شب گذشته، بحثی سیاسی پیرامون اظهارات اخیر استاد سیاف درباره برگزاری شورای حل و عقد در صفحهای ایکس پایگاه خبری تحلیلی روایت برگزار شد. در این برنامه، فاضل سانچارکی و عبدالمنان شیوای شرق، معینان سابق وزارت اطلاعات و فرهنگ، به همراه شماری از فعالان سیاسی و نویسندگان از جناحهای مختلف قومی و سیاسی و همچنین نمایندگان گروه طالبان حضور داشتند. از میان سه راه حل مطرح شده برای معضل افغانستان (لویه جرگه، انتخابات، و تشکیل شورای حل و عقد)، یکی از دیدگاههای مطرحشده در این بحث، ایجاد حکومت دینی مبتنی بر رأی مردم یا همان مردمسالاری دینی بود که به اعتقاد مطرحکنندگان، میتواند کلید حل چالشهای افغانستان با توجه به ترکیب قومی و سنتگرایی و تجددگرایی مردمان این کشور باشد.
ابهامات درباره شورای حل و عقد
سید فاضل سانچارکی با طرح ابهاماتی درباره صحبتهای استاد سیاف، گفت؛«ابهامات زیادی در صحبتهای ایشان وجود دارد، از جمله چگونگی انتخاب نمایندگان.» وی افزود؛«شورای حل و عقد مبنای چندانی در اسلام ندارد و برخی آن را تفسیر فقهی میدانند. این شورا بیشتر از دو یا سه بار در تاریخ برگزار نشده و همواره تحت امر خلیفه یا امیر بوده است، چه در صدر اسلام و چه در زمان استاد ربانی. این شوراها برای مشروعیتبخشی به قدرت برگزار شدهاند و خودجوش و عادلانه نبودهاند.»
سانچارکی ادامه داد؛ «در دنیای امروز، این شورا کاربرد ندارد و تنها در فقه اهل سنت آن هم بهصورت ضعیف اعتبار دارد. در مذهب شیعه، این شورا اعتباری ندارد و شیعیان حتی صلاحیت حضور در آن را ندارند. همچنین زنان، فعالان مدنی، دهقانان و تجار نیز نمیتوانند در آن شرکت کنند. بنابراین، شرکتکنندگان این شورا احتمالاً کمتر از ۰.۵ درصد جامعه را نمایندگی میکنند. در دنیای مدرن که هر شهروند حق رأی دارد، این شورا کارایی ندارد.»
مجری: راهحل چیست؟
در پاسخ به این سؤال که کدام گزینه — شورای حل و عقد، لوی جرگه یا انتخابات — راهحل مناسبی است، سانچارکی گفت؛«لوی جرگه به هیچ عنوان کاربرد ندارد. در جمهوریت، تنها لوی جرگه قانون اساسی تا حدودی مشروعیت داشت و بقیه جرگهها فرمایشی بودند. با توجه به تجربیات گذشته، انتخابات مهمترین اصل است، هرچند در انتخاباتهای قبلی مشکلاتی مانند تقلب وجود داشت و اعتماد مردم را از دست داد. تنها شرط، شفافیت در انتخابات است.»
وی در پاسخ به این سؤال که آیا راه سومی وجود دارد، گفت؛«ما باید ببینیم در مرحله کنونی چه باید کرد. اول باید مشخص شود که آیا با طالبان گفتگو کنیم یا راه دیگری را در پیش بگیریم. اگر باور به گفتگو باشد، طالبان به تصمیمات مردمسالارانه توجهی ندارند. مخالفان نیز یک دوره ناموفق دموکراسی را تجربه کردهاند. ما انتخابات را میخواهیم، اما مهم این است که چقدر برگزاری انتخابات مقدور است. مخالفان طالبان باید اول به اجماع برسند، سپس نقشهای راه ترسیم کنند و مشخص کنند که چگونه به نظامی قابل قبول دست مییابند. پیشنهاد من این است که اجلاسی شبیه کنفرانس بن با حضور کشورهای همسایه، سازمان ملل و تمام گروهها، اعم از موافق و مخالف، برگزار شود. حتی افرادی از درون طالبان که به ارزشهای بنیادین باور دارند نیز باید در این اجلاس شرکت کنند. پس از آن، نقشهای راه شامل مجلس مؤسسان، کمیته قانون اساسی و دوره گذار ترسیم شود تا زمینه برگزاری انتخابات فراهم گردد.»
مجری: آیا دنیا آماده برگزاری کنفرانس شبیه بن است؟
سانچارکی در پاسخ به این سؤال گفت؛«اگر وضعیت کنونی ادامه یابد، افغانستان به کانون خطر تبدیل خواهد شد. بسیاری از گروههایی که اهداف فرامرزی دارند، زیر چتر طالبان فعال هستند. با وجود مصروفیت دنیا در شرق میانه، اوکراین و رقابتهای جهانی، دنیا اوضاع افغانستان را رصد میکند و میبیند که مدارس جهادی و مبارزه با تفنگ اولویت طالبان است. همچنین پاکستان، ایران، چین و کشورهای آسیای میانه نگرانیهای خود را دارند. دیر یا زود، جهان به دنبال حل گره کور افغانستان خواهد آمد و این گره تنها با اجماع جهانی و منطقهای قابل حل است.»
نقد شیوای شرق به شورای حل و عقد
عبدالمنان شیوای شرق نیز در ادامه بحث، دیدگاه استاد سیاف را نقد کرد و گفت؛«اگر نگاهی به جهان امروز بیندازیم، فارغ از دموکراسیهای قلابی و پروژهای، جهان عقلانیت و دموکراسی است. تعامل و حضور مردم ویژگی جهان مدرن است. وقتی یک نظام و ساختار برای مردم سهولت نیاورد، مقبولیت ندارد. ما نمیتوانیم مخالف نظامهای مردمسالار و خرد بشری حرکت کنیم. ویژگی جهان امروز عقلانیت و خرد است و قرار گرفتن در مقابل این جهان مشروعیت ندارد.»
وی افزود؛«مشروعیت دولت از دید سیاف و هبتالله الهی است، اما دولت امروز پدیدهای علمی دارد. شورای حل و عقد نیز نیازمند افرادی است که علم، عمل، تقوا و نفوذ داشته باشند. شیوه انتخاب این افراد دشوار است و معیارهای شورای حل و عقد خودش سختگیرانه است. از سوی دیگر، ساختار این شورا به دیکتاتوری میانجامد، جایی که مردم مکلف به پیروی هستند و حق اظهار نظر ندارند.»
مجری: راهحل چیست؟
شیوای شرق در پاسخ به این سؤال گفت؛«فعلاً جرگه و شورای حل و عقد نمیتوانند پاسخگوی نیازها باشند. از سوی دیگر، هر چیزی که در نگاه طالبان بحث دینی نداشته باشد، رد میشود. باید از جرگه و شورای حل و عقد و طرحهای فرسوده گذر کرد و تنها مبارزه برای ساختار مردمسالار راهحل آینده است.»
وی در پایان تأکید کرد؛«طالبان دموکراتیزه نمیشوند، زیرا ضد مردم و خرد هستند. حکومت را الهی و خودی میدانند. نوع شورای حل و عقد در واقع تسلیم شدن و سهمخواهی است. ما ناگزیر هستیم به سمت مردمسالاری برویم.»
شرق همچنان طالبان را مشکل اساسی افغانستان دانسته و با اشاره به نقض حقوق زنان، نبود امنیت (با ذکر نمونههایی از ترور مقامات طالبان)، حبس مخالفان و تبعیض علیه شیعیان، راه حل را استفاده از زور برای وادار کردن طالبان به تسلیم دانست.
پس از اتمام بحث مهمانان اصلی، به اشتراک کنندههای برنامه نیز فرصت صحبت داده شد که در ادامه عبدالشهید ثاقب گفت؛ بین صلحطلبی مثبت (عادلانه) و منفی (صلح به هر قیمت) باید تمایز قائل شد. وی صلحطلبی منفی را محکوم کرد و گفت که این نوع صلحطلبی (مانند مذاکرات مسکو و دوحه) به فروپاشی اجماع داخلی و مشروعیتبخشی به طالبان در سطح بینالمللی منجر شده است. وی تأکید کرد که پیش از صلح، ایجاد اجماع داخلی، روایت واحد و توازن نظامی ضروری است. به باور ثاقب، افغانستان جامعهای پیشاسیاسی است که در آن خشونت حرف اول را میزند. تا زمانی که توازن نظامی برقرار نشود، طالبان به مذاکره باز نخواهد گشت. وی همچنین گفت دموکراسیخواهی خیالپردازی نیست و حتی نظامهای اسلامی نیز از خیالات و ایدههای اولیه شکل گرفتهاند.
همچنان استاد شفیق الله احدی اشتراک کننده دیگری برنامه گفت؛ راه حلهای سنتی دیگر در جهان امروز منتفی است. شورا و جرگه و مباحث سنتی حل کننده مشکلات نیست. مردم هم دیگر ملت دهههای قبل نیستند و امروز دیگر جرگه و حل عقد برای مردم بویژه جوانان قابل قبول نیست. وی همچنین گفت که دیدگاه حذف گرایانه که از سوی طالبان مطرح است، این بحث مردم را به جنگ می کشاند. در نهایت مردم ناگزیر است که علیه نفی و سرکوب بیایستد.
سپس دکتر دانش اشتراک کنندهی دیگری این سپیس با تأکید بر اینکه اکثریت مردم طالبان را نمیخواهند، هرگونه طرح جایگزین انتخابات را رد و کسانی را که طالبان را تطهیر میکنند، به عقبماندگی فکری متهم کرد.
در ادامه آقای شهیرپور برگزاری هرگونه شورا یا جرگه سنتی را رد کرد و گفت که افغانستان از جغرافیای جهان جدا نیست و هیچ کشور اسلامی از شورای حل و عقد استفاده نمیکند. وی به شرایط دشوار انتخاب اعضای این شورا، از جمله عدل، خرد سیاسی، تقوا و نفوذ اجتماعی اشاره کرد و گفت در شرایط فعلی، کسی زیر پرچم هبتالله شجاعت نه گفتن در چنین شورای نمادینی را نخواهد داشت.
همچنان استاد عزیزالرحمن سخی زاده شورای حل و عقد را کاملاً منتفی دانست و گفت که این شورا در هیچ مقطعی پاسخگو نبوده است. وی به عدم حضور روشنفکران، فعالان مدنی، زنان و سایر گروهها در این شورا اشاره کرد و گفت این شورا تنها برای گروههایی مانند طالبان و داعش میتواند اهمیت داشته باشد.
نصرت اقبال یکی دیگر از سخنرانان این برنامه، بر اهمیت بازنگری در تاریخ گذشته و یادگیری از اشتباهات تأکید کرد و گفت که طرح شورای حل و عقد کهنه است و جوانان باید برای آینده خود تصمیم بگیرند. وی دو انتخاب را مطرح کرد: یا تسلیم مطلق در برابر طالبان و یا مبارزه و جنگ برای شکست کامل آنها.
سپس نورالله ولی زاده با نگاهی قومی به این بحث پرداخته و گفت: افغانستان با سه سناریو مواجه است؛ سلطه مطلقه قومی، جنگ داخلی و انتخابات. وی گفت که طالبان سناریوی اول را اجرا میکنند و برای رسیدن به سناریوی سوم (انتخابات و تأمین حقوق مردم)، باید مبارزه کرد.
در ادامه، دکتر پیکان با اشاره به شکست شورای حل و عقد در سال ۱۳۷۱، این شورا را بینتیجه دانسته و گفت که این شورا نمیتواند مشکلات را حل کند.
دیدگاههای موافق (یا نسبتا موافق) شورای حل و عقد
آقای نور اکبری با وجود طرفداری از تعامل با طالبان، طرح شورای حل و عقد استاد سیاف را برای شرایط کنونی نامناسب دانست و طرحهای مخالفان طالبان را خیالی خواند.
همچنان محمدی اندر (عضو طالبان): با رد هر طرحی که حاکمیت طالبان را به چالش بکشد، گفت که طالبان با زور به قدرت رسیدهاند و کسی نمیتواند آنها را به چالش بکشد. وی مسئله آموزش دختران و کار زنان را مسئلهای جزئی خواند و این ادعا را به کل افغانستان تعمیم داد (در حالی که در دوره جمهوریت در برخی ولایات تعداد دختران دانشجو بیشتر از پسران بود).
در ادامه فهیم کوهدامنی شورای حل و عقد را پیشنهاد نمونهای از سوی استاد سیاف دانست و گفت که این شورا میتواند راهی کوتاهمدت برای مشروعیتبخشی به دولت باشد تا بعداً مقبولیت مردمی را از طریق انتخابات کسب کند.
سپس مولوی بحرالدین جوزجانی شورای حل و عقد را طرحی نمونهای دانست که اگر بهدرستی و با حضور همه گروهها برگزار شود، میتواند برای گذار به انتخابات مفید باشد. وی راهحل اصلی را تشکیل یک نظام اسلامی مردمسالار دانست.
همچنان در حاشیهی این برنامه بانو خدیجه محمد، بانوی از فلسطین درخواست صحبت دادند که، با بغضی در گلو از آنچه بر غزه و فلسطین گذشته است، روایت و از مردم مسلمان افغانستان طالب دعا و حمایت شد. همچنان از برنامههای خبر گزاری روایت در راستایی ترویج فرهنگ گفتگو و حمایت از داعیهی مقاومت در فلسطین سپاسگزاری نمود.
جمعبندی
بحث پیرامون شورای حل و عقد و راهحلهای دیگر برای بحران افغانستان، نشاندهنده وجود اختلاف نظرهای اساسی بین شرکتکنندگان است. برخی از شرکتکنندگان طالبان را مشکل اصلی و شورای حل و عقد را راه حلی نامناسب و ناکارآمد میدانند و بر ضرورت مبارزه و انتخابات تأکید میکنند. برخی دیگر، با وجود انتقاد از طالبان، با تعامل و گفتگو و یا شورای حل و عقد به عنوان راه حلی حداقلی موافقند. اختلاف نظرهای عمیق درباره ماهیت مشکل و راه حل، نشان از پیچیدگی بحران افغانستان دارد.