در ابتدا با دست خالی وارد کابل شد و حتی در آغاز دولت خود از هیچگونه نیروی نظامی و امنیتی برخوردار نبود. اما مارشال فهیم با نوعی سادهلوحی سیاسی، تمامی منابع و ظرفیتهای جبهه شمال را به پای کرزی ریخت، غافل از اینکه سیاستهای قبیلهای در افغانستان، تحولات کشور را بهسمت دیگری خواهد برد.
این نوع برخورد در بلندمدت باعث تضعیف جایگاه فهیم و همسنگران او شد و همچنان باعث تقویت موقعیت کرزی در ساختار حکومتی جدیداش شد.
یکی دیگر از تصمیمهای اشتباه که مارشال فهیم در آن دوره اتخاذ کرد، حمایت از کرزی در انتخابات ریاستجمهوری دوم بود. در آن زمان، دکتر عبدالله عبدالله، یکی از رقبای اصلی کرزی، از نظر سیاسی و اجتماعی وزنهی سنگینی داشت و بسیاریها او را گزینهای بهتر برای آینده افغانستان میدانستند، اما مارشال فهیم با چشمپوشی از تخلفات انتخاباتی و تقلبهای گسترده در انتخابات، عبدالله را وادار کرد که از رقابت کنار بکشد و راه را برای پیروزی کرزی هموار کند.
یکی از اقدامهای دیگر مارشال فهیم که میتوان آن را بهعنوان یک اشتباه راهبردی در دوران حکومت انتقالی عنوان کرد، حمایت از پروسه «دایاک» و «دیدیآر» بود که در پی آن، تمامی سلاحهای جبهه مقاومت به حکومت جدید تحت رهبری حامد کرزی واگذار شد.
در این زمینه، یکی از چهرههای سرشناس افغانستان در یک روایت جالب میگوید که از مارشال فهیم پرسیده بود: «چرا جنگ باید از سپین بولدک قندهار آغاز شود، اما خلع سلاح از ولایت کاپیسا ؟» مارشال فهیم پاسخ داده بود: «چون ما بهسوی تفاهم ملی میرویم».
این پاسخ نشاندهنده نوعی خوشبینی و عدم درک عمیق مارشال فهیم از پیچیدگیهای سیاسی افغانستان بوده میتواند.
قتلهای زنجیری سران تاجیک، بهویژه اعضای حزب جمعیت اسلامی، از سوی تیم حامد کرزی، در چند قدمی دفتر مارشال فهیم طراحی و به مرحله اجرا درآمد. اما سوالی که مطرح میشود این است که آیا مارشال فهیم از این برنامهها بیخبر بود یا او خود بهنوعی شریک در این سناریوهای مرموز سیاسی بوده است؟
از اشتباههای عمده مارشال قسیم فهیم در دوران معاونیت ریاستجمهوری، بریدن از حزب جمعیت اسلامی افغانستان بود. او که خود یکی از شخصیتهای برجسته این حزب و پرورشیافته از همان مکتب سیاسی شناخته میشد، بهتدریج از جمعیت اسلامی فاصله گرفت.
در حالیکه جمعیت اسلامی همواره بهعنوان یکی از قدرتهای اصلی سیاسی و نظامی در افغانستان شناخته میشد، مارشال فهیم در نهایت با اعتماد به نفس زیاد و غرور کاذبی که از سوی کرزی در وجود او زرق شده بود، احساس میکرد که او دیگر مارشال تمام افغانستان است و لباس حزب جمعیت به تناش تنگی میکند.
در تحلیل نوع نظام حکومتی نیز مارشال قسیم فهیم دچار اشتباهی استراتژیک شده است. بهطور خاص، هنگامیکه با او درباره نوع نظام سیاسی مشوره میشود، او گمان میکند که در یک نظام ریاستی، اختیارات و صلاحیتهای معاون رییسجمهور از سایر انواع نظامها بیشتر و برجستهتر است. بر همین اساس، وی بر ایجاد یک نظام ریاستی پا فشاری داشت.
با این حال، از منظر علوم سیاسی، در یک نظام ریاستی، قدرت عمدتاً در دست رییسجمهور متمرکز است و معاون رییسجمهور در چنین نظامی معمولاً اختیارات اجرایی و صلاحیتهای مستقل ندارد.
در حقیقت، در نظامهای ریاستی، وظایف و اختیارات معاون محدود به وظایف تشریفاتی یا تکمیلی است و او بهطور مستقل قادر به اتخاذ تصمیمهای کلیدی یا مدیریت اجرایی کشور نخواهد بود. این اشتباه فهیم در درک ساختارهای سیاسی نشاندهنده عدم آگاهی او از علم سیاست بوده میتواند.
در واقع، فهیم در موقعیتی قرار داشت که میتوانست با ایجاد تغییرات در ساختار سیاسی و اتخاذ رویکردی مخالف، تحولات مهمی در مسیر حکومتداری کشور رقم بزند، اما ترجیح داد که این قدرت و تأثیرگذاری را در قالب حمایتی بیچون و چرا از کرزی حفظ کند.
مارشال قسیم فهیم، در تلاش برای نشان دادن خود به عنوان یک شخصیت ملی و افغانستانشمول در نزد پشتونها، یکی از فرصتهای مهم سیاسی را که برای اقوام غیر پشتون فراهم شده بود از دست داد.
در دوران حکومت مؤقت به رهبری حامد کرزی، زمانیکه ولادیمیر پوتین، رییسجمهور روسیه، پیشنهادی مبنی بر ایجاد یک حکومت مستقل در شمال افغانستان را مطرح کرد که میتوانست منجر به تحکیم قدرت و نفوذ تاجیکها در منطقه شود، فهیم این طرح را رد کرد. او حتی پوتین را به نقاقافکنی و تلاش برای تجزیه افغانستان متهم کرد و این اتهام را در حالی مطرح میکرد که این طرح در واقع میتوانست به اقوام غیرپشتون، بهویژه تاجیکها، فرصتی تاریخی برای دستیابی به قدرت، دولت و سرزمین بدهد.
در واقع امروز، بهدلیل عدم درک درست از وضعیت سیاسی و اشتباههای استراتژیک آقای فهیم است که تاجیکها نه تنها از سهم خود در قدرت و منابع محروم شدند، بلکه در شرایطی قرار دارند که در برابر فشارها و ظلم طالبان بهطور فزایندهای آسیبپذیر شدهاند.
به جرات میتوان گفت که حاصل برداشتهای خوشبینانه و سیاستهای ساده لوحانه قسیم فهیم است که امروز تاجیکها تحت پیگرد، گروه طالبان بازداشت، شکنجه و در آستانه نابودی قرار گیرند.
هرچند مارشال فهیم در دوران جهاد و مقاومت علیه طالبان، جایگاه ویژهای در تاریخ افغانستان پیدا کرده بود، اما اشتباههای سیاسی او، بهویژه در حمایت بیچون و چرا از کرزی و انجام معاملات سیاسی بر اساس منافع قبیلهای، باعث شد که نه تنها قدرت از دست جبهه متحد و قوم تاجیک خارج شود، بلکه فرصتهای طلایی برای ساختن یک نظام مردمی و عدالتمحور نیز از دست برود.
مارشال، بیشترین بخش از زمان ماموریت خویش را در راستای اثبات وفاداری به پشتونها سپری کرد. در حالیکه خود شاهد تحولات بزرگ از جمله افزایش قدرت، کرزی، تقویت طالبان و گسترش قبیلهگرایی بود، اما در برابر این موارد مهم سکوت اختیار کرده بود و در هیچیک از این عرصهها واکنشی جدی نشان نداد.
در حالیکه مارشال فهیم و برخی همسنگران دیگر او با اتخاذ تصامیم درست و قاطعانه، قادر بود تا تمامی معادلات سیاسی پس از کنفرانس بن را بهطور کامل تغییر دهد، اما برای این معاون باقی بماند از انجام چنین اقدامی خودداری کرد.
قسیم فهیم باور داشت که نقش پشتونها در شکلگیری و پایداری دولت و نظام سیاسی افغانستان امری اجتنابناپذیر و حیاتی است.
بسیاری از آگاهان امور سیاسی باور دارند که مارشال فهیم، واقعیتهای سیاسی و دسیسههای پشت پرده را بهدرستی نمیشناخت و به سادگی فکر میکرد که با این تصمیمات، میتوان به صلح و ثبات دست یافت.
در نهایت، عدم بهرهبرداری از فرصتها و عدم ایفای نقش مؤثرتر در تحولات سیاسی، پرسشهای را در مورد تأثیرگذاری واقعی او بر آینده کشور باقی گذاشت.