دیروز، ۱۸ سنبله ۱۴۰۴ (۹ سپتامبر ۲۰۲۵)، خبر حمله هوایی اسراییل به یک ساختمان در دوحه، پایتخت قطر، جهان را در شوک فرو برد. منابع بینالمللی گزارش دادهاند که این حمله با هدف از بینبردن رهبران سیاسی حماس انجام شد؛ در نتیجه آن شماری از افراد وابسته به این گروه شهید یا مجروح شدهاند. هرچند برخی منابع گفتهاند رهبران اصلی حماس از این حمله جان سالم به در بردهاند، اما نفس حمله به خاک یک کشور مستقل مانند قطر، نقطه عطفی در معادلات سیاسی و امنیتی منطقه به شمار میرود. اسراییل مدتهاست بی توجه به حریم و حاکمیت کشورها، چون موجودی بیسر و پا به هر کشوری که دلش خواست حمله میکند و هر انسانی را که خواست میکشد. این رفتار جنونآمیز جهان را به خطر جنگ همه علیهی همه نزدیک کرده است. حملهی اسراییل به قطر که عملاً نقض اصل حاکمیت ملی به حساب میآید چه پیامدهای سیاسی خواهد داشت، تلاش میشود در این یادداشت به آن پرداخته شود.
نقض آشکار حاکمیت ملی قطر
قطر یک کشور مستقل و عضو سازمان ملل متحد است. بر اساس اصول حقوق بینالملل، هیچ کشوری حق ندارد بدون هماهنگی یا مجوز رسمی، وارد حریم هوایی و خاک کشور دیگر شده و عملیات نظامی انجام دهد. اقدام اسراییل، چه با استفاده از جنگندهها و چه با پرتاب موشکهای دوربرد، بهروشنی نقض حاکمیت ملی قطر به شمار میرود. این اقدام یادآور آن است که حتی کشورهای کوچک و امن منطقه نیز از حملات مستقیم و تهدیدات قدرتهای نظامی در امان نیستند.
سؤالی که اکنون ذهن بسیاری از تحلیلگران و افکار عمومی را مشغول کرده این است که اسراییل چگونه توانسته وارد حریم هوایی قطر شود؟ آیا از خاک یا آسمان کشورهای همسایه مانند عربستان، بحرین یا امارات استفاده کرده است؟ یا موشکهای دوربرد از راه دریا پرتاب شدهاند؟ اگر مسیر هوایی بوده، آیا این کشورها در جریان عملیات قرار داشتهاند؟ این پرسشها، حساسیتهای دیپلماتیک گستردهای را در منطقه برانگیخته است. در صورت صدور جواز انجام چنین جنایتی از طرف کشورهای نامبرده این کشورها نیز شریک جنون اسراییل در چنین حملههای تروریستی محسوب میشوند.
پیامدهای سیاسی برای اسراییل
اسراییل با این اقدام خود عملاً یک جبهه جدید سیاسی علیه خود گشود. تا امروز، بیشتر حملات اسراییل محدود به خاک فلسطین، لبنان و سوریه بود. اما با گسترش دامنه عملیات به قطر، کشوری که همپیمان نزدیک غرب و میزبان پایگاههای نظامی ایالات متحده است، اسراییل وارد مرحلهای تازه از بحران سیاسی شد. بسیاری از دولتها، از جمله آلمان، بریتانیا و حتی ایالات متحده، این حمله را «غیرقابل قبول» توصیف کردند. این واکنشها نشان میدهد اسراییل ممکن است در آینده نزدیک با فشارهای شدید دیپلماتیک و حتی محدودیتهای جدید مواجه شود. که اگر جنون نشود، این جنون جهان را به یک جنگ سوزندهی دیگر سوق خواهد داد.
فشار بر روابط اسراییل و آمریکا
قطر به عنوان میزبان بزرگترین پایگاه نظامی آمریکا در منطقه، نقش کلیدی در سیاستهای واشنگتن دارد. حمله اسراییل به خاک قطر، بهگونهای غیرمستقیم، پای آمریکا را نیز به میدان کشانده است. اگر ایالات متحده پیشاپیش از این عملیات اطلاع داشته و سکوت کرده باشد، روابط واشنگتن و دوحه به شدت تیره خواهد شد. اگر هم بیخبر بوده باشد، نشان از عدم هماهنگی استراتژیک میان آمریکا و اسراییل دارد. در هر دو حالت، روابط آمریکا با متحدان عرب خود آسیب خواهد دید.
پیامدهای منطقهای
قطر سالهاست در تلاش است تا نقش میانجی میان گروههای فلسطینی و غرب ایفا کند. حضور رهبران حماس در دوحه نیز بخشی از همین مأموریت میانجیگری بوده است. حمله اسراییل به دوحه، این نقش میانجی را زیر سوال میبرد و قطر را در موقعیت دشواری قرار میدهد. از یک سو، این کشور نمیخواهد جایگاه خود را بهعنوان میزبان گفتگوها از دست بدهد، اما از سوی دیگر، نمیتواند نسبت به نقض حاکمیتش سکوت کند. این وضعیت احتمالاً موجب خواهد شد قطر موضع سختگیرانهتری در قبال اسراییل اتخاذ کند.
تهدید وحدت شورای همکاری خلیج فارس
این رویداد میتواند بر روابط درونی کشورهای شورای همکاری خلیج فارس نیز تأثیر بگذارد. اگر ثابت شود که برخی کشورهای همسایه در تسهیل این حمله نقش داشتهاند، تنشهای جدیدی درون این شورا شکل خواهد گرفت. با توجه به سابقه اختلافات قطر با عربستان، امارات و بحرین، این حادثه میتواند آتش اختلافات را دوباره شعلهور سازد.
حمله اسراییل به قطر نشان داد که تلآویو حاضر است برای رسیدن به اهداف نظامیاش حتی قواعد بینالمللی را نادیده بگیرد. این موضوع اعتماد به روند صلح را بیش از پیش تضعیف خواهد کرد. گروههای مقاومت فلسطینی، این اقدام را نشانهای از «بیپروایی اسراییل» و «بیاثر بودن مذاکرات» خواهند دانست.
از سوی دیگر، کشورهای غربی که در تلاش برای آتشبس هستند، با شرایط پیچیدهتری مواجه خواهند شد.
مخلص سخن اینکه؛
حمله اسراییل به خاک قطر فراتر از یک عملیات نظامی است؛ این رویداد، معادلات سیاسی و امنیتی خاورمیانه را وارد مرحلهای جدید کرده است. نقض حاکمیت ملی یک کشور مستقل، آن هم کشوری که میزبان پایگاههای مهم آمریکا و شریک کلیدی غرب است، میتواند تبعات گستردهای برای اسراییل، آمریکا و کل منطقه داشته باشد. پیامدهای سیاسی این حادثه احتمالاً در هفتهها و ماههای آینده بهطور جدی در روابط دیپلماتیک، توازن قوا در خلیج فارس و روند صلح خاورمیانه نمایان خواهد شد.