نبرد جاری در غزه صرفاً یک منازعه محلی نیست، بلکه بازتاب رویارویی دو جهانبینی متعارض است: جهانبینی مادی غرب که قدرت را در تجهیزات و تکنولوژی میبیند و جهانبینی توحیدی اسلام که سرچشمه پیروزی را در ایمان و اتصال به خداوند میداند. این مقاله با رویکردی تاریخی، دینی و راهبردی، نشان میدهد که چگونه تجربه مقاومت غزه استمرار همان سنتهای الهی است که در بدر، احزاب و مؤته به منصه ظهور رسید. همچنین، بررسی ائتلاف جهانی علیه غزه رسوایی تمدن غربی را در ادعای انساندوستی و عدالت آشکار میسازد.
در تاریخ معاصر، هیچ صحنهای به اندازه نبرد غزه ماهیت حقیقی نظام بینالملل را عریان نکرده است. از منظر نظامی و سیاسی، صفآرایی قدرتهای جهانی علیه یک شهر محصور، پدیدهای بیسابقه است؛ اما از منظر الهی، این وضعیت تکرار همان سنتهای قرآنی است که وعده دادهاند:
«إِن تَنصُرُوا اللَّهَ يَنصُرْكُمْ وَيُثَبِّتْ أَقْدَامَكُمْ»
ایمان و قدرت نرم مقاومت
هیچ قانون نظامی قادر به تفسیر پایداری مجاهدان غزه نیست. در حالی که سربازان صهیونیست با تجهیزات مدرن و پشتیبانی اطلاعاتی جهانی به میدان میآیند، رزمندگان فلسطینی با ایمان و روحیهای برخاسته از باور دینی، برتر ظاهر میشوند. این واقعیت نشان میدهد که قدرت نرم ایمان، در میدان نبرد، ظرفیت بازدارندگی و تهاجمی میآفریند که قابل تقلیل به ابزارهای مادی نیست.
بازخوانی تطبیقی تاریخ اسلام
مقایسه غزه با نبردهای صدر اسلام، پیوند مقاومت امروز با سنتهای الهی گذشته را روشن میسازد:
- بدر (۲ هجری): ۳۱۳ مسلمان در برابر بیش از هزار جنگجوی قریش؛ پیروزی اندک بر بسیار.
- احد (۳ هجری): هرچند مسلمانان متحمل تلفات شدند، اما صبر و ایمان، مانع نابودی کامل جبهه اسلام شد.
- احزاب (۵ هجری): محاصره شدید مدینه؛ با دعای پیامبر صلیاللهعلیهوآله، احزاب پراکنده شدند.
- مؤته (۸ هجری): سههزار مسلمان در برابر دویستهزار رومی؛ شهادت فرماندهان و عقبنشینی تاکتیکی، اما همراه با رسوایی دشمنان در برابر صلابت اندک مؤمنان.
این تطبیق تاریخی نشان میدهد که مقاومت امروز فلسطین، نه حادثهای منفرد، بلکه امتداد همان منطق تاریخی «پیروزی ایمان بر کثرت مادی» است.
ائتلاف جهانی علیه غزه؛ نمودار وابستگی اسرائیل
رژیم صهیونیستی در این جنگ نشان داد که بدون پشتیبانی مستقیم غرب، قادر به بقا نیست. شواهد میدانی عبارتاند از:
- حضور سیاسی و نظامی ایالات متحده (بیش از ۲۰۰۰ نیروی نخبه، دو ناو هواپیمابر، پل هوایی مهمات).
- مشارکت بریتانیا (ناوهای جنگی)، فرانسه (پهپادها)، آلمان (تسلیحات پیشرفته) و دیگر دولتهای غربی (پشتیبانی رسانهای و سیاسی).
- همکاری هفت سازمان اطلاعاتی بینالمللی در کنار موساد.
این ائتلاف جهانی علیه یک منطقه محصور، گویای بحران مشروعیت تمدن غربی است؛ تمدنی که ادعای دفاع از حقوق بشر دارد، اما عملاً در برابر چشم جهانیان، تمام ظرفیتهای خود را برای سرکوب ملتی مظلوم بهکار میگیرد.
محاصره غزه؛ تکرار احزاب در عصر جدید
وضعیت محاصره کامل غزه ـ فقدان غذا، دارو و آب ـ یادآور محاصره مدینه در جنگ احزاب است. در آن مقطع، دشمنان از چهار سوی مدینه هجوم آوردند؛ اما دعای پیامبر اکرم صلیاللهعلیهوآله مبنی بر لرزاندن زمین زیر پای دشمنان، تاریخ را تغییر داد. این واقعه در قرآن کریم چنین توصیف شده است:
«وَرَدَّ اللَّهُ الَّذِينَ كَفَرُوا بِغَيْظِهِمْ لَمْ يَنَالُوا خَيْرًا»
به همین قیاس، محاصره غزه میتواند مقدمه رسوایی جهانی دشمنان باشد.
اگر غزه سقوط کند؛ خط مقدم جبهه اسلام خواهد شکست
غزه تنها یک شهر کوچک محصور نیست؛ بلکه سنگر اول جبهه مقاومت اسلامی است. اگر این سنگر سقوط کند، خط مقدم دفاعی امت در برابر رژیم صهیونیستی فرو خواهد ریخت و پروژه توسعهطلبانه «اسرائیل بزرگ» یک گام بزرگ به پیش خواهد رفت.
«اسرائیل بزرگ» صرفاً یک وهم سیاسی نیست که نتانیاهو و دولتهای اشغالگر از آن سخن بگویند، بلکه جزئی ثابت از عقیده دینی یهودیان افراطی است. در متون کهن آنان سخن از «وعده الهی» سرزمینی میرود که از نیل تا فرات امتداد دارد، و این خیالات را چنان مطرح میکنند که گویا حقیقتی مقدس است.
زمانی که نتانیاهو از «اسرائیل بزرگ» سخن میگوید، منظورش صرفاً خطوطی بر روی نقشه نیست؛ بلکه پروژهای توسعهطلبانه است که بر پایهی خونریزی، کوچاندن مردم و ویرانگری بنا شده است. او و همراهانش بر این باورند که بقای دولتشان در گرو بلعیدن هرچه بیشتر سرزمین و تبدیل کردن کل منطقه به حاشیهای کوچک در نقشه «قدس بزرگ» است.
اما آنان از این حقیقت غافلاند که تاریخ با افسانه نوشته نمیشود، بلکه با خون شهیدان و مقاومت ملتها ساخته میشود.
اگر اشغالگران خیال میکنند که میتوانند با آتش، نقشه خود را ترسیم کنند، امروز غزه با خون و استقامت، نقشهای نو به جهانیان ارائه میکند و به آنان میگوید: «اسرائیل بزرگ» تقدیر نیست؛ بلکه وهمی است که سقوط خواهد کرد، چنانکه امپراتوریهای بزرگتر از آن سقوط کردند.
پیامدهای راهبردی
تحلیل رویدادهای غزه، پیامدهای چندلایهای دارد:
- نظامی: شکست ارتش اسرائیل در برابر گروههای کوچک مقاومت، نشاندهنده ناکارآمدی محاسبات صرفاً مادی است.
- سیاسی: آشکار شدن وابستگی اسرائیل به غرب، مشروعیت این رژیم را در سطح جهانی تضعیف میکند.
- دینی ـ تمدنی: مقاومت غزه، گفتمان بازگشت به ایمان را در جهان اسلام تقویت کرده و فاصله میان جبهه حق و باطل را شفافتر ساخته است.
- تاریخی: این نبرد در امتداد بدر و احزاب، نقش «نقطه عطف» در تاریخ امت اسلامی خواهد داشت.
نتیجهگیری
جنگ جهانی علیه غزه، بیش از آنکه نبردی بر سر زمین باشد، نزاعی تمدنی و الهی است. یکسو تمدن غربی با همه امکانات نظامی و اطلاعاتی ایستاده است؛ و سوی دیگر، ملتی محصور اما مجهز به ایمان و سنت الهی. غزه امروز همان خندق مدینه است: اگر امت اسلامی بر صبر و استقامت پای بفشارد، شکست احزاب زمان قطعی است. و این شکست، رسوایی تاریخی صهیونیسم و افول مشروعیت تمدن غربی را رقم خواهد زد.
و باید دانست: اگر غزه بایستد، اسرائیل بزرگ سقوط خواهد کرد؛ و اگر غزه بشکند، جبهه اسلام در برابر پروژه صهیونیسم تضعیف خواهد شد. بنابراین، سرنوشت غزه سرنوشت کل امت اسلامی است.