سومین دور گفتگوهای طالبان و پاکستان در استانبول نیز پس از چند روز مذاکرات میان هیئتهای دو طرف بینتیجه پایان یافت.
همزمان با بن بست و توقف مذاکرات، طرفداران و رسانههای طالبان آغاز کرده اند و به نشر و پخش یکی از سخنان وحید عمر در بارهی مصالحهناپذیری این گروه.
وحید عمر از قول یکی از اعضای هیئت مذاکرهکننده جمهوریت نقل میکند که طالبان در گفتگوها کمتر حرف نمیزنند و اگر سخنی گفتند به هیچ وجه از آن عقبنشینی نمیکنند.
پس از توقف سومین دور مذاکرات طالبان و پاکستان، رسانهها و هواداران این گروه به نشر و تکثیر این سخنان وحید عمر آغاز کردهاند، انگار که این مصالحهناپذیری یک صفت خوب برای یک گروه باشد.
مصالحهناپذیری و افراطیت
من چند سال قبل در باره افراطیت مطالعه میکردم. افراطیت، ویژگیهای متعددی دارد. در این مطالعاتم دریافتم که یکی از ویژگیهای افراطیت، مصالحهناپذیری است.
آویشار مارگالیت کتابی دارد به نام «در باره مصالحه و مصالحههای فاسد».
او در این کتاب میان سه گونه مصالحه فرق میگذارد:
مصالحه کمجان؛ که شامل هر گونه توافق بین دو یا چند طرف میشود؛
مصالحه امیدوارانه؛ که توافقی است شامل به رسمیتشناختن طرف مقابل و دیدگاه او به عنوان دیدگاه مشروع. در مصالحه امیدورانه حتا ممکن است طرف قوی مقداری فداکاری نشان دهد، نه اینکه به سختی تلاش کند تا همه مطالبات خود را به دست بیاورد. در این مصالحه باید اساس کار بر امتیازات متقابل باشد و هر دو باید از رویاهای شان دست بکشند تا راه میانه پیدا شود.
مصالحه فاسد؛ که عبارت از توافقی است که باعث تحکیم رژیمهای غیرانسانی، استبدادی و نژادپرست میشود.
یکی از مشاهدات مارگالیت این است که مفهوم مصالحهی سیاسی میان دو تصویر از گرفتار شده است: تصویر اقتصادی و تصویر دینی.
در تصویر اقتصادی همه چیز قابل مصالحه است؛ اما در تصویر دوم چیزهایی وجود دارد که هرگز قابل مصالحه نیستند.
مارگالیت آدمهای فرقهگرا و افراطی را کسانی میداند که اسیر تصویر دینیاند؛ یعنی مصالحهناپذیرند و از مواضع خود عقبنشینی نمیکنند.
افراطیون به هر نوع مصالحه، به چشم مصالحهی فاسد میبینند و هر گونه توافقی را تسلیمشدن و خیانت تلقی میکنند.
مارگالیت میگوید: «در ذهنیت فرقهگرا چیزی بیش از صرف نگرش منفی به مصالحه وجود دارد. اما به نظر من، امتناع از مصالحه، ویژگی اصلی آن است.»
طالبان و مصالحهناپذیری
اکثر پژوهشگران، طالبان را به عنوان یک گروه افراطی میشناسند. یکی از عناصر افراطیگری آنها، همین مصالحهناپذیری شان است.
این گروه چند بار در تاریخ افغانستان نشان داده است که نمیتوان از اینها توقع مذاکره اصولی و مصالحهپذیری را داشت.
من در این جا چند نمونهای از صلح ناپذیری طالبان را میآورم:
۱» امتناع از مصالحه با حکومت استاد ربانی: در سالهای حکومت مجاهدین، باری شهید احمدشاه مسعود وزیر دفاع افغانستان برای مذاکره نزد رهبران این گروه به میدان وردک رفت و در آنجا با آنها دیدار میکند.
این دیدار متاسفانه به علت مصالحهناپذیری طالبان به توافقی نمیانجامد، که در نتیجه چندین سال درگیری اتفاق میافتد و افغانستان به صلح و و ثبات دست نمییابد.
۲» عدم مذاکره با آمریکا در سال ۲۰۰۱: وقتی اسامه بن لادن برجهای دوقلوی سازمان تجارت جهانی را در نیویورک از خاک افغانستان مورد هدف قرار داد، آمریکا از طالبان خواست که یا او را به آن کشور تسلیم کند یا به کشور ثالث اخراج نماید. بسیاری کشورها وساطت کردند که این اتفاق بیفتد. اما طالبان توافق نکردند و با مصالحهناپذیری خود زمینه لشکرکشی آمریکا به افغانستان را و جنگ بیست ساله را فراهم نمودند.
۳» عدم مصالحه با دولت جمهوری: پس از معاهده دوحه، گفتگوهایی میان دولت جمهوری اسلامی افغانستان با طالبان انجام شد. همانگونهای که وحید عمر گفته است طالبان در این مذاکرات نیز مصالحهپذیر بودند وکمتر از تسلیمی چیزی دیگری نمیخواستند. نتیجهاش این شد که دولت جمهوری فرو بپاشد و افغانستان تا هنوز فاقد یک حکومت مشروع باشد و تمام دستاوردهای کشور ضرب صفر گردد.
۴» تا هنوز طالبان سه دور با پاکستان بر سر تی تی پی مذاکره و همهشان بدون نتیجه پایان یافته است.
امتناع طالبان از مصالحه پذیری با پاکستان هزینههای زیادی را متوجه شهروندان نموده است.
به نظر می رسد که طالبان با امتناع از مصالحه با پاکستان یکباری دیگر افغانستان را وارد جنگهای خونین و بیثباتیهای طولانی خواهد کرد.