کابل؛ شهری که آرامش شبهایش به تاراج رفته است. این روزها بسیاری از ساکنان پایتخت افغانستان به خاطر موج فزاینده سرقتهای مسلحانه در هراس به سر میبرند. حتا سادهترین امور روزمره را برایشان دشوار شده است. رفتن به مهمانی، عروسی، فاتحه، سفر یا یک گردش کوتاه در محله، حالا به رویاهاوخیال تبدیل شده است که بسیاری ترجیح میدهند آن را تجربه نکنند.
شهروندان کابل از بیم آنکه در نبودشان دزدان مسلح به وارد خانههای شان شوند و اموالشان را به سرقت ببرند، ترجیح میدهند حتا در موقع ضرورتهای ساده هم از منزل خارج نشوند. این ترس از سرقت مسلحانه، مانند زنجیری نامریی آنها را در خانههای شان حبس کرده است. دیگر خبری از آرامش و امنیت نیست و این وضعیت به تدریج روح و روان مردم را درگیر اضطراب و نگرانی کرده است.
اسماعیل یکی از ساکنان کابل در ناحیه کوتل خیرخانه میگوید: «هر وقت قرار است به مراسم عروسی یا فاتحه بروم، دلم آرام نیست. نگرانم که در نبود من دزدان بیایند و همه چیز را ببرد. گاهی ترجیح میدهم نروم، چون شبها دیگر امنیتی نیست.» این روایت، تنها گوشهای از واقعیت تلخی است که بسیاری با آن دست به گریبانند.
دیگر ساکنان نیز به همین ترتیب از محدود کردن رفتوآمدهای خود در بیرون از خانه سخن میگویند. برخی حتا به دلیل ترس از حمله دزدان، حاضر نیستند پول یا تلفون همراهشان را با خود ببرند؛ چرا که ممکن است در مسیر یا در محلهای عمومی هدف سرقت قرار گیرند. این وضعیت، زندگی اجتماعی را متاثر کرده و تاثیر مستقیم بر کیفیت زندگی مردم گذاشته است.
اما چیزی که بیش از همه مردم را آزار میدهد، بیتوجهی و سردی مسوولان امنیتی طالبان است. ساکنان کابل با گلایه میگویند که هرگاه شکایت خود را به نهادهای امنیتی طالبان میرسانند، با پاسخهایی مانند «دزد را نشان بدهید» مواجه میشوند و عملن هیچ اقدام جدی برای دستگیری سارقان صورت نمیگیرد. این برخورد سرد و عدم رسیدگی به مشکلات مردم، باعث شده است تا شهروندان دست طالبان را در حمایت و همدستی با دزدان مسلح دخیل بدانند.
این اتهام هرچند از سوی طالبان رد میشود، اما مردم بارها و بارها با تاکید بر وجود روابط پنهان میان برخی حوزههای امنیتی طالبان و دزدان مسلح، از آنها به عنوان شریکان ناامنی یاد میکنند. بسیاری معتقدند که این همدستی باعث شده دزدان مسلح با خیالی آسوده به خانههای مردم دستبرد بزنند و هیچ بازدارندگی در کار نباشد.
روایتهای تلخ و مشابهی از گوشه و کنار کابل به گوش میرسد؛ از خانوادههایی که در غیابشان به مراسم عروسی یا فاتحه رفتهاند و دزدان شبانه وارد خانهشان شده و داراییهایشان را غارت کردهاند، تا کسانی که ساعتها با دست و پای بسته در خانه گرفتار بودهاند و هیچ حمایتی از سوی طالبان دریافت نکردهاند.
علاوه بر بحران امنیتی، وضعیت اقتصادی نامساعد نیز در افزایش این ناامنیها نقش داشته است. بسیاری از جوانان بیکار و ناامید، به سمت فعالیتهای جنایی کشیده شدهاند. پروژههای توسعهای متوقف شده و نهادهای خارجی از افغانستان خارج شدهاند؛ موضوعی که فرصتهای شغلی را به حداقل رسانده است.
کارشناسان معتقدند که این ترکیب ناامنی و فقر، یک معضل بزرگ است که بدون راهکارهای جدی و برنامهریزی دقیق قابل حل نیست. تا زمانی که این دو مشکل به صورت همزمان حل نشود، سایه تهدید بر سر کابل و مردم آن سنگینی خواهد کرد.
مردم کابل چشم انتظار روزی هستند که بتوانند بدون ترس از سرقت و حمله، به مهمانیها بروند، به عروسیها خوش بگذرانند و حتا در جاده های شهر با آرامش قدم بزنند. اما تا آن زمان، سایه دزدان مسلح و بیتفاوتی مسوولان امنیتی طالبان همچنان آرامش را از خانههای شان ربوده است و زندگی را برای آنان به کابوسی بیپایان تبدیل کرده است.