زنان افغانستان در طول تاریخ معاصر کشور، بهویژه در دو دهه اخیر، با چالشهای عمیق و چندوجهی مواجه بودهاند. پس از سقوط ط.البان در سال ۲۰۰۱ و حضور نظامی ایالات متحده و متحدانش، امیدهایی برای بهبود وضعیت زنان در افغانستان ایجاد شد. در این دوره، زنان به آموزش، اشتغال و مشارکت سیاسی دست یافتند و حضور آنان در عرصههای اجتماعی و فرهنگی پررنگتر شد. با این حال، این دستاوردها بهشدت شکننده و وابسته به حضور خارجیها بود.
معامله امریکا با ط.البان و خروج ناگهانی و بدون برنامه این کشور در سال ۲۰۲۱، افغانستان را به دست ط.البان سپرد و زنان بار دیگر به قربانیان اصلی این تغییر قدرت تبدیل شدند. ط.لبان همانطور که پیشبینی میشد، با بازگشت به قدرت، بسیاری از حقوق زنان را محدود کرد، از جمله دسترسی به آموزش، کار، مشارکت اجتماعی و … البته این اقدامات نه تنها نشاندهنده سرکوب سیستماتیک زنان است، بلکه بازتابی از خیانت جامعه بینالمللی، بهویژه ایالات متحده، به وعدههای خود برای حمایت از دموکراسی و حقوق بشر در افغانستان است.
از سوی دیگر، برخی گروهها و افراد داخلی نیز با معاملهگری و سوءاستفاده از پروژههای بینالمللی، به جای بهبود وضعیت زنان، منافع شخصی خود را دنبال کردند. این عوامل دست به دست هم دادند تا زنان افغانستان بار دیگر در حاشیه قرار گیرند و آیندهای نامعلوم را تجربه کنند.
با این وجود، همزمان با ۸ مارچ روز جهانی زن، چند نکته پیرامون وضعیت زنان کشور با توجه به عنوان مطلب قابل تامل است:
اول: افزایش خشونتها و حیف و میل شدن میلیاردها دالر بهنام حقوق زنان در دوران جمهوریت افغانستان، و محدودیتهای متحجرانه و غیرانسانی طالبان علیه دختران و زنان، تنها نمونههایی از دردهای بیپایانی است که زنان در این دو سرزمین تحمل میکنند. با این حال، برای آمریکا و غرب که خود را مدعیان اصلی حقوق زنان در جهان میدانند، این رنجها کوچکترین اهمیتی ندارد. به عبارت دیگر، حقوق زنان برای زنان افغانستانی و دیگر جوامع تحت ستم، تنها زمانی مورد توجه قرار میگیرد که با منافع سیاسی و اقتصادی قدرتهای بزرگ همسو باشد.
در افغانستان در دوره جمهوریت، عدهای تحت عنوان مدافعان حقوق زنان، از سوی ارگ و آمریکا به مقامهای بلندپایه دست یافتند. این افراد اگرچه پروژهای عمل میکردند و پولهای کلانی دریافت میداشتند، اما در عمل کوچکترین گام مؤثری برای بهبود وضعیت زنان برنداشتند. در نهایت، آمریکا با وجود شناخت کامل از عملکرد طالبان نسبت به زنان و دختران، افغانستان را با یک معامله ننگین به آنها تحویل داد.
دوم: پروژهای بودن حقوق زنان افغان در زمان جمهوریت و خیانت آمریکا به زنان افغانستانی از این منظر قابل توجه است که امریکا با وجود شناخت از طالبان و ادعای دمکراسی و دفاع از حقوق زنان و اقلیت ها قدرت را به این گرده تحویل داد. امریکا تنها به تحویل قدرت هم اکتفا نکرد، در سه سال گذشته با ارسال بسته های دالر مستقیم از گروه سرکوبگر طالبان حمایت کرده است.
در حالیکه در دوران جمهوریت، به ویژه پس از سقوط طالبان در سال ۲۰۰۱، جامعه بینالمللی و به ویژه ایالات متحده آمریکا، حقوق زنان را به عنوان یکی از محورهای اصلی سیاستهای خود در افغانستان مطرح کردند. اما این تلاشها در عمل بیشتر جنبه پروژهای و نمایشی داشت تا یک تغییر پایدار و ساختاری.
سوم: از سویی دیگر، در دوران جمهوریت، با حمایت جامعه بینالمللی، قوانینی برای حمایت از حقوق زنان تصویب شد و زنان توانستند به مدارس و دانشگاهها بازگردند، در مشاغل مختلف حضور یابند و حتی در پارلمان و دولت نقشآفرینی کنند. اما این تغییرات بیشتر در شهرهای بزرگ و تحت نظارت مستقیم نهادهای بینالمللی اتفاق افتاد و در مناطق روستایی و دورافتاده، زنان همچنان با محدودیتهای شدید فرهنگی و اجتماعی مواجه بودند.
آمریکا و متحدانش از حقوق زنان به عنوان ابزاری برای توجیه حضور نظامی خود در افغانستان استفاده کردند. آنها با تبلیغات گسترده، خود را حامی حقوق زنان معرفی کردند، اما در عمل، این حمایتها سطحی و موقت بود. پس از خروج نیروهای آمریکایی در سال ۲۰۲۱، به سرعت مشخص شد که این تغییرات پایههای محکمی نداشتند و با خروج خارجیها، بسیاری از دستاوردهای زنان افغانستان از بین رفت.
چهارم: آمریکا با شعار حمایت از حقوق زنان، سالها در افغانستان حضور نظامی داشت، اما در نهایت، با خروج شتابزده و بدون برنامهریزی دقیق، زنان افغانستان را در وضعیتی بحرانی رها کرد. این خیانت نه تنها در خروج ناگهانی، بلکه در عدم ایجاد ساختارهای پایدار برای حفظ دستاوردهای زنان نیز مشهود بود.
Danish Revayat, [3/8/2025 10:09 AM]
زنان افغانستانی که سالها به وعدههای جامعه بینالمللی امید بسته بودند، با بازگشت طالبان به قدرت، به یکباره تمام حقوق خود را از دست دادند. مدارس و دانشگاهها به روی دختران بسته شد، زنان از کار در بسیاری از مشاغل منع شدند و حتی حق رفتوآمد آزادانه نیز از آنان سلب گردید. این وضعیت نشان میدهد که حمایتهای آمریکا و غرب از حقوق زنان افغانستان، بیشتر جنبه تبلیغاتی و سیاسی داشت تا یک تعهد واقعی برای ایجاد تغییرات پایدار.
پنجم: با بازگشت طالبان به قدرت در سال ۲۰۲۱، زنان و دختران افغانستان با یکی از تاریکترین دورههای تاریخ خود مواجه شدند. طالبان با تفسیر افراطی از قوانین شریعت، حقوق اولیه زنان را نادیده گرفتند و محدودیتهای شدیدی را بر آنان تحمیل کردند.
دختران بالای ۱۲ سال از رفتن به مدرسه محروم شدند و زنان از حضور در دانشگاهها و بسیاری از مشاغل منع گردیدند. حتی حق رفتوآمد زنان بدون همراهی یک محرم مرد به شدت محدود شد. این اقدامات نه تنها حقوق زنان را نقض میکند، بلکه آینده نسلهای آینده افغانستان را نیز به خطر میاندازد.
علاوه بر این، طالبان با استفاده از زور و خشونت، هرگونه اعتراض زنان را سرکوب کردهاند. زنان معترض به حقوق خود، بازداشت، شکنجه و حتی کشته شدهاند. این جنایات نه تنها نقض فاحش حقوق بشر است، بلکه نشاندهنده عمق فاجعهای است که زنان افغانستان با آن مواجه هستند.
ششم؛ اما سخن آخر اینکه وضعیت زنان افغانستان در دوران جمهوریت، هرچند با پیشرفتهایی همراه بود، اما به دلیل ماهیت پروژهای و عدم ایجاد ساختارهای پایدار، با خروج نیروهای خارجی به سرعت از بین رفت. آمریکا و متحدانش با استفاده ابزاری از حقوق زنان، نه تنها به وعدههای خود عمل نکردند، بلکه با خروج ناگهانی، زنان افغانستان را در وضعیتی بحرانی رها کردند. از سوی دیگر، طالبان با اعمال محدودیتهای شدید و نقض سیستماتیک حقوق زنان، عمق فاجعهای را ایجاد کردهاند که نیازمند توجه فوری جامعه بینالمللی است.
باید گفت که زنان افغانستان شایسته زندگی آزاد و عادلانه هستند و جامعه جهانی باید به جای استفاده ابزاری از حقوق آنان، برای ایجاد تغییرات پایدار و واقعی تلاش کند.
امروز، همزمان با گرامیداشت روز زن در کشورهای مختلف بویژه غربی، ضروری است که صدای زنان مظلوم فلسطینی، لبنانی و افغانستانی به طدر مشترک به گوش جهانیان برسد. انتشار ظلمهای روا شده در حق این زنان، نهتنها یادآور مظلومیت آنهاست، بلکه نشاندهنده تناقضهای آشکار در ادعاهای جهانی درباره حقوق بشر و برابری جنسیتی است. این روز باید فرصتی برای بازنگری در تعریف واقعی حقوق زنان و اقدامات عملی برای حمایت از آنها، فارغ از منافع سیاسی و اقتصادی قدرتهای بزرگ باشد.