افغانستان کشوری است که در طول تاریخ پر فراز و نشیب خود، بارها شاهد مقاومت، جنگ و تلاش برای استقلال بوده است. هر بار که قدرتهای بیرونی برای سلطه و نفوذ وارد این سرزمین شدهاند، مردم افغانستان با تکیه بر روحیه دینی و هویت ملی خویش در برابر آن ایستادهاند. سخنان اخیر ملا یعقوب، وزیر دفاع طالبان، در مراسم ۱۰۶مین سالروز استرداد استقلال افغانستان، بار دیگر این موضوع را برجسته ساخت که «اسلامیت» و «افغانیت» میتواند بهعنوان دو ابزاراصلی در حفظ هژمونی قومی و ابزار سیاسی طالبان ایفای نقش کند.
ملا یعقوب تأکید کرد که نیروهای نظامی افغانستان هرگز به نفع قدرتی علیه قدرت دیگر استفاده نخواهند شد و کشور خواهان روابط نیکو با همه ملتها است. این سخنان نشان میدهد که طالبان، حداقل در سطح گفتمان سیاسی، در تلاشاند به منطقه سیگنال بفرستند که دیگر به آنها تهدید نیستند و از رقابتهای قدرتهای جهانی خود را دور نگاه می دارند. او همچنان گفته است که، استقلال تنها در نبود اشغال خارجی خلاصه نمیشود، بلکه در صیانت از تمامیت ارضی، وحدت داخلی و استقلال تصمیمگیریهای سیاسی و نظامی معنا مییابد.
اینکه طالبان به وحدت داخلی چگونه می بینند و استقلال از نگاه آنها چگونه است و از دو عنوان افغانیت و اسلامیت چگونه به عنوان حفظ سلطهی قومی و ابزار سیاسی استفاده می کنند در این یادداشت به آن پرداخته می شود.
اسلامیت؛ ستون معنوی جامعه و ابزار سیاسی طالبان
اسلامیت در افغانستان نه تنها یک باور دینی، بلکه عنصر هویتساز و همبستهکننده مردم است. اکثریت مردم افغانستان مسلمان هستند و در طول تاریخ، دین اسلام نقش مهمی در بسیج اجتماعی، مقاومت در برابر اشغالگران و شکلدهی به فرهنگ و ارزشهای ملی داشته است. از زمان مقاومت در برابر استعمار انگلیس تا جهاد علیه اتحاد جماهیر شوروی، شعارهای اسلامی توانستند مردم را گرد هم آورند و نیرویی عظیم برای آزادی ایجاد کنند.
اسلامیت در معنای گستردهاش، نه فقط به معنای التزام به مناسک دینی، بلکه به معنای عدالت، برادری، اتحاد و پاسداری از ارزشهای اخلاقی و انسانی است. طالبان اما، در هردو دور حاکمیت خویش از دین به عنوان ابزار سیاسی استفاده کردند. زیرا اگر طالبان، بر اسلامیت به معنای واقعی آن تأکید کنند و آن را از قالبهای تنگ و محدود ایدئولوژیک بیرون آورند، میتوانند زمینهای برای اعتمادسازی داخلی و اتحاد و حتا پذیرش مردمی برای این گروه فراهم کنند. تا اکنون که حتا نتوانسته اند مشروعیت داخلی کسب کنند و رضاحیت حد اقل ۱۰ درصد مردم افغانستان را بدست آورند، این نشان دهنده ی آشکار شدن ماهیت اصلی طالبان برای استفاده از دین به عنوان ابزار سیاسی است.
افغانیت؛ نماد حفظ سلطه قومی
افغانیت بهعنوان یک مفهوم قومی، بیش از آنکه به عنوان ی هویت ملی مطرح باشد یک نام قومی است که به یک قوم یا تبار خاصی اشاره دارد، نمادی از هژمونی قومی که بر مردم افغانستان تحمیل شده است. این مفهوم به معنای ایستادن بر سر میراث تاریخی، استقلالطلبی، غیرت ملی و روحیهای نیست که در طول قرنها، مردم افغانستان را از تسلیم در برابر قدرتهای بزرگ بازداشته باشد.
وزیر دفاع طالبان در سخنان خود به این نکته اشاره کرد که افغانستانیها در یک قرن گذشته سه بار موفق به کسب استقلال شدهاند، اما در حفظ آن ناکام ماندهاند. اشارهی آن بیشتر ازینکه حفظ استقلال ملی و حمایت از یک دولت مرکزی مقتدر باشد، حفظ ارزشهای قومی و قبیلهی مربوط به یک قوم خاص است. با آنکه ناکامیها در حکومت دارد اغلب ناشی از اختلافات داخلی، جنگهای قومی و مذهبی، و دخالتهای بیرونی بوده است، با آنهم افغانیت باید بهعنوان عاملی وحدتبخش پنداشته نشود؛ زیرا که همه اقوام و گروهها خود را در آن شریک نمی دانند و برای آیندهای مشترک و حفظ این سلطه قومی تلاش نمی کنند.
چالشها و فرصتها
پیوند «اسلامیت و افغانیت» در عمل با چالشهای زیادی روبهرو است. نخستین چالش، برداشتهای مختلف از اسلامیت است. اگر این مفهوم تنها در انحصار یک گروه خاص باقی بماند و دیگران از دایره آن بیرون گذاشته شوند، نهتنها وحدت ملی شکل نمیگیرد، بلکه شکافها عمیقتر خواهد شد. اسلامیت باید به معنای جامع آن در نظر گرفته شود؛ یعنی دینی که بر عدالت، مشورت، برادری و رعایت حقوق همه اقشار جامعه تأکید دارد.
چالش دوم، مسئله افغانیت است. در حالی که این واژه در اصل بار قومی دارد، در برخی مواقع بهگونهای استفاده می شود که انگار هویت ملی مردم افغانستان باشد. برای اینکه مردم افغانستان واقعن به وحدت ملی برسند، و در نمادها و هویت ملی همه اقوام – پشتون، تاجیک، هزاره، ازبیک و دیگر گروهها – خود را در سهیم ببینند، این نمادها و مفاهیم قومی برداشته شود و از تحمیل آن بر ساییر اقوام غیر افغان جلوگیری و همه سهم عادلانهای در قدرت و تصمیمگیریهای کلان کشور داشته باشند.
مشکل مهمی که در این میان وجود دارد، استفاده از این دو مفهوم یک سان، ابزارگونه و گویا برای بازسازی اعتماد ملی است. اگر طالبان بتوانند اسلامیت را به معنای دینی رحمانی و افغانیت را بهعنوان هویت قومی و نه فراگیر که بر همه مردم افغانستان تحمیل شده است به کار گیرند، امکان آن وجود دارد که افغانستان از دور باطل جنگهای داخلی بیرون آید و به سوی یک آینده مستقل و باثبات حرکت کند.
پایان سخن؛
ملا یعقوب در سالروز به اصطلاح استرداد استقلال افغانستان یکبار دیگر از دین به عنوان ابزار سیاسی این گروه و افغانیت به عنوان نماد هژمونی قومی که بر اقوام غیر افغان در افغانستان تحمیل شده است، یادآوری و به پایبندی به آن تاکید کرد. این حقیقت است که استقلال تنها در گرو دوری از سلطه خارجی نیست، بلکه در گرو حفظ وحدت داخلی و پایبندی به ارزش های بنیادین و مشترک همه مردم افغانستان تحقق مییابد. ارزشهای مشترک نه قومی اگر به درستی درک و عملی شوند، میتوانند افغانستان را از بحرانهای سیاسی و اجتماعی نجات دهند.
اما اگر تنها مفاهیم قومی بر مردم تحمیل و دین به عنوان ابزار سیاسی توسط این گروه استفاده شود که تا حالا شده، و چون گذشته و اکنون در عمل به ابزار انحصار و حذف دیگران تبدیل شوند، نهتنها وحدت ملی به دست نخواهد آمد، بلکه خطر تبدیل شدن افغانستان به یک جامعه ی بحرانی که فعلا نزدیک به آن است قریبالوقوع خواهد بود.
افغانستان امروز بیش از هر زمان دیگر به بازتعریف این دو مفهوم نیاز دارد؛ بازتعریفی که عدالت، مشارکت همگانی و احترام به تنوع فرهنگی و قومی را دربرگیرد. تنها در این صورت است که می توان به معنای واقعی استقلال و وحدت، آیندهای روشن برای کشور امید داشت.