ارتباطات خارجی و دیپلماسی پنهان همواره یکی از ابزارهای کلیدی برای پیشبرد اهداف سیاسی و امنیتی کشورها و گروههای مختلف بوده است. در شرایطی که افغانستان پس از تسلط طالبان با چالشهای پیچیدهای روبرو است، ارتباطات خارجی نقش تعیینکنندهای در تعیین سرنوشت این کشور ایفا میکند.
در این میان، تفاوت در رویکرد طالبان و مخالفان آنها در افشا، یا پنهان و محرم نگهداشتن این ارتباطات، نشاندهندهی تفاوت در استراتژیها و درک سیاسی آنها است.
طالبان از آغاز مذاکراتشان در سال ۲۰۰۷ به بعد با آمریکاییها و همچنین با روسها و ایرانیها، ترجیح دادند مذاکرات و ارتباطات خود را محرمانه نگه دارند و در این راستا موفقیتهایی نیز کسب کردهاند.
این پنهانکاری به آنها امکان داده است تا بدون مواجهه با فشارهای رسانهای یا افکار عمومی، به توافقات وامتیازات دست یابند و از ایجاد تنشهای داخلی و خارجی جلوگیری کنند. حفظ محرمانه گی به طالبان انعطافپذیری بیشتری در مذاکرات داده و به آنها اجازه میداد تا در فضایی کنترلشده، اهداف خود را پیش ببرند.
در مقابل، مخالفان طالبان به ویژه رهبران سیاسی اقوام غیر پشتون اغلب ترجیح میدهند دیدارها و مذاکرات خود را به طور گسترده در رسانهها منعکس کنند. این رویکرد اگرچه ممکن است به شفافیت و پاسخگویی بینجامد، اما در عمل باعث ایجاد چالشهای استراتژیک شده است.
افشای مذاکرات وارتباطات خارجی در رسانهها میتواند به تفسیرهای مختلف و گاه متضاد منجر شود و فضای سیاسی را پیچیدهتر کند. علاوه بر این، این افشاگریها ممکن است باعث کاهش انعطافپذیری طرفین در مذاکرات شود، زیرا فشار افکار عمومی یا رسانهها میتواند مانع از سازشهای لازم شود. در نتیجه، مخالفان طالبان در بسیاری از موارد ضررهای استراتژیک متحمل شدهاند.
از نظر بسیاری، این تفاوت در رویکردها نشاندهندهی “کم فهمی سیاسی” یا ضعف استراتژیک رهبران حوزه ضدطالبان است. در حالی که طالبان با حفظ محرمانه گی، دستاوردهای قابل توجهی کسب کردهاند،
مخالفان طالبان با افشای گستردهی مذاکرات، خود را در معرض چالشهای بیشتری قرار دادهاند. و به دلیل همین افشاگریها و رسانهای ساختن هر نوع روابط خارجی، پس از مقاومت اول، ضررهای بزرگی متحمل شده و فرصتهای طلایی را از دست داده اند که این موضوع از هیچکس پوشیده نیست.
نفهمی سیاسی مخالفان طالبان: چرا افشای دیدارها اشتباه است؟
۱-از دست دادن فرصتهای استراتژیک
مخالفان طالبان با افشای دیدارها و نشستهای خود با نهادها و مقامات خارجی، عملاً فرصتهای استراتژیک خود را از دست میدهند. در دنیای دیپلماسی، بسیاری از مذاکرات و توافقات در پشت پرده و به صورت محرمانه انجام میشود تا طرفین بتوانند بدون فشار رسانهها و افکار عمومی، به اهداف خود برسند. با افشای این دیدارها، مخالفان طالبان نه تنها خود را در معرض انتقاد و فشار داخلی قرار میدهند، بلکه ممکن است اعتماد شرکای خارجی خود را نیز از دست بدهند.
۲-تقویت طالبان به جای تضعیف آنها
وقتی مخالفان طالبان هر حرکت خود را رسانهای میکنند، عملاً به طالبان این فرصت را میدهند تا از قبل برای مقابله با آنها آماده شوند. طالبان بهعنوان یک گروه منسجم و با ساختار امنیتی قوی، ومعامله گر میتوانند از این اطلاعات برای خنثیسازی اقدامات مخالفان استفاده کنند. این در حالی است که طالبان خود ترجیح میدهند مذاکرات و ارتباطاتشان محرمانه بماند تا از هرگونه واکنش وقضاوت از پیش، جلوگیری کنند.
۳-کاهش اعتبار و مشروعیت
افشای دیدارها و نشستها با نهادهای خارجی ممکن است به جای افزایش مشروعیت مخالفان طالبان، باعث کاهش اعتبار آنها شود. بسیاری از مردم افغانستان و حتی حامیان بینالمللی ممکن است این اقدامات را نشانهای از وابستگی مخالفان به خارجیها بدانند. این موضوع میتواند به طالبان این فرصت را بدهد که مخالفان را به عنوان “آله دست خارجی ها ” معرفی کنند و مشروعیت آنها را زیر سوال ببرند.
۴-از دست دادن عنصر غافلگیری
در سیاست و دیپلماسی، عنصر غافلگیری یکی از مهمترین ابزارها برای پیشبرد اهداف است. با افشای دیدارها و نشستها، مخالفان طالبان این عنصر را از دست میدهند و عملاً هر حرکت آنها از قبل پیشبینی میشود. این موضوع باعث میشود که طالبان بتوانند به راحتی برای مقابله با این اقدامات برنامهریزی کنند.
۵-وابستگی بیش از حد به رسانهها
حوزه ضد طالبان به نظر میرسد که بیش از حد به رسانهها وابسته هستند و تصور میکنند که با تبلیغات رسانهای میتوانند به اهداف خود برسند. این در حالی است که در دنیای واقعی، قدرت و نفوذ بیشتر از طریق اقدامات عملی و استراتژیک به دست میآید، نه از طریق شعارهای رسانهای. این وابستگی به رسانهها نشاندهندهی ضعف استراتژیک و نفهمی سیاسی است.
۶-عدم درک واقعیتهای منطقهای
به نظر میرسد مخالفان طالبان که این واقعیتهای پیچیدهی منطقهای را به خوبی درک نمیکنند. آنها با افشای دیدارها و مذاکرات خود با کشورهای خارجی، نه تنها خود را در معرض انتقاد و فشار داخلی قرار میدهند، بلکه ممکن است اعتماد شرکای خارجی خود را نیز از دست بدهند.
این موضوع نشاندهندهی عدم درک صحیح از توازن قوا و بازیهای سیاسی در منطقه است.
۷-از دست دادن اعتماد شرکای خارجی
افشای دیدار های خارجی نهتنها تأثیرات داخلی بهدنبال دارد، بلکه اعتماد شرکای خارجی را نیز خدشهدار میکند. کشورهای منطقه و بازیگران بینالمللی معمولاً ترجیح میدهند که مذاکرات و توافقات حساس پشت درهای بسته باقی بمانند. در نتیجه، بیاحتیاطی و سطحی نگری در حفظ محرمانگی این ارتباطات میتواند به کاهش حمایتهای خارجی و محدود شدن فرصتهای سیاسی شد.
در طول ۲۰ سال گذشته، شاهد بودیم که رهبران مقاومت هر نشست، دیدار وپیشنهاد خارجی را با حامد کرزی در میان میگذاشتند. کرزی نیز با مهارتی خاص، این پیامها را افشا میکرد، که در نهایت منجر به بیاعتمادی دوستان خارجی ما شد. بهعنوان نمونه، پیشنهاد یکی از کشورها مبنی بر حفظ نیروها و تشکیلات مقاومت برای مهار بحران پس از خروج آمریکا از افغانستان، (آن کشور پیش بین بود که امریکا روزی از افغانستان میرود واین کشور را به طالبان تحویل میدهد وباید نیروهای ضد طالبان به چنین روزی اماده گی داشته باشند )
توسط مارشال فهیم فاش شد. این اقدام نهتنها اعتماد آن کشور به مقاومت را تضعیف کرد،
بلکه پیامدهای منفی گستردهای نیز به همراه داشت. لابیگران ستون پنجمی ها در خلع سلاح و ترور نیروهای مقاومت بیشتر تلاش کردند.
امروز متأسفانه ما پیامدهای منفی آن افشاگریها و ارزش پیشنهاد آن کشور را به وضوح درک میکنیم. از دست دادن اعتماد شرکای خارجی نهتنها باعث کاهش حمایتهای بینالمللی شد، بلکه فرصتهای استراتژیک را نیز از بین برد. پیشنهاد آن کشور میتوانست نقش مهمی در مهار بحران پس از خروج آمریکا از افغانستان ایفا کند و شاید مسیر تاریخ را به گونهای دیگر رقم میزد. اما افشای این پیشنهاد و بیاحتیاطی در حفظ محرمانه گی، نهتنها اعتماد آن کشور را از بین برد، بلکه نشان داد که چگونه بیدقتی در مدیریت ارتباطات میتواند پیامدهای بلندمدت و جبرانناپذیری به همراه داشته باشد. امروز، با نگاهی به گذشته، میتوانیم ببینیم که حفظ اعتماد و محرمانگی در روابط بینالمللی چقدر حیاتی است و چگونه بیتوجهی به این اصول میتواند فرصتهای بزرگ را از دسترس خارج کند.
نتیجهگیری: نیاز به تغییر استراتژی
به نظر میرسد مخالفان طالبان نیازمند تغییر استراتژی خود هستند. آنها باید به جای تکیه بر تبلیغات رسانهای، بر اقدامات عملی و استراتژیک تمرکز کنند. محرمانه نگهداشتن برخی از دیدارها و مذاکرات میتواند به آنها کمک کند تا از عنصر غافلگیری استفاده کنند و فشار بیشتری بر طالبان وارد آورند. در غیر این صورت، ادامهی این رویکرد نه تنها به پیشبرد اهداف آنها کمک نمیکند، بلکه ممکن است به تقویت طالبان و تضعیف موقعیت خود آنها منجر شود. این نفهمی سیاسی اگر ادامه پیدا کند، ممکن است به حذف تدریجی مخالفان از معادلات سیاسی افغانستان بینجامد. بنابراین، زمان آن رسیده است که مخالفان طالبان به جای تکیه بر شعارهای رسانهای، به دنبال استراتژیهای عملی و مؤثر برای مقابله با طالبان باشند.