درخواست یک جرگه قبایلی از تحریک طالبان پاکستان (TTP) برای بازگشت به افغانستان یا عزیمت به مناطق کوهستانی، در ظاهر تلاشی برای کاهش خشونتها در مناطق قبایلی پاکستان است، اما در بطن خود حاوی پیامدهای ژئوپولیتیکی و امنیتی عمیقی برای افغانستان نیز میباشد. اگر این گروه واقعاً وارد خاک افغانستان شود، نه تنها توازن امنیتی افغانستان را به هم میزند، بلکه میتواند معادلات جمعیتی، سیاسی و حتی قومی این کشور را دچار دگرگونی کند. در تازه ترین مورد جرگهی قبایلی از تحریک طالبان پاکستانی خواسته است تا به افغانستان برگردند و آنها نیز تا پاسخ رهبران این گروه که به گمان غالب در افغانستان زندگی میکنند، مهلت خواستهاند. این موضوع باعث شده است نگرانیهای تازه از امکان انتقال طالبانی پاکستانی به افغانستان و ترکیب جمعیتی این کشور و مساییل امنیتی خلق شود.
این یادداشت به تحلیل این مهم پرداخته است….
طالبان پاکستانی کیست و چرا این موضوع مهم است؟
تحریک طالبان پاکستان یک گروه شورشی است که از دل طالبان افغانستانیالهام گرفته اما اهداف خاص خود را دنبال میکند. این گروه، که بر سرنگونی دولت پاکستان و استقرار حکومت بر پایه شریعت تأکید دارد، در دو دهه گذشته در مناطق قبایلی پاکستان به ویژه وزیرستان، با نیروهای دولتی پاکستان وارد درگیریهای خونین شده است. بر اساس گزارشهای سازمان ملل، TTP حدود ۶ هزار جنگجو در اختیار دارد و حمایت لجستیکی و عملیاتی قابلتوجهی از طالبان افغانستان دریافت میکند.
با توجه به فشارهای امنیتی، حملات هوایی ارتش پاکستان و همچنین مذاکراتی که فعلاً با بنبست مواجهاند، احتمال آن میرود که طالبان پاکستانی بخشی از نیروهای خود را به افغانستان منتقل کند یا دستکم در آنجا پناه بگیرد.
انتقال TTP به افغانستان: تبعات امنیتی
اگر تحریک طالبان پاکستان واقعاً به خاک افغانستان منتقل شود، این کشور با چالشی امنیتی جدید روبرو خواهد شد. حضور هزاران جنگجو که سابقه خشونت، حملات انتحاری و دشمنی با دولتها را دارند، میتواند مناطق مرزی و حتی برخی ولایات شرقی افغانستان مانند کنر، ننگرهار، پکتیا و پکتیکا را به پناهگاههای جدید تروریستی تبدیل کند.
این مسئله بهویژه در شرایطی بحرانیتر میشود که طالبان افغانستان با مشکلات اقتصادی، اختلافات داخلی، و انزوای بینالمللی مواجه است و ممکن است نتواند یا نخواهد چنین گروههایی را مهار کند. از سویی، طالبان افغانستان تاکنون به صورت رسمی هیچ موضع قاطع علیه حضور TTP نگرفتهاند، بلکه برخی گزارشها از همکاری لجستیکی آنها با TTP خبر میدهند. در چنین وضعیتی، احتمال دارد افغانستان به بارانداز گروههای شورشی منطقهای بدل شود.
آیا ترکیب جمعیتی در راه است؟
از بعد جمعیتی، ورود گسترده اعضای تحریک طالبان پاکستان به افغانستان میتواند به تغییرات تدریجی در بافت جمعیتی مناطق شرقی و جنوبشرقی افغانستان منجر شود. بسیاری از اعضای TTP از قبایل پشتون وزیر، محسود و دیگر طوایف هستند که با قبایل پشتون افغانستان قرابت فرهنگی و زبانی دارند. ورود خانوادگی یا استقرار درازمدت این جنگجویان، چه در قالب مهاجر و چه به عنوان پناهجوی سیاسی یا نیروی متحد طالبان، میتواند نوعی «افزایش تمرکز جمعیتی پشتونهای پاکستانیتبار» را در مناطق مرزی رقم بزند.
این تغییر جمعیتی، در صورت تداوم، ممکن است بر تعادل قومی در افغانستان تأثیر بگذارد، مخصوصاً اگر طالبان اجازه اسکان دائمی به این جنگجویان و خانوادههایشان بدهد. حتی در صورت عدم حضور دائمی، تأثیرات اقتصادی، امنیتی و فرهنگی آنان میتواند فضا را برای بازتعریف معادلات محلی فراهم کند.
سیاست زمین سوخته یا استراتژی منطقهای؟
احتمال دیگری که نباید نادیده گرفته شود، استفاده از TTP توسط طالبان یا حتی دولتهای منطقه به عنوان ابزار فشار ژئوپلیتیکی است. اگر طالبان افغانستان بخواهد از TTP برای تهدید مرزهای پاکستان یا باجگیری سیاسی استفاده کند، ممکن است شاهد شکلگیری نوعی «سیاست زمین سوخته معکوس» باشیم: به جای اینکه یک کشور برای ایجاد رعب و تخریب وارد خاک کشور دیگر شود، این بار پناه دادن به یک گروه شورشی، ابزار تهدید میشود.
در صورت چنین استراتژی، وضعیت امنیتی افغانستان و پاکستان هر دو دچار تنش میشود، و ممکن است پاکستان حملات فرامرزی را شدت ببخشد. این در حالی است که جامعه جهانی به ویژه همسایگان مانند ایران، چین، و حتی هند نیز نسبت به بیثباتی منطقهای نگران خواهند شد.
مخلص سخن اینکه؛
اگر طالبان پاکستانی به افغانستان منتقل شود، کشور با یک واقعیت تازه امنیتی، جمعیتی و سیاسی روبهرو خواهد شد. نهتنها احتمال تقویت هستههای شورشی در شرق و جنوبشرق کشور افزایش مییابد، بلکه ترکیب قومی و جمعیتی نیز میتواند دستخوش دگرگونی شود. با توجه به نداشتن مشروعیت بینالمللی و عدم توانایی کنونی رژیم طالبان در مهار چنین گروههایی، افغانستان در آستانه تبدیل شدن به پناهگاه گروههای شورشی چندملیتی قرار میگیرد.
راهکار اصلی جلوگیری از چنین سناریویی، فشار دیپلماتیک منطقهای، بازتعریف رابطه طالبان با گروههای شورشی و دخالت فعال نهادهای بینالمللی برای نظارت بر تحرکات تروریستی فرامرزی است. در غیر این صورت، افغانستان بار دیگر به میدان جنگ نیابتی بازیگران منطقهای بدل خواهد شد.