۱۲ جون، روز جهانی مبارزه با کار کودکان، یادآور رنج میلیونها کودکی است که در سراسر جهان از حق آموزش، بازی و یک زندگی شاد محروم شده و مجبور به کار طاقتفرسا و غیراخلاقی برای بقا هستند. افغانستان، کشوری که سالهاست با بحرانهای متعدد دست و پنجه نرم میکند، از جمله قربانیان این معضل جهانی است.
کار کودکان در افغانستان، به ویژه در دوران حاکمیت طالبان، به دلایل متعددی از جمله فقر، جنگ، ناامنی و فقدان دسترسی به آموزش، به طور چشمگیری افزایش یافته است. هرچند آمار دقیقی از کودکان کارگر در افغانستان در دسترس نیست اما براساس برخی آمارها در سال ۲۰۲۳، شمار آنها از یک میلیون تا ۳.۷ میلیون نفر برآورد شده است.
براساس گزارش یونسف در سال ۲۰۲۳، ۲۲ درصد از کودکان کار در افغانستان مشغول کارهای پرمخاطره و مرگبار هستند.
کار در سنین کودکی می تواند پیامد بسیار ناگواری برکودکان بگذارد به ویژه اگر کارکودکان از روی اجبار و یا کارهای طاقت فرسا باشد.
کودکان کارگر معمولا از محرومیت از تحصیل، محروم بودن از بازی وسرگرمی، سوءتغذیه و استثمار رنج میبرند. از سوی دیگر، کار اجباری کودکان را در معرض خطرات جسمی و روحی بسیار قرار میدهد و آنها را در مسیر خطرناک قرار می دهد.
کار اجباری علاوه بر آسیبهای جسمی و روحی، پیامدهای مخربی بر رشد اجتماعی و روانی کودکان نیز میگذارد. این کودکان از تجربیات شیرین کودکی محروم میشوند و در معرض خطر انزوای اجتماعی، اضطراب، افسردگی و حتی خودکشی قرار میگیرند.
عوامل متعددی در افزایش کار کودکان در افغانستان نقش دارند. فقر و نیاز شدید اقتصادی خانوادهها یکی از اصلیترین عوامل است. جنگ و ناامنی دلیل اصلی دیگری است که باعث یتیم شدن هزاران کودک و بی سرپرست شدن هزارات خانواده شده است. عدم دسترسی کودکان به آموزش باکیفیت و نبود انگیزه لازم برای آموزش نیز باعث شده تا کودکان به جای مدرسه، راهی کارهای شاقه و طاقت فرسا شوند.
همانگونه که اشاره شد، افغانستان یکی از کشورهایی است که به شدت تحت تاثیر معضل کار کودکان قرار گرفته است. تسلط طالبان بر کشور اوضاع را وخیمتر کرده و بر اساس گزارشها، از زمان روی کار آمدن این گروه، تعداد کودکان کار به طور چشمگیری افزایش یافته است.
دلایل متعددی برای این افزایش وجود دارد:
افزایش فقر: بحرانهای اقتصادی و سیاسی افغانستان خانوادههای زیادی را به فقر شدید کشانده و آنها را وادار کرده است تا کودکان شان را به کار بفرستند.
بسته شدن مدارس: طالبان با پایین آوردن کیفیت آموزش و بستن مدارس دخترانه باعث شده اند تا کودکان از تحصیل محروم شده و به ناچار راهی کار شوند.
بیکاری زنان: زنان در بسیاری از خانوادهها نانآور خانواده بودند و یا سهمی برای درامد خانواده شان داشتند. بیکار شدن آنها باعث شده است تا خانواده ها مجبور شوند کودکان شان را برای درآوردن لقمه نانی به کار بفرستند.
افزایش ناامنی: جنگ و ناامنی بسیاری از خانوادهها را بی سرپرست کرده و هزاران کودک را یتیم ساخته است. بسیاری از خانوادهها برای تامین معاش خود چارهی جز فرستادن کودکان خود به کار ندارند.
نبود قانون و حمایت: طالبان با قانون رابطهی خوبی ندارند و بسیاری از قوانین، به شمول قانون اساسی و قوانین کار را ملغی کرده اند. آنها همچنان هیچگونه برنامه ای برای حمایت از کودکان فقیر و کودکان یتیم و بی سرپرست ندارند. و در برابر کسانی که کودکان را استثمار کردهاند نه تنها واکنشی نشان نمی دهند که در بسیاری موارد، از کودکان به عنوان نیروی جنگی خود استفاده کرده اند.
به هر صورت، در روز جهانی مبارزه با کار کودکان، تلاش به نجات کودکان از چنگال کار اجباری و ایجاد فرصتی برای آیندهای روشن برای آنها مسوولیت همگانی است. دولتها، سازمانهای بینالمللی و همه افراد جامعه باید با همکاری یکدیگر برای از بین بردن فقر، ایجاد شغل برای بزرگسالان، تضمین دسترسی به آموزش باکیفیت و حمایت از خانوادهها تلاش کنند. هر کودکی حق دارد کودکی کند، بازی کند و تحصیل کند و ما باید برای احقاق این حق اساسی تلاش کنیم.