دور نخست گفتوگوهای نمایندگان طالبان افغانستان و دولت پاکستان با میانجیگری قطر در دوحه پایان یافته و و دوطرف اعلام کردند که به توافق صلح فوری دست یافتنداند. قرار است دور دوم این گفتوگوها را ترکیه میزبانی کند. موضوع اصلی مذاکرات، مسئله نفوذ گروههای مسلح از خاک افغانستان به پاکستان عنوان شده است. در حالی که نمایندگان طالبان و مقامهای پاکستانی در دوحه پشت میز مذاکره نشستهاند، اما از کابل تا اسلامآباد صدای هشدار میاید، دو طرف از واژهها و اصطلاحات استفاده میکنند که بیشتر بوی تهدید میدهد تا صلح. رسانه المرصاد، نزدیک به استخبارات طالبان، پاکستان را به خدمت به منافع بیگانه متهم کرده و نوشته است که مردم افغانستان برای سرنگونی رژیم همسایه انگشت سواری کنند. مهاجر فراهی، معاون وزارت اطلاعات و فرهنگ طالبان گفته است در گذشته در دوحه از موضع قدرت با آمریکا مذاکره کردهاند و این بار نیز در برابر ارتشی که به گفته او نماینده آمریکا است، پیروز خواهند شد. از سوی دیگر، نبی عمری، معاون وزارت داخله طالبان، سخن از بازپسگیری سرزمینهای قدیمی افغانستان به میان آورده و تاکید کرده خاکی که به گفته او در تاریخ از سوی پاکستان اشغال شده، باید پس گرفت.
در سوی مقابل، عاصم منیر، رییس ستاد ارتش پاکستان، طالبان را متهم کرده که از شبهنظامیان مورد حمایت هند پشتیبانی میکنند. او هشدار داده اگر کابل این گروهها را مهار نکند، منطقه دوباره در آتش ناامنی خواهد سوخت. همزمان با این سخنان، جنگندههای پاکستانی ولایت پکتیکا را بمباران کرده و جان شماری از غیرنظامیان را گرفتهاند. این رویداد، سایه سنگینی بر مذاکرات دوحه انداخته است.
وقتی در یک سوی میز سخن از آتشبس است و در سوی دیگر تهدید به بازپسگیری خاک، روشن است که راه صلح طولانی و دشوار خواهد بود. دو طرف یکدیگری را عامل بیثباتی میداند و در میدان سیاست، زبان گلوله جای زبان گفتوگو را گرفته است. چنین فضایی بهسختی میتواند به توافقی پایدار برسد.
اختلاف طالبان و پاکستان تازه نیست. از زمانی که طالبان دوباره در کابل قدرت را در دست گرفتند، روابط دو کشور پرتنش بوده است. با سفر امیرخان متقی، وزیر خارجه طالبان به هند این تنش به اوج رسید. اسلامآباد بهروشنی از نزدیکی کابل و دهلی نو ناخشنود است و در واکنش به آن، لحن تند و عملیات مرزی را شدت بخشیده. کارشناسان منطقهیی میگویند پاکستان هیچگاه تحمل حکومت در کابل را ندارد که روابط دوستانه با هند، رقیب دیرینهاش برقرار کند. تاریخ هم این ادعا را تایید میکند؛ هر بار که دولت افغانستان به هند نزدیک شده، پاکستان در صدد براندازی یا تضعیف آن برآمده است.
اسلامآباد همواره خواهان دولتی در کابل بوده که به آن وابسته باشد و سیاستهای منطقهایاش را هماهنگ با ارتش پاکستان پیش ببرد. حالا که طالبان ظاهرن تلاش دارند مناسبات مستقل با کشورها از جمله هند برقرار کنند، حساسیتها در اسلامآباد بیشتر شده است. اما از سوی طالبان، قطع رابطه با هند هم ممکن نیست؛ زیرا این گروه برای بقا به روابط سیاسی، اقتصادی و فنی با بازیگران گوناگون نیاز دارند. طالبان میدانند که بدون ارتباط با کشورهای تاثیرگذار، بهویژه هند در صحنه منطقهیی منزوی خواهند شد.
در کنار این، طالبان افغانستان و تحریک طالبان پاکستان، هر دو از بسترهای قومی و مذهبی مشترکی برخاستهاند. همین پیوندها باعث شده که طالبان افغانستان نتواند به خواست اسلامآباد برای مهار کامل این گروه تن دهد. طالبان افغانستانی نمیخواهند خود را درگیر جنگ با برادران همزبان و همقبیلههای شان در آن سوی مرز کنند.
در چنین شرایطی، تلاش برای برقراری آتشبس بیشتر شبیه تنفس کوتاه در میان طوفان است. هر چند دوحه صحنه دیپلماسی و گفتوگو شده، اما سایه تهدید، بمباران و بیاعتمادی بر سر آن سنگینی میکند. پاکستان از نفوذ هند بیم دارد و طالبان از فشارهای نظامی اسلامآباد خشمگیناند. در این میان، مردم دو کشور، بهویژه در مناطق مرزی، قربانی خاموش این بازی پیچیده سیاسیاند.
واقعیت این است تا زمانی که پاکستان کمی در مسله افغانستان کوتاه نیاید و تا زمانی که طالبان نتوانند میان واقعیتهای سیاسی و تعهدات قومی خود تعادلی پیدا کنند، هیچ گفتوگویی به نتیجه واقعی نخواهد رسید. آتشبسها شکننده باقی میمانند و مذاکرات، در بهترین حالت به تعویق خشونت برای مدتی کوتاه میانجامند.
دوحه، فعلن تنها صحنهای است که دو دوست دیروز، در نقش رقیب امروز، در آن به گفتوگو نشستهاند. اما پشت این چهرهها، انبوهی از سوظن و رقابت نهفته است.
هر دو طرف، بهجای اعتماد، در پی امتیازند و در حالی که جنگندهها در آسمان پکتیکا پرواز میکنند و مقامهای طالبان وعده بازپسگیری سرزمینهای ازدسترفته را میدهند، مشکل است این نشستها بتواند جنگ را پایان و خون را از مرزها پاک کند.