در سال ۱۴۰۴ خورشیدی (۲۰۲۵ میلادی)، عبدالباری جهانی، شاعر و نویسنده نامآشنای افغانستان، با انتشار کتاب «سید جمالالدین افغانی از افسانه تا حقیقت» نگاه تازهای به یکی از بحثبرانگیزترین چهرههای تاریخ معاصر جهان اسلام انداخت.
این کتاب ۲۹۷ صفحهای به زبان دری نوشته شده و با رویکردی انتقادی، بسیاری از روایتهای رسمی درباره سید جمالالدین را «افسانهنگاری تاریخی» میخواند.
جهانی در مقدمه تأکید میکند که هدفش نه اثبات افغانی یا ایرانی بودن سید، بلکه بازبینیِ روایات مبالغهآمیز درباره اوست. او مینویسد:
«در مورد سید جمالالدین مبالغه شده است و بسیاری از آنچه نوشتهاند، ساخته و پرداخته دیگران است و مستند نیست.»
چهرهای بیسند در روایتهای ملی
یکی از نکتههای محوری کتاب، تردید نویسنده نسبت به منابع تاریخی است. جهانی میگوید بیشتر نوشتهها درباره دوران کودکی، تحصیلات و فعالیتهای سید، بر هیچ سند معتبری استوار نیستند.
او تأکید میکند که نخستین مدرک مستند از زندگی سید، نامهای است که در ۲۸ سالگی نوشته است.
در همین چارچوب، جهانی باور دارد که سید هیچگاه در دربار شاهان افغان منصب رسمی نداشت و نفوذ او در سیاست داخلی کشور بیش از اندازه در تاریخنگاری ملی بزرگنمایی شده است.
به گفته نویسنده، نامههای سید به خلیفه عثمانی نشان میدهد که او بیشتر به دنبال نفوذ سیاسی منطقهای بود تا خدمت به دربارهای افغانستان.
دانش سطحی و برداشتهای نادرست
در بخشهای میانی کتاب، عبدالباری جهانی دانش تاریخی و علمی سید را نیز به چالش میکشد.
او مینویسد که هیچ سندی دال بر تحصیلات دانشگاهی سید یا شاگردی او در مراکز علمی معتبر وجود ندارد و بسیاری از آثار منسوب به او یا وجود خارجی ندارند یا با نامهای دیگران به او نسبت داده شدهاند.
نمونهای از این نقد، برداشت سید از نظریه داروین است. سید نوشته بود که «جماعتی دم سگهای خود را بریدند و پس از قرنها، سگهایشان بیدم زاییده شدند». جهانی این روایت را نشانهای میداند از اینکه سید «نظریه داروین را از شنیدهها گرفته نه از مطالعه مستقیم».
در بخشی دیگر، نویسنده به درک محدود سید از تاریخ افغانستان اشاره میکند. او مینویسد:
«سید، واژهی افغان را از فغان و ناله گرفته و همین توضیح نشان میدهد که شناخت او از تاریخ کشور سطحی و غیرعلمی بوده است.»
تضاد گفتار و کردار
یکی از سندهای بحثبرانگیز در کتاب، نامهای است که به گفته جهانی، سید در سال ۱۸۹۵ میلادی به سفارت بریتانیا در ترکیه نوشته و در آن درخواست پناهندگی کرده است. جهانی این نامه را شاهدی میداند بر تضاد میان شعارهای ضدانگلیسی سید و رفتار واقعیاش.
همچنین، نویسنده روایت مشهورِ «استادی سید در الازهر» و شاگردی «مهدی سودانی» را رد میکند و مینویسد هیچ مدرکی این ادعاها را تأیید نمیکند.
از قهرمان تا پرسش
در جمعبندی، جهانی مینویسد:
«سید جمالالدین بیش از آنکه چهرهای تاریخی باشد، به اسطورهای بدل شده که مورخان و سیاستمداران هر عصر، تصویر دلخواه خود را از او ساختهاند.»
کتاب «سید جمالالدین افغانی از افسانه تا حقیقت» تلاشی است برای زدودن غبار اسطوره از سیمای شخصیتی پرآوازه.
اما همین تلاش، با جسارت در نقد و تکیه بر منابع حساس، خود به بحثی تازه دربارۀ نسبت میان تاریخ، روایت و هویت در افغانستان معاصر دامن زده است.