شَمالی به سرزمین بزرگی در شمال کابل گفته میشود که از کوتل خیرخانه شهر کابل شروع شده و ولایتهای پروان، کاپیسا و پنجشیر را در بر گرفته است. برخیها اما ساحهی شمالی را از کوتل خیرخانه تا کوتل خاواک میدانند.
شمالی سرزمینی پهناور، معطر، سرسبز و پر از جاذبههای طبیعی، گردشگری و چشماندازهای قشنگی است که همه را مجذوب زیباییهای خویش مینماید.
ساکنان شمالی بیشتر کشاورز، باغدار و دامپرور هستند که زندهگی شانرا در پرورش تاکهای انگور و بذر گل و گندم سپری مینمایند.
کسانیکه با عبور از کوتل خیرخانه وارد این سرزمین شدهاند، حتمن از آب وهوای جانبخش، فضای آرام و محیط سبز و خرم شمالی مستفید شدهاند. حتمن با استقبال کودکان و نوجوانان گلفروش و میوهفروش در دو سوی شاهراه شمالی مواجه شدهاند.
دهقان شمالی سالانه زحمت زیادی میکشد: گندم گشت میکند؛ تاک پرورش میدهد و انواع سبزی و ترکاری را به امید خدای رحمان کشت میکند تا لقمهنانی کم، اما حلال و پاکیزه نصیبش گردد.
کاکا یونس در روستای زیبای لغمانیصوفیان پروان یکی از همین کشاورزانیست که زمینهای خود را همیش گُل کشت میکند. او ۶۰ سال عمر دارد که بیشتر آنرا صرف پرورش گلها در روستایش نموده است. کاکا یونس میگوید که تمام اهالی قریهاش که بیشتر از صدها خانواده را تشکیل دادهاند، پیشهی گُلکاری و گلپروری دارند.
این مرد کهنسال، با گویش محلی و سخنان شیرینی که ویژهی خود اوست، میگوید:«هرکسی ده این قریه زمین خوده گلنکاره، دگه مردم او ره میگویند از قوم، بد برآمده و راه خوده از خویش و قوم جدا کرده».
او میگوید مردم روستای صوفیان، گُلپروری و گندمکاری را از گذشتهگان خود به میراث گرفتهاند.
کاکا یونس تصریح کرد که تخم گل را از کشورهای هالند، چین، پاکستان و کابل دریافت میکنند و پس بذر و حاصل خیزی آنرا به کابل و سایر ولایتهای کشور به فروش میرساند.
این کشاورز موسپید گفت که مشتریان شان از گلهای پرورش یافتهی این روستا، در تزیین سالُنهای عروسی، تالار کنفرانسها، وزارتخانهها و برخی مراسم دیگر، استفاده میکنند.
او خاطرنشان ساخت کرد که در زمان جمهوریت، بازارهای فروش شان رنگ و رونق خوب داشت؛ اما با آمدن طالبان، بازارهای شان از کار افتاده و کسی شوق خریدن گل را در سر ندارد.
به قول کاکا یونس، با روی کارآمدن رژیم طالبان، مردم روستای لغمانی صوفیان، پروش گلرا کاهش و کشت گندم را در زمین هایشان افزایش دادهاند؛ چون دراین زمان همه دغدغهی مردم نان است.
در دو دههی پسین که افغانستان به عنوان کشور پیشتاز در کشت، تولید و قاچاق مواد مخدر در سطح جهان شناخته شد، اما در شمالی فرهنگ خوب بذر و فروش گل رونق بیسابقه داشته است.
کاکا یونس میگوید که کشت کوکنار را هم مانند کشاورزان جنوب کشور بلد است و از حاصل دوچندان آن نیز خبر دارد؛ اما نمیخواهد که به هموطنان خود زهر کُشنده تولید کند.
این مرد با آنکه سر و صورت خویش را سپید کرده است، اما میگوید که صبح تا شام کنار گلها قدمزدن، بوی خوش را استشمامکردن و با آنان قصهگفتن، دل و دماغش را زنده نگهداشته و چیزی از احساس جوانیاش نیز کاسته نشده است.
او درحالیکه سرگرم شاخچهبُری گلها بود، از هموطنان خود خواست تا از کشت حرام دوری نموده، با تولید گل وگندم و انگور به دل و دماغ مردم، طراوت و خوشبویی هدیه دهند.
اهالی شمالی، با حفظ این که اهل دِه و روستا اند، اما روح شهری و روان مدنی دارند. مردم صادق، متعهد، ناموسدار، عیار و مهماننواز هستند.
باغداران شمالی، در کنار همه مسایل دیگر، به آموزش و پرورش نیز توجه ویژه دارند. از درآمد باغ و زمین شان، زمینه آموزش را برای فرزندان خود نیز فراهم کرده و از پول آبلهی کفِ دست، آنان را در مکتبهای و دانشگاهها حمایت مالی میکنند.
در۲۰سال پسین هزاران دختر و پسر شمالی به حمایت پدران و مادران زحمت کششان درس خواندند و پس از ختم دورههای تحصلی، هماکنون در بخشهای مختلف، سرگرم خدمت به مردم درد دیده شان هستند.
چه خوب است تا همه دهقانان کشور، مانند کاکا یونس بیاموزند تا به جای تخریب مغز و نیروهای درونی انسان، باید روان آدمی شاد باشد تا خوب بیاندیشد؛ خوب کار کند و خوب بیاموزد. یعنی هرچه از آبلهی دست او تولید میشود، صحت، سلامت، لذت، کیف و رایحه و عطر است.