زرتشت، اندیشمند بزرگ و مصلح اجتماعی ایران باستان، در شهر بلخ زاده شد. آموزههای او که بر پایهی خرد، اخلاق و یکتاپرستی استوار بود، تحولی ژرف در فرهنگ و تمدن ایران قدیم ایجاد کرد. او با نفی خرافات و چندگانهپرستی، بر عدالت، راستی و پاکی درون تأکید کرد و بنیانهای فکری جدیدی را در جامعهی آن روزگار پی ریخت.
بهعنوان چهرهای اصلاحگر، زرتشت نهتنها بر دین که بر سیاست و اجتماع نیز تأثیری ماندگار گذاشت. پیام او در گسترهی امپراتوری ایران باستان، از بلخ تا پارس، طنینانداز شد و بهعنوان میراثی ارزشمند از تمدن ایرانی تا امروز زنده مانده است. مهمترین حرف که همه از زرتشت به یاد دارند سه نکته کلیدی “گفتار نیک، پندار نیک و کردار نیک” است.
زندگینامه زرتشت
زرتشت یا زردشت، پیامبر ایران باستان در بلخ زاده شده است. عدهای او را مروج یگانهپرستی معرفی کردند که اهورامزدا را تبلیغ میکرد و خدایان باستانی آریاییان را باطل میدانست. او آتش را یکی از مظاهر خدای روشنایی میدانست. برخی میگویند زرتشت در زبان سریانی به معنای ابراهیم(ع) است و برخی دیگر او را یکی از امامان ملت ابراهیم(ع) یا پیامبری میدانند که کتاب بر او نازل شده است. برخی نسب او را به منوچهر، یکی از شاهنشاهان ایران، رساندهاند. بعضی از مورخان او را اختلافیترین شخصیت تاریخ میدانند؛ تا جایی که برخی او را به شخصیتهای افسانهای تشبیه کردهاند.
در مورد تاریخ پیدایش زرتشت، اختلاف آراء و روایات تاریخی مختلف مطرح است. این اقوال از ۶۰۰ سال قبل از میلاد مسیح تا ۶۰۰۰ سال پیش از میلاد دور میزند. امّا بر اساس نظریهٔ مشهور، وی در سال ۶۶۰ قبل از میلاد به دنیا آمد و در ۶۳۰ قبل از میلاد (در سن ۳۰ سالگی) به پیامبری مبعوث شد. او در سال ۵۸۳ قبل از میلاد در سن ۷۷ سالگی در آتشکدهای در بلخ (افغانستان) توسط یک تن از لشکر قومی مهاجم کشته شد.
کتاب، آیین و اصول دین زرتشتیان چه میدانیم
مجموعه کتابهای دینی زرتشتیان «اوستا» نامیده میشود. اوستا در طول قرنها و هزارهها توسط موبدان تکمیل شده است. بخشی از این کتاب بزرگ «گاتها» نام دارد که زرتشتیان اعتقاد دارند مجموعه سرودهایی است که اشوزرتشت آن را سروده است. همچنین موبدان بخشی از نیایشهای پرکاربرد اوستا را در کتابی به نام «خرده اوستا» گرد هم آوردند.
از سویی هم دین زرتشتی با جشنهای بسیاری همراه است. بسیاری از این جشنها را آریایی های غیرزرتشتی نیز در طول قرنها برگزار کردهاند و هنوز هم برگزار میکنند. به همین دلیل، نمیتوان تأثیر دین زرتشتی را بر فرهنگ ایران شهری(ایران و افغانستان) امروز انکار کرد و موارد بسیاری را میتوان یافت که ریشه در باورهای زرتشتی دارد. هنوز در ایران، افغانستان و تاجیکستان نمونههایی از برگزاری جشن سده دیده میشود. نوروز و سنتهای نزدیک به آن، همچون چهارشنبهسوری و سفرهٔ هفتسین، همچنان بزرگترین جشن را شکل میدهد.
آنچه مورخین از آموزه های زرتشت برداشت و استخراج کرده اند، اصول دین زرتشتی شرطهای اصلی خداباوری زرتشتی و دینآور بودن است. هر فرد زرتشتی میباید در زمان سدرهپوشی با خرد و اندیشهٔ خود به این اصول ایمان آورده باشد و آن را در طول زندگی مذهبی خود در نظر داشته باشد. دین زرتشتی بر نُه اصل استوار است که به ترتیب عبارتند از:
۱. ایمان به یگانگی خدا
۲. ایمان به پیامبری زرتشت
۳. باور به جهان مینوی و عالم معنا
۴. ایمان به نظم و راستی کار جهان (اشه)
۵. باور به جوهر آدمیت
۶. اعتقاد به فروزههای هفتگانهٔ خداوند
۷. اعتقاد به نیکوکاری
۸. اعتقاد به تقدس عناصر چهارگانه: آب، باد، خاک و آتش
۹. اعتقاد به فرشکرد یا آخرالزمان.
تعالیم زرتشت
مهمترین نکته که بسیاری زرتشت را به آن می شناسند، تعالیم او بر پایه سه اصل کلیدی است. در آیین زرتشت، سه اصل عملی «پندار نیک، گفتار نیک و کردار نیک» وجود دارد که مانند آن را در ادیان مختلف مییابیم. مثلاً در آیات متعددی از قرآن کریم، مسئلهٔ ایمان و عمل صالح در کنار هم مطرح شده است. مثلاً آیهای میفرماید:
«وَ الَّذینَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ أُولئِکَ أَصْحابُ الْجَنَّةِ هُمْ فیها خالِدُونَ؛ و آنان که ایمان آوردند و عمل صالح کردند، اهل بهشتند و ایشان در آن جاودانند.» (بقره/۸۲)
مسئلهٔ ایمان، پندار و عقاید نیک فکری و قلبی را شامل میشود و عمل صالح، کردار و گفتار نیک و صحیح را در بر میگیرد. (البته عبارت «ایمان و عمل صالح» دقیقتر از عبارت «پندار نیک، گفتار نیک و کردار نیک» است که باید در جای خود بحث شود.)
از سویی هم احترام به آتش بهعنوان یکی از مظاهر خدای روشنایی و افروخته نگهداشتن آن، و انجام مراسمی خاص در اطراف آن در معابدی به نام آتشکده، مشخصترین ویژگی این آیین است.
همچنین آبادانی، کشاورزی، دامداری و شهرنشینی مورد ستایش قرار گرفته است. احترام به حیوانات، مخصوصاً سگ و گاو، و نیز خوشرفتاری با مردم جایگاهی ویژه دارد. برخی از آداب و رسوم سرزمین ما، از قبیل مراسم چهارشنبهسوری و سوگند خوردن به روشنایی چراغ، با تعالیم زرتشتی ارتباط دارد.
زرتشت در اندیشه و فرهنگ غرب: از فلسفه تا ادبیات
زرتشت در میان فلاسفه، هنرمندان، شاعران و نویسندگان غرب از جایگاه رفیع و ویژهای برخوردار است. برخی او را نه در قامت یک رهبر دینی، بلکه بهعنوان نخستین فیلسوف جهان میشناسند. تا جایی که «هگل»، بهواسطهٔ مفاهیم متعالی که زرتشت میان پیروان خویش نشر داد و آن باور فراگیری که در دوران حکومت هخامنشیان تثبیت شد، در بیانی استعاری، ایرانیان را «نخستین مردمان تاریخ» میداند.
اما اوج شهرت زرتشت در غرب، بیتردید پس از انتشار شاهکار فردریش نیچه، «چنین گفت زرتشت»، به نقطهای بیسابقه رسید. نیچه، با ادای دینی عمیق به این چهرهی تاریخی، از او بهعنوان قهرمان کتابش بهره برد؛ هرچند نه برای بازتاب آموزههای زرتشتی، بلکه برای پیشبرد روایت خود در تقابلی آگاهانه با آن. نیچه به خوبی میدانست که مفاهیمی چون «مرگ خدا» یا «ابرانسان» ربطی به تعالیم زرتشت ندارند، اما عامدانه این ایدههای انقلابی را از زبان او بیان کرد.
در کتاب «اینک انسان»، نیچه صراحتاً دیدگاهش را درباره زرتشت چنین توضیح میدهد: «زرتشت نخستین کسی بود که اخلاق را در چارچوبی متافیزیکی فهمید؛ در جهانبینی او، نبرد خیر و شر بهعنوان نیروی محرکهی نظم جهان ظاهر میشود. این ایرانی، مسئول آن “خطاهای سرنوشتساز” — یعنی اخلاق — بود. او صادقترین اندیشمند بود؛ پس باید نخستین کسی میبود که به اشتباه خود پی میبرد.»
بنابر این این تقابل دوگانه — هم ستایش و هم بازتعریف نیچه از زرتشت — نشاندهندهی نفوذ عمیق این چهرهی باستانی در فلسفهی مدرن است. از یک سو، هگل او را نماد تمدنسازی میداند و از سوی دیگر، نیچه از او اسطورهای میسازد برای نقد بنیادین اخلاق متافیزیکی. این دوگانگی، زرتشت را به پلی نمادین میان اندیشهی شرق و غرب تبدیل کرده است؛ چهرهای که هم به گذشتهی اساطیری تعلق دارد و هم الهامبخش جریانهای فکری معاصر.
خلاصه اینکه زرتشت به عنوان مصلح و فیلسوف ایران باستان ادیان، فلاسفه و نگرش بسیاری از اقوام و ملت ها و افراد در شرق و غرب تاثیر گذار بوده است.