سیاستهای زبانی طالبان در قبال زبان فارسی به خصوص پس از بازگشت این گروه به قدرت، وارد مرحله جدید شده است؛ مرحلهییکه انرا میتوان پاکسازی فرهنگی و زبانزدایی نامید. بدبینی این گروه نسبت به زبان فارسی، ادامهی روند تاریخی حذف این زبان و هویت پارسی در افغانستان است. در نگاه نخست، تغییر لوحهها و واژه در دانشگاه کابل، در واقع تبلور یک ایدیولوژی ریشهدار و دشمنی سیاسی ـ فرهنگی با هویتی چندصدساله است که طالبان آنرا نماینده رقیب تمدنی خود میدانند.
دیروز برخی از دانشجویان در دانشگاه کابل به من گفتند که طالبان زبان فارسی را بهطور کامل از تابلوها، نامههای اداری و نشانهگذاریهای داخلی این دانشگاه حذف کرده و بهجای آن زبان انگلیسی را جایگزین کردهاند.
همین دیروز، در نشست «مهاجرپذیری در ایران»، علیرضا حسنزاده، اندیشمند شناختهشده ایرانی در حوزه علوم انسانی، با نگاه ژرف و واقعگرا، سیاستهای طالبان را در قبال زبان فارسی گفت: «طالبان اجازه نمیدهند زبان فارسی رشد کند و شکوفا شود.» این گفته نه یک نظر سطحی و نه یک سخن سرسری است، بلکه چکیدهای از یک واقعیت تلخ است که امروز در افغانستان تحت سلطه طالبان در حال رقم خوردن است: دشمنی علنی، نظاممند و تاریخی با زبان فارسی که فراتر از یک جنگ زبانی، نبردی با هویت، فرهنگ و تاریخ میلیونها فارسیزبان بهشمار میرود.
دشمنی با پارسی، در سرزمینی بهنام افغانستان سابقه طولانی دارد که ریشههای آن به دوران سلطنت شاهان و سیاستمداران نامدار پشتون برمیگردد؛ چهرههایی که از دههها پیش، تلاش نظاممند برای تضعیف زبان پارسی و برتریدادن به زبان پشتو را آغاز کردند. از تغییر نام مکانها و حذف پارسی از مکتوبهای رسمی گرفته تا اعمال سیاستهای تبعیضآمیز در نظام آموزشی، همه نشان از یک پروژهی هدفمند برای حاشیهنشین کردن این زبان دارد.
طالبان، وارثان سیاسی و فکری همان طبقه حاکم گذشته پشتونتبار اند که اکنون با شدت بیشتری، همان سیاستهای پدران خود را ادامه و آنرا به جبر و زور اعمال میکنند. حذف تابلوهای پارسی، پایینکشیدن عکسهای شاعران پارسیزبان و صدور نامهها رسمی به پشتو، حلقههای تازهای از زنجیرهی دیرینهای است که هدف نهاییاش محو هویت پارسی در افغانستان است.
طالبان در ظاهر زیر نام دولت اسلامی و شعارهای عام فریبانه، اما در عمل با تجرید فرهنگی و زبانی، بنیادهای همزیستی مسالمت آمیز را تضعیف میکنند. حذف زبان فارسی، حذف یک ابزار ارتباطی نیست، حمله مستقیم به حافظه فرهنگی، دانش و هویت میلیونها شهروند این سرزمین است.
در یک اقدام بیسابقه و تهاجمی، وزارت فرهنگ طالبان در سال جاری (۲۰۲۵) تیمی را تشکیل داد که وظیفهاش حذف واژههای اصیل فارسی مانند دانشگاه، دانشجو، دانشکده و امثال از رسانهها و متون آموزشی بود. این تیم کاری به رسانهها دستور داده اندکه این واژهها با معادلهای پشتو جایگزین شوند. وزارت تحصیلات عالی طالبان نیز در دستورالعملی رسمی خود، این واژهها را «بیگانه» خواند و استفاده از را ممنوع اعلام کرد. همانطور که حسنزاده هشدار داد، طالبان عملن در حال عقیمسازی زبان فارسی و مسدود کردن مسیر شکوفایی آناند.
رفتار طالبان با زبان فارسی را نمیتوان جدا از ریشههای فکری و تاریخی آنان بررسی کرد. این گروه، برخاسته از مکتبهای دیوبندی در مناطق پشتوننشین افغانستان و پاکستان، زبان فارسی را نه بهعنوان زبان ملی، بلکه بهعنوان زبان مخالفان فرهنگی خود میبینند؛ زبانی که حامل ادبیات، منطق، فلسفه، و میراث تمدنیایست که طالبان با آن بیگانهاند. برای طالبان، فارسی حامل معنای فرهنگی و تهدیدی ایدیولوژیک است. به همین دلیل، آنها حتا پیشنهاد کردهاند که بهجای تدریس زبان و ادبیات فارسی در مکتبها و مدرسههای دینی، آموزش ساخت اسلحه و ابزارهای نظامی گنجانده شود.
فارسی ستیزی طالبان و ادامهی این برنامه را میتوان تحمیل فرهنگی قوممحور نامید که طالبان با حذف زبان فارسی، هویتی جدید و تکبعدی را بر افغانستان تحمیل میکند.
نشریه The Diplomat نیز در یک تحلیل خود، این اقدامها را بخشی از پروژه حذف فارسی از فضای عمومی افغانستان خوانده که هدف آن تسلط کامل هویت پشتونمحور طالبان بر کل ساختارهای حکومتی و فرهنگی افغانستان است.
دشمنی با زبان فارسی، در واقع دشمنی با سلمان فارسی، ابو حنیفه، امام بخاری، المسلم و بسیاری دیگر از شخصیتهای بزرگ جهان اسلام و جهان دانش است؛ چون زبان فارسی، بستر انتقال دانش، اندیشه و ایمان آنان بوده است. این زبان، حافظ میراث علمی و معنوی ملتهای مسلمان است و تضعیف آن، تضعیف هویت اسلامی و انسانی ملتها خواهد بود. طالبان با سرکوب زبان فارسی به جنگ با یک زبان و جنگ با تاریخ، هویت، فرهنگ و عقلانیت رفتهاند.