طبق گزارش منابع محلی، گروه طالبان دهها تفر از شیعیان را که در روز جمعه همزمان با دیگر کشورهای اسلامی عید قربان را جشن گرفتند، بازداشت کردند. به گفته این منابع، طالبان دلیل بازداشت این افراد را، عدم پیروی از دستور این گروه مبنی بر اینکه روز جمعه را با کشورهای دیگر نباید عید گرفت و بلکه روز شنبه را عید گرفت عنوان کرده اند. این در حالی است که کشورهای دیگر بویژه حجاج در عربستان سعودی، روز جمعه را عید گرفتند و مناسک حج را به جا آوردند.
البته طالبان با بازداشت شیعیان دایکندی بهبهانهی برگزاری نماز عید قربان در روز جمعه، این مسئله را باردیگر نشان دادند که نه تنها تفاوتهای مذهبی را به رسمیت نمیشناسند، بلکه درصدد تحمیل قرائت خاصی از دین بر تمامی شهروندان هستند. این اقدام، نه تنها نقض آشکار آزادیهای دینی است، بلکه برخلاف اصول مسلم اسلامی است که اجبار در دین را مردود میداند.
با این حال اما چند مسئله مهم در باره تصمیم بازداشت شیعیان در دایکندی قابل توجه است:
اول: تحمیل دین؛ خلاف نص صریح قرآن
اسلام بهصراحت در قرآن کریم، هرگونه اجبار در پذیرش دین را نفی کرده است: «لا إِکْرَاهَ فِی الدِّینِ» (بقره: ۲۵۶). با این حال، طالبان با تکیه بر قرائت افراطی و یکجانبهی خود، نهتنها آزادیهای مذهبی را نقض میکنند، بلکه با زور و خشونت میکوشند تمامی شهروندان را ملزم به پیروی از تفسیر خود از اسلام کنند. بازداشت شیعیان دایکندی بهدلیل برگزاری نماز عید در روزی غیر از روز تعیینشده توسط طالبان، نمونهی بارز این اجبار غیردینی است.
در حالی که اختلاف در روزهای عید همه ساله و همواره میان مذاهب اسلامی وجود داشته، طالبان نهتنها این تفاوتها را به رسمیت نمیشناسند، بلکه آن را بهانهای برای سرکوب شهروندان شیعه قرار دادهاند. این در حالی است که حتی در دوران خلفای اسلامی، اهل ذمه و پیروان مذاهب مختلف در انجام مناسک خود آزاد بودند.
دوم: نفی حقوق شیعیان؛ سیاست سیستماتیک طالبان
دشمنی طالبان با شیعیان افغانستان پدیدهای جدید نیست. از زمان تسلط مجدد این گروه، شیعیان بارها هدف آزار، بازداشت و حتی حملات مرگبار قرار گرفتهاند. اجباری کردن افطار در روز عید فطر سال گذشته، ممانعت از برگزاری مراسم عزاداری محرم و حالا بازداشت نمازگزاران عید قربان، همگی نشاندهندهی رویکرد خصمانهی طالبان نسبت به پیروان مذهب تشیع است.
سران طالبان، که خود را مدافع اسلام میدانند، در عمل نهتنها به اصول تسامح اسلامی پایبند نیستند، بلکه با تحریک اختلافات مذهبی، جامعهی افغانستان را بیش از پیش قطبی میکنند. در حالی که اسلام بر وحدت مسلمین تأکید دارد، طالبان با سیاستهای تفرقهانگیز خود، شکافهای مذهبی را عمیقتر میسازند.
سوم: اجبار در دین؛ خیانت به روح اسلام
اسلام دین رحمت و مدارا است، اما طالبان با تبدیل دین به ابزاری برای سرکوب، ماهیت واقعی اسلام را تحریف میکنند. پیامبر اکرم (ص) حتی با مشرکان نیز با مدارا رفتار میکرد و هرگز کسی را به زور به پذیرش دین وادار ننمود. اما طالبان، با تکیه بر زور و ترور، میکوشند تمامی اتباع کشور را مجبور به تبعیت از قرائت خاص خود کنند.
بازداشت شهروندان بهجرم برگزاری نماز عید، نهتنها عملی غیراسلامی، بلکه نشانهی روشنی از حکومت استبداد دینی است. در نظامی که کوچکترین اختلاف مذهبی با خشونت پاسخ داده میشود، نهتنها آزادی وجود ندارد، بلکه اساس دینداری واقعی نیز نابود میشود.
چهارم: آیندهای تاریک در سایهی تحمیل دین
در حالیکه عالمان دینی شیعه بارها تأکید کردهاند که نمیتوانند در مسائل مذهبی خود تابع حکم دادگاه عالی طالبان باشند. اما طالبان بهجای پذیرش تکثر مذهبی، همچنان بر سیاستهای سرکوبگرانه پافشاری میکنند. این رویکرد نهتنها افغانستان را از ثبات دور میکند، بلکه چهرهی اسلام را در جهان مخدوش میسازد.
بنا ادامه سیاست طالبان مبنی بر تحمیل سیاست و عقاید این گروه مردمان کشور را قطعا به واکنش وادار خواهد کرد.
سخن پایانی هم اینکه طالبان با بازداشت نمازگزاران شیعه در دایکندی، یک بار دیگر ثابت کردند که نه حافظ اسلام، بلکه تحمیلکنندهی قرائتی افراطی و غیرمنعطف از دین هستند. اسلام دین رحمت و آزادی است، اما حکومت طالبان با اجبار و خشونت، روح اسلام را قربانی قدرتطلبی خود کرده است. تا زمانی که این گروه بر سر کار باشد افغانستان هرگز به صلح و ثبات واقعی نخواهد رسید. تنها راه نجات، سرنگونی حکومت گروه طالبان است.