زبان ازبکی با ریشههای عمیق در تاریخ و فرهنگ افغانستان و آسیای میانه جایگاه ویژهای دارد. این زبان در شمال افغانستان بهخصوص در ولایتهای فاریاب، جوزجان، بلخ، سرپل و تخار رایج بوده و بخشی از هویت فرهنگی مردم این مناطق را تشکیل میدهد.
در دوران جمهوری اسلامی افغانستان، زبان ازبکی منحیث یکی از زبان رسمی کشور شناخته شد و در کنار زبانهای فارسی و پشتو در رسانهها، آموزش و ادارههای دولتی حضور داشت. برنامههای تلویزیونی و رادیویی به زبان ازبکی پخش میشد و کتابهای درسی در این زبان تالیف، توزیع و تدریس شد. در سال ۱۳۹۹ هجری آفتابی، دولت وقت افغانستان با صدور فرمانی، ۲۹ میزان را به عنوان «روز ملی زبان ازبیکی» در تقویم رسمی کشور ثبت کرد. این اقدام در واقع احترام به تنوع زبانی و فرهنگی افغانستان بود و فرصتی برای تجلیل از میراث زبانی مردم ازبکتبار فراهم آورد.
پس از تسلط طالبان بر افغانستان در سال ۲۰۲۱، وضعیت زبان ازبیکی و سایر زبان های کشور به استثنای زبان پشتو دچار تغییرات زیادی شد. طالبان با حذف زبان ازبکی از مقام رسمی کشور، تنها دو زبان فارسی و پشتو را بهصفت زبانهای رسمی اعلام کردند. این اقدام موجب کاهش جایگاه زبان ازبکی شد و تلاشی برای تضعیف هویت فرهنگی مردم ازبکتبار بهشمار میرود.
در برخی مناطق، تدریس زبان ازبکی در مکتبها ممنوع شد و این موضوع واکنشهای گستردهای را در پی داشت. فرهنگیان و فعالان ازبکتبار خواستار بهرسمیتشناسی این زبان و بازگشت آن به نظام آموزشی کشور شدند. آنها تاکید کردند که بدون توجه به زبان و فرهنگ این اقلیتها، توسعه و پیشرفت کشور امکانپذیر نخواهد بود.
زبانهای ازبکی و فارسی دارای روابط تاریخی و فرهنگی عمیقی هستند. زبان ازبیکی با تاثیرپذیری از زبان فارسی، بهویژه در دوران تیموریان، غنیتر شد. این تاثیرات در واژگان، ساختار جملهها و حتا ادبیات مشهود است. برخی از زبانشناسان بیش از چهار هزار واژه فارسی را در زبان ازبکی شناسایی کردهاند.
از سوی دیگر، زبان فارسی نیز تا حدی از زبان ازبکی تاثیر پذیرفته است. این تاثیرات در گویشهای مختلف فارسی، بهویژه در مناطق شمالی افغانستان، قابل مشاهده است. این تعاملات زبانی نشاندهنده پیوندهای عمیق فرهنگی و تاریخی میان این دو زبان است.
اما یک نکتهای را که در اینجا لازم به یک آوری میدانم این که در افغانستان، زبان ازبکی زیر سلطهی طالبان و حاکمان پیشین پشتون فرصت رشد و بالندگی نیافت و همواره نادیده گرفته شد. در مقابل، در آسیای میانه اما بهویژه در ازبکستان، همین زبان ازبکی به ابزاری در برابر زبان فارسی تبدیل گردید؛ چنانکه فارسی از نهادها و ادارههای رسمی کنار زده شد و گویندگان آن بهتدریج دچار دگرگونی زبانی، فرهنگی و تمدنی شدند.
در ازبکستان، زبان فارسی در گذشته جایگاه ویژهای داشت. شهرهای سمرقند، بخارا و خیوه که روزگاری مراکز علمی و فرهنگی جهان اسلام بودند، بهعنوان مراکز زبان و ادب فارسی شناخته میشدند. با این حال، پس از فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی و استقلال ازبکستان، سیاستهای فرهنگی تغییر کرد و زبان ازبکی به صفت زبان رسمی کشور اعلام شد.
این تغییرات منجر به کاهش جایگاه زبان فارسی تاجیکی شد. مکتبها و موسسههای آموزشی که به زبان فارسی تدریس میکردند، تعطیل شدند و نسل جدید کمتر با این زبان آشنا شدند. با این وجود، در برخی منطقههای ازبکستان، بهخصوص در سمرقند و بخارا، هنوز هم گویشهای فارسیزبان وجود دارند و اثرهای تاریخی و فرهنگی این زبان حفظ شده است.
همگرایی فرهنگی میان ازبکها و تاجیکها
ازبکها و تاجیکها با وجود تفاوتهای زبانی، دارای پیوندهای فرهنگی و تاریخی عمیقی هستند. این دو قوم در طول تاریخ در کنار یکدیگر زیستهاند و تاثیرهای متقابل فرهنگی و زبانی داشتهاند. تلاش برای حفظ و تقویت این پیوندها میتواند به تقویت هویت مشترک و توسعه فرهنگی منطقه کمک کند.
در افغانستان، تنوع زبانی و فرهنگی یکی از ویژگیهای خوب و بارز کشور است. زبانهای مختلف نه تنها نشاندهنده تنوع قومی هستند، نمادی از همزیستی مسالمتآمیز و احترام به تفاوتها میباشند. حفظ و تقویت این تنوع میتواند به تقویت وحدت ملی و توسعه پایدار کشور کمک کند.
زبان ازبکی در افغانستان با وجود چالشهای فراوان، بخش جداییناپذیری از هویت فرهنگی مردم ازبکتبار است. تلاش برای حفظ و تقویت این زبان، نیازمند توجه و حمایت از سوی دولت و جامعه است. همچنان تقویت پیوندهای فرهنگی میان ازبیکها و تاجیکها میتواند به توسعه فرهنگی و اجتماعی منطقه کمک کند. در یک سخن کوتاه اگر بخواهم بگویم: احترام به تنوع زبانی و فرهنگی، در واقع کلید دستیابی به همزیستی مسالمتآمیز و توسعه پایدار در افغانستان است.