از چندی بدینسو، گزارشهای از سوی نهادها و شخصیتهای آمریکایی منتشر میشود که نشان میدهد سیاستهای این کشور در برابر طالبان آنطوری که دولت آمریکا انتظارش را داشت، بهپیش نرفته است. چند روز پیش، مارکو روبیو، سناتور آمریکایی، لایحهای را برای شفاف شدن توزیع کمکهای ملل متحد در افغانستان زیر عنوان «تمویل تروریسم متوقف شود»، به کانگرس این کشور ارایه کرد که در صورت تصویب، حکومت آمریکا را از «ارایه کمکهای اختیاری و درخواستشده برای افغانستان به سازمانملل» موقتاً منع میکند. هرچند آمریکاییها بارها عنوان کردهاند که هفته چهل میلیون دالر کمک این کشور به افغانستان، برای حمایت از جامعه انسانی است اما گزارشهای نهادهای آمریکایی، ازجمله سیگار، نشان میدهد که طالبان از این کمکها، استفادههای اعظمی میکنند.
بهتازگی، مجله فارن افیرز، در مطلبی نوشته است که سیاست آمریکا در قبال تغییر رفتارگروه طالبان با توجه به نزدیکی قدرتهای منطقهای با این گروه، ناکام بوده است.
نویسندگان این مطلب گفتهاند که سیاست انزوای طالبان دیگر موثر نیست و آمریکا باید راههای دیگری را دنبال کند.
به باور نویسندگان، در بیش از دو سال گذشته، کاخ سفید تلاش کرد با ایجاد اجماع بینالمللی، طالبان را به تغییر رفتارش در قبال زنان و دختران، مسایل حقوق بشری و مبارزه با تروریسم وادار کند، اما این تلاشها با توجه به رویکرد قدرتهای منطقهای ازجمله روسیه و چین تاکنون بینتیجه بوده است.
اسفندیار میر و اندرو واتکینز نویسندگان این مطلب، گفتهاند که برخلاف ایالاتمتحده، تعداد فزایندهای از دولتها، مانند دولت چین، با طالبان بهعنوان یک رژیم منحوس رفتار نمیکنند.
آنها، پذیرفتن استوارنامه سفیر طالبان توسط رئیسجمهور چین را، آنهم در فاصله زمانی کوتاه از برگزاری دومین نشست سازمانملل برای افغانستان در دوحه، مهمترین چالش در برابر اجماع غربی به رهبری امریکا، علیه عادیسازی روابط با طالبان عنوان کردهاند.
به باور نویسندگان این مطلب، طالبان در دو سال گذشته، تلاشهای دیپلماتیک قوی برای ایجاد روابط با کشورهای همسایه انجام دادهاند.
آنها با اشاره به فعالیت ۱۸ سفارتخانه خارجی در کابل و فعال بودن شمار بیشتری از سفارتخانهها و نمایندگیهای سیاسی طالبان در خارج این کشور، تاکید کردهاند که رهبران طالبان بهطور پیوسته روابط اقتصادی خود را با کشورهای مختلف در منطقه، ازجمله همسایگان دورتر مانند آذربایجان، گسترش دادهاند.
نویسندگان این مقال، بهطور نمونه، به روابط نزدیک طالبان با هند نیز اشارهکرده که بیش از همه نسبت به قدرت گیری طالبان، محتاط بوده است. این قدرت منطقهای، سفارت خود را در سال ۲۰۲۲ در کابل بازگشایی کرد و یک سال بعد، به طالبان اجازه داد تا کنترول سفارت افغانستان در دهلی را در دست گیرند.
نویسندگان این مطلب در فارن افیرز نوشتهاند که «از بین رفتن اجماع در مورد انزوای دیپلماتیک طالبان، سوالات مهمی برای واشنگتن و شرکای آن ایجاد میکند. عدم بهرسمیت شناختن، دیگر یک ابزار قهری معتبر نیست و اگر ایالاتمتحده به دنبال تأثیرگذاری بر رفتار طالبان است، باید راههای دیگری برای دستیابی به اهداف موردنظر خود بیابد.»
این مسایل در حالی مطرح میشود که دولت آمریکا بر اساس توافقنامه دوحه با طالبان، افغانستان را رها کرد و اجازه داد تا اینکه طالبان بر این کشور مسلط شدند.
به باور کارشناسان، آمریکاییها که گمان میکردند، طالبان مهرهی ارزانی برای دستیابی به اهدافشان در افغانستان است، اینک پس از گذشت نزدیک به سه سال و گسترش تلاشهای منطقهای طالبان، این گمانهزنی امریکا در حال نقش بر آب شدن است.
ظاهراً طالبان به این نتیجه رسیدهاند که با این سیاستهای که علیه مردم افغانستان در پیشگرفتهاند، نمیتوانند اعتماد کشورهای غربی، بهویژه دولت آمریکا را به دست آورند اما کشورهای دیگری مانند چین در منطقه است که با همین سیاستها، روابطی را با طالبان برقرار میکنند. کشور چین، هم به لحاظ اقتصادی سرمایهگذاری هنگفت ۱۰ میلیارد دالری روی معادن افغانستان انجام داده است و هم به طالبان این فرصت را داده است که باوجود مخالفت جامعه جهانی، سفیر آنها، استوارنامهاش را به گونه رسمی به رییسجمهور آن کشور تسلیم کند.
هرچند بسیار زود است که در مورد تیره شدن روابط طالبان و آمریکا و تعویض جایگاه آمریکا با چین، سخنی گفته شود، اما این شواهد نشان میدهد که طالبان مسیرهای دیگری برای مشروعیت یافتن پیداکردهاند که برخلاف اجماع جهانی در مورد این گروه است.
نزدیکی طالبان به کشورهای مانند چین، هند و روسیه و بیتوجهی به شرایط تعیینشدهی جامعه جهانی برای شناسایی رسمی آنها، باعث شکست اجماع جهانی در قضیه افغانستان خواهد شد که میتواند پیامدهای ناگواری ازجمله افزایش رقابت میان قدرتهای بزرگ و مبدل شدن افغانستان به میدان جنگ نیابتی داشته باشد.