برنامه کافه پرسش پایگاه خبری تحلیلی روایت شب گذشته سهشنبهشب (۲۷ عقرب/آبان) در صفحه ایکس این پایگاه با حضور شماری از نویسندگان، شاعران و پژوهشگران برگزار شد. موضوع این نشست یکی از بحثهای دیرینه و حساس در حوزه زبان و فرهنگ بود: آیا فارسی، دری و تاجیکی سه زبان مستقلاند یا سه لهجه از یک زبان واحد؟ مهمانان این برنامه شامل شیوای شرق، نجیب بارور، نبی ساقی، رائد قریشی، دکتر محیالدین مهدی و داود عرفان بودند.
محور اصلی سخنان آنان این بود که زبان فارسی واحد است و اختلاف بر سر نامها بیشتر ریشه در سیاست و تقسیمات جغرافیایی دارد تا واقعیت زبانی.
شیوای شرق: برجسته ساختن دری در سال های پسین با هدف جدایی فارسی و دری از سوی شوونیستها صورت گرفت
شیوای شرق گفت: اگر فارسی یا تاجیکی یا دری میگویم همه همان فارسی است. دری که میگوییم صفت این زبان است. بنا بحث سر این مسئله اصلا نمیتواند مطرح شود. زبان فارسی یکی زبان است. چه دری بخوانیم چه تاجیکی و پارتی و فارسی. این نگاه شاعران، از حافظ تا فردوسی و کلیله دمنه تا بلخنامه و متون زردشت همه متون و کتیبه تاریخی فارسی گفته شده.
او افزود: این مسئله دری از ۱۳۴۳ با رویکرد حاکمیت شوونیستها و آدمهای فروختهشده مطرح شد. و زبان دری مسمی شد. بحث دری مانند نام افغانستان جدای از صفتش… با رویکرد شوونیستی و غرضآلود از سوی کسانی که حتی اهل زبان ما نیستند به زبان مستقل از فارسی مطرح شده است. دری در واقع برساخت شوونیستی بوده و کسانی که فاقد هویت سیاسی و فرهنگ پویا هستند و فاقد اندیشهاند، بعد اینها آمدند زبان دری را…
شیوای شرق ادامه داد: در تمام نامههای رسمی ظاهرشاه و حتی نامه احمدشاه ابدالی به شاه عثمانی زبان فارسی تذکر رفته است. بنا زبان فارسی از سنکیانگ تا قونیه ترکیه رفته است. از هند تا بخارا و سمرقند بوده است. هیچ تفاوتی بین اینها نیست. زبان فارسی خاستگاهش خراسان بزرگ است.
او در انتقاد نظرات مهمان دیگر برنامه هم راجع به تفکیک این دو زبان گفت: این دلیل نمیشود که مثلا به یک شاعر پرداخته نشود و به یک شاعر مثلا در ایران پرداخته شود ولی از ریشه و فرهنگ ما فاصله بگیریم. او خاطرهای از دوران معین وزارت اطلاعات و فرهنگ نقل کرد که به گفته او متن توافقنامه فرهنگی میان ایران و افغانستان بارها بین او و حنیف اتمر که وزیر خارجه بود رد و بدل شده است. شرق گفت: من مینوشتم فارسی، او با قلم سرخ مینوشت دری. و سرانجام هم این توافقنامه با سقوط جمهوریت به ثمر نرسید.
شیوای شرق راجع به تبعیض حکومتی در قبال علما و شعرای فارسی زبان در افغانستان افزود: شما نگاه کنید وقتی مثلا سلیمان لایق فوت کرد را با وفات رهنورد زریاب یا حیدری وجودی مقایسه کنید… بنا حاکمیت ما با تعصب در صدد تضعیف بوده است.
وی راجع به کینه انگلیس در قبال زبان فارسی هم گفت؛ زخمی را انگلیس از میرمسجدی و میربچه کوت خورد هرگز فراموش نشده بود. و نقشه انگلیس همان نقشه بود که در هند عملی کرد و سلسله مغولان و کورگانیان هند را با فرهنگ شان سرنگون کرد. همین سیاست را در افغانستان داشت. وی همچنین به جملهای از استاد ربانی استناد کرد که گفته بود؛ انگلیس هرگز دوست ما نمیشود.
نبی ساقی: فارسی یکی است، لهجهها متفاوتاند
نبی ساقی با تایید این که فارسی و دری یکی اند گفت: در این رابطه هیچ شکی وجود ندارد که زبان فارسی یکی است. البته میشود روی لهجهها صحبت کرد. او راجع به تاریخ این زبان هم گفت که فارسی باستان، میانه و فارسی جدید است.
او تاکید کرد؛ امروز هر کسی به این زبان صحبت میکند چه خجند چه تهران و کابل و… اینها فارسی-دری است. بحث فارسی-دری این است که این زبان فارسی درباری و رسمی بوده و است.
او افزود: به هر حال این زبان از شرق میرود و به سمت ایران میرود. دلیل این وقتی اعراب میآیند مناطق غرب بیشتر و زودتر تحت تأثیر میگیرند. اما در شرق باقی ماند و خاندانهایی مانند صفاریان، طاهریان، سامانیان و… ظهور کردند و سبب حفظ این زبان شدند. مثلا یعقوب لیث میگفت برای من شعر عربی نخوانید چون نمیدانم و آنچه را میدانم بگویید و بخوانید. بعدش همینطور علما و مورخان و شاعران را داریم که در حفظ این زبان کار کردهاند.
او ادامه داد: بعدش ما در خراسان شعرا و کسانی به فارسی میگفتند را خیلی تاریخیتر داریم. در ایران آن روز زبان فارسی از شرق و خراسان وارد شد و بعد شعرایی مانند سعدی و فردوسی ظهور کردند.
ساقی تاکید کرد که دری وقتی در دوران معاصر مطرح شد؛ اول وقتی در اتحاد شوروی این بحث بسیار مهم بود که اقوام و مناطق که زبان مشترک داشتند باید تقسیم شوند. این مسئله سبب شد که همین سیاست در افغانستان عملی شود.
نبی ساقی گفت: در افغانستان از زمان سراجالاخبار و محمود طرزی این مسئله دامن زده شد و بعد در همین مراحل طی شد و در سال ۱۳۴۳ زبان دری به جای فارسی رسمی شد و در نام کتابها فارسی به دری شد و تمام منابع و کتابها را از فارسی به دری تبدیل کردند.
او نام گذاری دری از سوی دانشمندان خودی را نیز نقد کرد و گفت؛ نخبگان فارسیزبان افغانستان که ایران رفتند کارهایی کردند اما نهادن نام مانند انجمن دری و رادیو دری و… به نظر این اشتباه بود و به سوءتفاهم دامن زد.
او افزود: بنا ما در ایران و افغانستان و تاجیکستان زبان یکی داریم که همان فارسی است اما لهجهها مختلف است و در سه کشور لهجههای مختلف داریم.
او راجع به سیاست انگلیس هم گفت که عبدالرحمن خان با پول انگلیس و خارجی سیاست سرکوب سیاسی و فرهنگی را اجرا کرد و پایه گذاری کرد. به گفته او بعد هم بحث ملیگرایی وقتی شکل گرفت دولت ملی را بر مبنای هویت قومی در افغانستان شکل دادند.
او با استناد به سخنان محمود طرزی که میگوید؛ واجب است که زبان افغانی (پشتو) را یاد بگیرند تاکید کرد که سیاست قومی سبب شد تا زبان از فارسی به دری تغییر یابد و مسئله ناقلین و تغییر نامها و… براساس قوم خاص و زبان و هویت خاص و نامگذاری رتبههای نظامی و دانشگاهی نیز تغییر کند.
نجیب بارور: دری پایه و ریشه زبان ما است/ نباید فراموش شود
نجیب بارور در برنامه با تاکید بر چاره یابی و توافق روی نام مشترک همه پسند راجع به تاریخ زبان فارسی معاصر گفت: به متونی که در دورههای پسا اسلامی شکل گرفته مراجعه کنیم. اولین نثر فارسی شاهنامه ابومنصوری است. دومین متن تاریخ زبان فارسی و اولین کتاب میشود گفت ترجمه تاریخ طبری است که توسط بلعمی صورت گرفت و بارها نام دری رفته است. به گفته او با رویکرد سیاسی میشود دری را انکار کرد ولی ریشه تاریخی و متون را نمی شود.
او افزود که در چند متون عربی نیز دری و فارسی دو زبان مختلف گفته شده است. به گفته او دری را زبان مستقل بدانیم یا صفت زبان فارسی محل بحث است و به گفته او کاربرد فارسی-دری درست تر است.
نجیب بارور با نقد تفکیک این دو زبان از سوی خودی ها ادامه داد: وقتی میگوییم زبان فارسی مشترک است، بیایید در داخل آن بحث کنیم. اول اینکه مسئله تاجیکی خو که یک زبان برساخت است و چیزی به نام تاجیکی در ادبیات قدیم ما نداریم. اما دری مطرح شده و است. به گفته او؛ اگر فارسی را در کلیت بگیریم نقش لهجههای دیگر چه میشود؟
او با انتقاد از نپرداختن به بعضی شعرای که در سرزمبن امروز افغانستان زاده شده و مدفون اند گفت چرا به سنایی، ناصر خسرو و… به اندازهای که به سعدی و حافظ و فردوسی ارج نهاده شده بها داده نمی شود در ایران؟ به گفته او تعصبات محلی بین فارسی زبانان وجود دارد. وی گفت؛ اگر زبان ما یکی است، چرا به شاعری که در جغرافیای خاص است توجه میشود اما به شماری زیادی شعرا نه. ولی حرف ما این است که دری را رها نکنیم. دری پایه و ریشه زبان است.
او گفت راجع استقلال زبان دری که روی آن بعضا تاکید می کنند گفت: البته فرض بگیریم که در افغانستان چیزی به نام زبان دری و زبان ملی ساختیم، در موازات آنچه در ایران میشود میتوانیم کاری کنیم؟ زیرا آنچه این ابعاد را تعیین کرده تاکنون محورش در ایران بوده است.
نجیب بارور افزود: در کشورهای بیرونی، غیر فارسیزبان، ترجمان ایرانی برای تبعه خراسان (افغانستان) نمیپذیرند. یعنی عملا تفکیک میکنند.
به گفته او امر دیگر اینکه بیشتر از امریکا و انگلیس شوروی و روسیه در تضعیف زبان فارسی نقش داشته است. زیرا امروز مردمان تاجیکستان ناگزیرند خط سیریلیک بنویسند. یعنی کمتر از کار انگلیس نبوده و نیست.
او در ادامه تصریح کرد که امروز نقش رسانه و فضای مجازی بسیار مهم بوده و است. او پیشنهاد کرد که تفاهم کلی راجع به زبان فارسی_دری به میان آید و همه یک تعریف ساده و واحد برسند.
رائد قریشی: فارسی و دری یک زباناند
رائد قریشی با ذکر تاریخچه زبان فارسی-دری گفت که فارسی دری در بسیاری از متون تاریخی اعم از تاریخ و روایت و شعر آمده است. زبان فارسی حدود ۲۰۰ تا ۲۵۰ سال را در برگرفت تا زبان پهلوی را به روستاها برده و خود ترویج شود. البته از زبانهای تخاری، سغدی و خوارزمی نیز واژهها را گرفته و خود این زبانها را کنار زد.
او افزود: فارسی-دری هر دو عین زبان است. سنایی غزنوی در اکثر آثار از فارسی نام برده تا دری. او که در قلمرو امروز افغانستان بود. در شعرای معاصر و از جمله ملکالشعرای بهار دری را بسیار گسترده نام برده است. او حتی فردوسی را میگفت دریزبان بود. یعنی هم هیچ تفکیکی بین این دو زبان وجود ندارد.
دکتر محیالدین مهدی: تقسیم سیاسی سبب سوءتفاهم شد
دکتر مهدی برای دقایقی با ابراز نظر راجع به تقسیمات فارسی و دری به دو زبان گفت: جغرافیای سیاسی که قلمرو زبان فارسی را جدا کرده سبب سوءتفاهم میشود.
او به تاریخچه فارسی_ دری اشاره کرد و گفت که در کتاب تاریخ طبری آمده که کابل امروز یکی از مراکز رشد زبان دری-فارسی بوده است. همچنین بخارا، البته بعضا گفته میشود که زبان فارسی-دری انگار بعد از اسلام به وجود آمده در حالی که قبل از اسلام بوده است.
او گفت که فارسی دری یک زبان مختلط است و یک زبان که بالا آمده و رسمی شده فارسی-دری است.
او افزود: همچنین متنی از ابن مقفع آمده و گفته دری زبان دربار ساسانی بوده و دربار هم مدائن بود. بنا دری تنها زبان شرق و خراسان نبوده است.
به گفته او تاجیکی نیز در بعضی کتبیه آمده که از قرن سوم پیش تر تاریخ دارد باقی مانده است.
دکتر مهدی ادامه داد: با این حال زبان فارسی و دری یکی است و فارسی-دری است. اما شیطنت تقسیم زبان با رویکرد سیاسی صورت گرفت. در افغانستان از محمود طرزی که این مسئله را مطرح کرد و در قانون اساسی ۱۳۴۳ فارسی را دری خواندند و این که هدف آن بود که با همزبانها و گذشتهشان قطع کرده و کوچک بسازند و قابل کنترل باشد. یعنی حکومت قوممحور چنین کرد
داود عرفان: بحث فارسی و دری سیاسی است
داود عرفان گفت: اگر مسئله فرهنگی-ادبی است باید بحث علمی و دانشگاهی شود. در اینجا بحثهایی که مطرح شد مباحث ابتدایی بود. به گفته او هر زبان واژگان مستقل، هجا و دستور زبان داشته باشد، زبان است که در فارسی و دری به گفته او این اختلافات را نداریم و هر دو یکی است.
او افزود: بحث فارسی و دری یک بحث سیاسی است. دری از وقتی سیاسی شده دیگر آن ارزش و اهمیتش را از دست داد. او تاکید کرد که دری را که دشمن فاشیست پشت آن سنگر گرفته از دید او مردود است.
در این نشست، همه سخنرانان بر یگانگی زبان فارسی و وجود تفاوتهای لهجهای تأکید کردند. شیوای شرق مطرح کردن دری را سیاست شوونیستی دانست، نبی ساقی بر تداوم تاریخی فارسی و تفاوت لهجهها تأکید کرد، نجیب بارور دری را پایه و ریشه زبان خواند، رائد قریشی فارسی و دری را یک زبان واحد دانست، دکتر مهدی تقسیم سیاسی را عامل سوءتفاهم معرفی کرد و داود عرفان دری را بحثی سیاسی و بیارزش دانست.
آنچه از دل این گفتوگو برمیآید، این است که اختلاف بر سر نام «دری» یا «تاجیکی» و فارسی بیشتر ریشه در سیاستهای تاریخی و تقسیمات جغرافیایی دارد تا واقعیت زبانی. زبان فارسی همچنان میراث مشترک ایران، افغانستان و تاجیکستان و بخش بزرگی از تمدن خراسان بزرگ است.