همزمان با تداوم جنگ و نسلکشی در غزه، دانشگاه کلمبیا در نیویورک بیش از ۸۰ دانشجوی معترض را به دلیل حمایت از مردم فلسطین با مجازاتهایی از جمله تعلیق، اخراج و لغو مدرک تحصیلی روبهرو کرده است. این تصمیم نهتنها نقض صریح آزادی آکادمیک است، بلکه نشاندهندهی پیوند ناگسستنی منافع مالی و فشارهای سیاسی با سرکوب حقطلبی در نهادهای دانشگاهیست. دانشگاه که مهد حق طلبی، مبارزه در برابر بیعدالتی است، در پُرمدعاترین کشور برای حقوق بشر، مورد سرکوب قرار میگیرد و حامیان مظلومان محکوم به اخراج میشوند. این مسأله به وضوح نشان میدهد که عدالت غربی نیز همان است که باید موافق و طرفدار سیاستهای ستمگرانهشان باشد.
در این یادداشت تحلیلی، از سکوت شرمآور جهان عرب تا رسالت تاریخی دانشگاهها در برابر ظلم، ابعاد این رویداد را واکاوی میکنیم.
دانشگاه یا دستگاه سرکوب؟
اعتراضهای ماه می گذشته در دانشگاه کلمبیا، بخشی از موجی گسترده از جنبشهای دانشجویی در سراسر ایالات متحده بود که در واکنش به حملات اسرائیل به غزه شکل گرفت. دانشجویان با اشغال کتابخانه اصلی و برپایی چادرهای اعتراضی در محوطه دانشگاه، خواستار پایان کشتار و قطع سرمایهگذاری دانشگاه در شرکتهای مرتبط با جنگ شدند.
اما پاسخ دانشگاه، نه گفتوگو و بررسی، بلکه سرکوب بود. بیش از ۸۰ دانشجو با مجازاتهایی چون تعلیق یک تا سهساله، اخراج و لغو مدرک تحصیلی مواجه شدند. اقدامی که در تضاد کامل با فلسفه دانشگاه بهعنوان پناهگاه آزادی اندیشه و بستر تضارب آراست.
این تصمیم در شرایطی اتخاذ شده که دانشگاه کلمبیا در تلاش است تا بودجه ۴۰۰ میلیون دلاری فدرال خود را که پس از اعتراضها توسط دولت ترامپ قطع شده بود، بازگرداند. پیوند میان این دو اتفاق، آشکارتر از آن است که نادیده گرفته شود. بهنظر میرسد که منافع مالی، آزادی بیان را قربانی کرده است.
دونالد ترامپ، رئیسجمهور آمریکا، این اعتراضها را «نماد یهودستیزی» خوانده بود و دانشگاه را به ناتوانی در مقابله با آنها متهم کرد. برچسبی که بارها و بارها برای ساکتکردن صدای منتقدان سیاستهای دولت اسرائیل استفاده شده است.
اما در این میان، حقیقتی اساسی به حاشیه رانده میشود: نقد سیاستهای یک دولت، نفرتپراکنی علیه یک دین یا قوم نیست. همانطور که نوآم چامسکی تأکید میکند:
«اگر شما از آزادی بیان تنها برای کسانی دفاع میکنید که با آنها موافقید، پس در واقع به آزادی بیان باور ندارید.»
دانشجویان معترض در کلمبیا، صدای کسانی بودند که صدایی ندارند. آنان وجدان جهانی را خطاب قرار دادند، نه برای نفرت، بلکه برای انسانیت.
جهان عرب: سکوتی که خنجر میشود
در حالیکه دانشجویان در دانشگاههای غرب، حامی سرسخت اسراییل در غرب برای عدالت فریاد میزنند، دولتهای عربی در سکوت مطلق فرو رفتهاند. هیچ واکنش جدی، قاطع و مؤثری از سوی جهان عرب نسبت به کشتار و محاصره مردم غزه دیده نمیشود. برخی کشورها، پا فراتر گذاشته و در مسیر عادیسازی روابط با اسرائیل گام برداشتهاند. سکوتی که نه تنها دردناک، بلکه خیانتآمیز است.
همانگونه که تاریخ نشان داده، بیعملی در برابر ظلم، خود شکلی از مشارکت در آن است. بهقول مارتین لوتر کینگ:
«بیعدالتی در هر کجا، تهدیدی برای عدالت در همهجاست.»
دانشگاهها: رسالت تاریخی یا ابزار قدرت؟
نهاد دانشگاه، بهطور سنتی محل زایش اندیشههای رهاییبخش بوده است. از مبارزه با آپارتاید در آفریقای جنوبی گرفته تا مخالفت با جنگ ویتنام و دفاع از حقوق مدنی در دهههای گذشته، دانشگاهها همواره در صف نخست مقاومت علیه ظلم و بیعدالتی قرار داشتهاند.
با این حال، امروز دانشگاههایی چون کلمبیا، زیر فشارهای مالی و سیاسی، در حال تغییر ماهیتاند. سرکوب معترضان نه فقط یک تصمیم اداری، بلکه نشانهای از افول اخلاقی نهادهای آموزشیست. اما در دل همین سرکوب، کورسویی از امید روشن است.
دانشجویانی که از مدرک، آینده شغلی و امنیت شخصی خود گذشتهاند، در حقیقت رسالت تاریخی دانشگاه را زنده کردهاند. آنان همانهایی هستند که فرانتس فانون دربارهشان گفته بود:
«هر نسل باید در دل تاریکی، رسالت خود را پیدا کند و یا آن را ادا کند، یا خیانت.»
دانشگاه کلمبیا شاید با این اقدامات بخواهد خود را از تیررس فشارهای سیاسی و مالی نجات دهد، اما آنچه در تاریخ باقی میماند، تصمیمات هیئت انضباطی نیست، بلکه نامها و چهرههاییست که در سختترین روزها، در کنار مظلومان ایستادند.
همانگونه که ویکتور هوگو میگوید:
«هیچ چیز قویتر از ایدهای نیست که زمان آن فرا رسیده باشد.»
و زمان آن رسیده است که جهان، نه با سیاست، که با انسانیت به مسئله فلسطین بنگرد. در جهانی که رسانهها واقعیت را تحریف میکنند و دولتها در برابر فاجعه انسانی سکوت میکنند، صدای یک دانشجو، گاهی از هزار دولت کارسازتر است.