این مقاله درنگی کوتاه بر زنده گی و آثار الحاج محمد اکرم خاموش رییس انجمن شاعران و نویسندهگانِ ولایت کاپیسا دارد و میکوشد شناخت مختصری را در بارۀ وی، برای خواننده گانِ فراهم کند. در حقیقت، این نوشته، بریده یی از کتاب «سیری در گلستانِ خاموش» است که توسط این قلم به نگارش درآمده و هنوز به چاپ نرسیده.
خاطرۀ نخستین دیدار با خاموش
از آنجا که این بندۀ کمترین، در کابل زنده گی می کند، آشناییِ من با محترم خاموش غیابی اتفاق افتاده است. به خاطر دارم در مجالس مختلف چه در حلقۀ مردم عام و چه نزد خواصِ کاپیسا هرگاه از شعر، ادب و فرهنگ سخن به میان می آمد، همواره از وی به حیث ادیب و شاعر بزرگ آن اقلیم یاد می شد و مرا شیفتۀ دیدار او می ساخت.
باری برای دیدن یکی از اقارب، به دانشکدۀ زبان و ادبیات دانشگاهِ البیرونی رفته بودم، در دهلیز آنجا تصویر ایشان را در جمع شاعران و بزرگان ادب و فرهنگ، آویخته دیدم و علاقه ام به دیدنش بیشتر شد؛ اما سرگردانی های زنده گی مجال نمیداد، تا خدمت ایشان برسم و این آرزو به دلم ماند و ماند تا اینکه:
در سال ۱۳۹۸ هجری خورشیدی که مصروف گردآوری مطالب و تدوین کتاب ادبیات شفاهی کوهستان بودم، از دوستی خواهش کردم مرا تا نزد ایشان همراهی کند و آمدیم به دفتر وی و من در نخستین دیدار، شیفتۀ این مرد ادیب و فرهنگ دوست شدم.
دیدم مردی با کلاه پوست و ریشِ ماش و برنج در برابرم نشسته و آرام و شمرده حرف می زند. حرف های سُخته و سنجیده اش به دلم نشست و مرا به یاد شهید استاد برهان الدین ربانی رییس دولتِ اسلامی انداخت که او نیز همین گونه گپ می زد.
و دیدم که ادب و نزاکت را در حد اعلای آن رعایت می نماید، تا سخن طرف مقابل تمام نشود، حرفی نمی زند و به راستی چون تخلص اش، خاموش است. از سیمایش وقار و صمیمیت می بارید و هر کسی را جذب می کرد. در همان دیدار، مجموعۀ ارغوان زارش را برایم هدیه کرد که دوبیتی های لطیف آن، انیس خلوت های من است.
از آن پس با هم دوست شدیم و دیدارهای زیادی داشتیم. رفته رفته تکلف و رودربایستی، میان ما از میان رفت، از آثارش برایم می گفت و هر باری که با هم می دیدیم، تحفهها رد و بدل می کردیم و همکاری های فرهنگی و ادبی ما فزونی گرفت. باری از تذکرۀ ارزشمندش در بارۀ شاعران سرزمینِ شمالی یاد کرد، از اینکه من هم علاقه مند بودم، یک تعداد مواد معلوماتی تاریخی و کمیاب را که در اختیارم بود، به دسترس شان قرار داده و وعدۀ همکاری بیشتر دادم. و همین ها باعث شد که من نیز در انجمنِ شاعران و نویسنده گانِ کاپیسا عضویت بگیرم.
وقتی کتاب پژوهشی خود «ادبیات شفاهی کوهستان» را غرض گرفتن تقریظ برای خاموش صاحب سپردم، با استقبالِ فراوان او روبه رو شدم. علاوه بر آن بعد از چاپ نیز زحمات زیادی را برای تدویر مجلس رونمایی این کتاب بر خود هموار کرد که اثر نیکی در من گذاشت و برای کار بیشتر در عرصۀ فرهنگی، ادبی و تاریخی علاقه مندم ساخت.
شب بعد از این مجلس نیز، شبِ پرخاطره یی بود. من و دوست دیگر ما شکرالله شمس شاعر و نویسندۀ پروانی در آن شب مهمان داکتر صاحب خاموش بودیم، بعد از صرف غذا و ادای نماز ساعت های متوالی در بارۀ تدوین و چاپ آثار ایشان سخن گفتیم، قصه کردیم و شعر خواندیم. امید است که روزی شاهد چاپ و رونماییِ آن آثار ارزشمند باشیم.
از دیگر ویژه گی های منحصر به فردِ خاموش کوهستانی سینۀ فراخ و فروتنیِ اوست. از کار فرهنگی ولو به دست دیگران خوش می شود، تشویق می کند، مشوره می دهد و بخل و حسد را به دل او راهی نیست. تا ضرورت نباشد لب به سخن باز نمی کند و بیشتر می شنود. در هنگام شنیدن به تجزیه و تحلیل گوینده مصروف است و در نوبتِ خود، قضاوت و نظرش را دقیق و شمرده بیان می کند. با مخالفان فکر و اندیشۀ خود می نشیند و اینگونه وقار و بزرگی را در عمل به دوستان و اطرافیان می آموزد.
در یک کلام خاموش کوهستانی چهرۀ ارجمندی است که بی پروا به آشفته بازار ثروت و سیاست، سودای خدمت به عرفان، شعر، ادبیات و فرهنگ در سر دارد و عاشقانه در این راه قلم و قدم می زند:
گر مدعی به ثروت دنیا تلاش کرد
بهر خموش دولت عرفان غنیمت است
(آهنگِ دل، ص ۳۶)
محترم خاموش قبلاً به حیث یک چهرۀ ادبی و فرهنگی در برخی از تذکره ها و یادنامه ها، مثل؛ ستاره های سخنور نوشتۀ محترم همایون غفوری، سخنوران معاصر کاپیسا تألیف محترم سید مؤمن سادات کوهستانی و برخی از شاعران معاصر کاپیسا مؤلفۀ استادِ محترم پوهندوی رویدا احمدی معرفی شده اند؛ اما نه چنانکه لازم بوده و نه آنگونه شایستۀ اوست؛ چه معرفی یک شاعر معروف با فعالیت های گستردۀ ادبی و فرهنگی در دو – سه صفحۀ موجز و مختصر امکان
ندارد. به همه حال قدر این شخصیت بزرگ را باید دانست و دانه های اخلاص و محبت را نثار وی نمود؛ چنانکه او خود را وقف ادب و فرهنگ سرزمینش کرد.
جلوه هایی از زنده گی و شخصیتِ اداری، ادبی و فرهنگی الحاج محمد اکرم خاموش
در اینجا نگاهی می افگنیم به فصولی از زنده گی محترم خاموش و بیان جلوه هایی از شخصیتِ اداری، ادبی و فرهنگی وی. و عزم داریم تا جایی که توانایی این قلم می رسد، خواننده گان با زنده گی، آثار و خدماتِ ایشان آشنا شوند.
میلاد و مَولِد
محمد اکرم خاموش فرزند مولانا محمد انور انوری و نوۀ مولانا محمد اکرم کوهستانی معروف ترین شاعر و ادیب کاپیسا است. او زادۀ سال ۱۳۳۳ هجری خورشیدی در دهکدۀ جمال آغه مربوط ولسوالی حصۀ دوم کوهستانِ این ولایت می باشد.
جمال آغه زادگاه خاموش در ساحلِ شرقی رودخانۀ پنجشیر، از قُرای قدیمی کوهستان است که به سرسبزی، طراوات و زیبایی شهرت دارد. خاموش در سروده های خود، زیبایی های زادگاهش را ستوده و توصیف کرده است:
جمال آغه شبیه چلچراغ است
صفاتش چارجوی و چار باغ است
انار و توت و زردآلو و بـادام
گل پر شبنم اش همچون ایاغ است
(ارغوان زار، ص ۶۲)
***
جمال آغه هوای تازه دارد
درخت توت بی اندازه داره
به سر بند و لبِ دریا بنازم
که باغستان بی دروازه داره
(ارغوان زار، ص ۶۲)
تعلیم و تحصیل
خاموش در محضر پدرش و مرحوم مولوی محمد شریف جمال آغه یی علوم متداولۀ اسلامی و فقهی را فرا گرفت و بنا به طبع زمان به فارسی خوانی نیز پرداخت و پنج کتاب، دیوان حافظ، بوستان، گلستان و.. را آموخت.
تعلیمات رسمی را در مکتب ابتداییۀ دهکده اش (جمال آغه) شروع کرد و سند فراغت صنف دوازدهم را از لیسۀ غازی میر مسجدی خان کوهستان به دست آورد. پسانتر در دورۀ جمهوری سردار محمد داوود خان تحصیلات عالیۀ خویش را در دانش سرای تعلیمات لابراتواری وزارت صحت پی گرفت و از آن پس در محیط به «داکتر خاموش» شهرت یافت.
وظایف رسمی
محمد اکرم خاموش در سال ۱۳۵۴ به حیث تکنالوجست لابراتوار شامل وظایف صحی و اداری گردید. اولین بار در شفاخانۀ ملکی ولایت هرات مقرر شد و تا سال ۱۳۵۷ در آنجا به کار پرداخت، سپس دورۀ عسکری را در شفاخانۀ نظامی شهر جلالآباد تا سال ۱۳۵۸ گذارنید.
بعد از آن محترم خاموش، وظایف رسمی خود را در دوره های گوناگون به حیث آمر لابراتور ریاست صحت عامۀ بغلان در سال ۱۳۵۸، آمر لابراتور در ریاست صحت عامۀ ولایت کاپیسا در سال ۱۳۵۹، آمر بانک خون در شفاخانۀ گلبهار در سال ۱۳۷۵، رییس اطلاعات و فرهنگ ولایت کاپیسا در سال ۱۳۸۱، آمر لابراتور شفاخانۀ حصۀ اول کوهستان در سال ۱۳۸۴ و اخیراً آمر دیپارتمنت لابراتوار در شفاخانۀ کادری دانشگاه البیرونی در سالهای (۱۳۹۲ – ۱۳۹۷) گذرانیده و سرانجام در سال اخیر الذکر بازنشسته شد.
خاموش در دورۀ ریاست اطلاعات و فرهنگ
داکتر خاموش در نیمۀ سال ۱۳۸۱ هجری خورشیدی به حیث رییس اطلاعات و فرهنگِ ولایت کاپیسا برگزیده شد و تا ۱۳۸۴ در آنجا بر سر کار بود. خاموش کار در این نهاد را از صفر آغاز کرد و رفته رفته اوضاع نابسامان آن را بهبود بخشید. در آن سالها به همت این فرهنگی نستوه؛ جریدۀ کاپیسا مجدداً به نشرات پرداخت، موزیم محلی و کتابخانۀ عامۀ کاپیسا احیا شد و برای تعمیر ادارۀ مذکور در شهرِ نوبنیاد محمودراقی، زمین تخصیص یافت. اما شاید مهم ترین دستاوردِ داکتر خاموش در دورۀ کار وی، تأسیس انجمنِ شاعران و نویسنده گان کاپیسا باشد.
به حیث رییس انجمن شاعران و نویسنده گانِ ولایت کاپیسا
در گذشته های دور، در ولایتِ کاپیسا شخصیت های بزرگی، همچون؛ مولانا محمد غلام غلامی کوهستانی، ملا نیاز، عبدل کوهستانی، ملا عارف نجرابی، ملا عبدالرحمن نمازجایی، ملا عبدالله جان قلعۀ نوی، استاد عبدالغفور غفوری، میرزا عبدالرحمن مسرور، ملا محمد انور انوری، میرزا محمد عیسی خان خمزرگری و … در میان خود حلقات و انجمن های فرهنگی داشتند و به فعالیت های ادبی و فرهنگی می پرداختند.
بناءً با استفاده از تجربۀ گذشته، انجمن شاعران و نویسندهگانِ کاپیسا در سال ۱۳۸۲ ایجاد شد و در آن هنگام خاموش متصدی ریاست اطلاعات و فرهنگِ این ولایت بود. محترم خاموش در سال مذکور به همراه گروهی از معاریف فرهنگی و ادبی کاپیسا، چون؛ مرحوم استاد معاذ الدن منصوری، مرحوم عبدالاحد زاهر قادری، عبدالمنان شریعتی، عبدالبصیر بینش، استاد محمد فاضل پویش، داد الله حلیم، جنرال عبدالحمید حمیدی، مسعوده علیم، میرآقا بیدار و تنی چندِ دیگر به تأسیس این انجمن اقدام کرد.
مؤسسان این انجمن طی انتخاباتی محترم خاموش را به حیث رییس، خانم مسعوده علیم را به عنوان معاون، جنرال
عبدالحمید حمیدی را همچون منشی و عبدالاحد زاهر قادری را به صفت مدیر اداری و مالی برگزیدند. بدین ترتیب انجمن شاعران و نویسنده گانِ ولایت کاپیسا بعد از اخذ جواز از وزارت اطلاعات و فرهنگِ وقت به حیث یک نهاد فرهنگی و ادبی تأسیس شد.
اعضای کنونی این انجمن قرار ذیل اند: الحاج داکتر محمد اکرم خاموش، استاد محمد فاضل پویش، عبدالله ندا مرادیان، عبد المنان شریعتی، عبدالکریم ایوبی، غلام یحیی حیدری، داد الله حلیم، مسعوده علیم، محمد اکبر شیفته، میرآقا بیدار، بریالی حمیدی، عبدالحمید حمیدی، آقابچه شیدا، فضل الحق فایز، مجیب احمد جمیلی، زلمی نیسان، نور الرحمن ناصح، مجیب الرحمن قاضیزاده، میر غیاث الدین احمدی، محمد امین نصیب، پرویز کاوه، وحید الله نصرت، محمد نعیم قرین، عبدالوحید صفا، شمس الرحمن باغبان، ذبیح الله شهریار، اسد الله شیوا منصوری، محمد زبیر غبار، عبدالغیاث ایثار حقانی، مقصود بهگام، فریحه سجاد، مسعوده غازی، خاطره نظامی، عبدالمالک عطش، عبدالسلام پاییز، مهران یوسفی، احمد رشاد ساوه، بهرام هیمه، محمد ظریف رستمی، فردین روستایی و مصطفی محمدی.
در حال و هوایی که بسیاری از ولایاتِ کشور با وصف همۀ امکانات مادی و معنوی، یک انجمنِ ادبی ندارند؛ انجمن شاعران و نویسنده گان ولایت کاپیسا تحت مدیریت محترم خاموش در بخش برگزاری مجالس ادبی، آموزش شعر و مسائل بیان و عروض به شاعرانِ جوان، چاپ و نشر آثار شاعران و نویسنده گان در سالهای فعالیت خود موفقیت های زیادی داشته و ناشر جراید وفاق و صاحبدلان نیز می باشد.
این انجمن بسیاری از مجامع فرهنگی و ادبی در پایتخت و سایر ولایات روابط تنگاتنگ و نزدیک دارد و در اکثر مجالس و محافل ادبی از اعضای آن دعوت ها به عمل می آید. خاموش کوهستانی چکامه یی در بارۀ اهمیت فعالیت های این انجمن گفته است، که نقل آن خالی از لطف نیست:
امروز انجمن به عزیزان غنیمت است
اخلاص و گرم جوشی و پیمان غنیمت است
گر اختران مُلک شمالی اُفول کرد
این شمعِ نیم مرده به یاران غنیمت است
صاحبدلان به روی کشیدند نقاب خاک
این شاعران خستۀ دوران غنیمت است
کو شاعری که مصرع نغزی رقم زند
گر نیست شعر، مصرعِ کم جان غنیمت است
هرکس برای کسب مرادش قلم کشید
بازار کم متاع حریفان غنیمت است
پیوند عشق قلب ترا می کند صفا
بر یاد دوست دیدۀ گریان غنیمت است
گر مدعی به ثروت دنیا تلاش کرد
بهر خموش دولت عرفان غنیمت است
(آهنگِ دل، ص ۳۶)
در واقع خاموش کوهستانی با ایجاد انجمن شاعران و نویسنده گانِ ولایتِ کاپیسا، احیاگر یک حوزۀ ادبی زبان و ادبیاتِ فارسی شد و آن را به پویایی و کمال رسانید و کاری کرد کارستان و باغستانی را تهداب گذاشت که گلهای خوشبو و جوانش، امروزه مشام دوستداران شعر و ادبیات را نوازش می دهد.
خاموش به حیث شاعر
زنده یاد مولانا محمد انور انوری پدر محترم خاموش، از معاریف فرهنگی کاپیسا بود. مشارالیه در سال ۱۲۸۹ هجری خورشیدی تولد و مکتب را در دورۀ امان الله خان به پایان رسانیده و در علوم دینی شاگرد مرحوم مولوی محمد رفیق معروف به مولوی صاحب جمال آغه از علمای دورۀ امانیه به شمار می رفت. او و تنی چند از معاریف این ولایت، چون؛ مرحوم میرزا عبدالغفور غفوری، میرزا عبدالرحمن مسرور، میرزا محمد عیسی خان خمزرگری، میرزا عبدالسلام خان بیربل و… در آوان حیاتِ خویش یک انجمن ادبی – فرهنگی را اداره می کردند. خاموش از طفلی به همراه والدش به این مجالس و محافل ادبی آمد و شد داشت و این مطلب در تکوین شخصیتِ آیندۀ وی نقش مهمی ایفا کرد.
بنابر این، خاموش شاعری را از پدرش مولانا محمد انور انوری به ارث برده است. خودش می گوید: «خاطرۀ جالبِ من از دوران طفولیت و نوجوانی از شادروان میرزا عبدالغفور غفوری شاعر نامدار کاپیسا زمین است. یادم می آید که به سرپرستی ایشان حلقات شعر و کتابخوانی از طرف شب در منزل یکی از شاعران محلی کوهستان دایر می شد و در این سلسله مجالس بیدل خوانی، شاهنامه خوانی و مثنوی خوانی صورت می گرفت.
این مجالس در نزد مردم زیاد مشهور بود. اکثراً شب های طولانی زمستان برای این مجالس در نظر گرفته می شد و بیشتر شعرا، نویسنده گان و سایر علاقه مندان در پرتو چراغ های تیلی دَور هم می نشستند و کتاب می خواندند.
در آن دوره من گرچه اتفاقاً یک طفل صنف سه و چهار مکتب بودم؛ مگر به همراه پدر مرحومم در این مجالس حضور می یافتم. طوریکه به یاد می آورم در آفتابه چی یکی از روستاهای کوهستان، آدم های معروفی، مثل؛ میرزا عبدالغفور غفوری، میرزا عبدالرؤف رؤفی، مولوی ضیاءالحق و سایر کسانیکه من آنها را نمی شناختم، در این مجالس اشتراک می کردند.
در قریۀ جمال آغه (محل سکونتِ ما) این سلسله مجالس را پدر مرحومم و مرحوم میرزا عبدالرحمن مسرور برگزار می کردند. من نظر به سن و سال و دَرکم در آن وقت، از این مجالس فیض می بردم و شرکت در این قبیل مجالس و محافل باعث تشویق من به شعر و ادب می شد.» (مصاحبۀ اختصاصی نویسنده با محترم محمد اکرم خاموش در ماه میزان ۱۴۰۱ هجری خورشیدی)
خاموش در سال ۱۳۵۴ هجری خورشیدی، زمانیکه در شهر باستانی هرات مشغول به وظیفه بود، به سرایش آغاز کرد. اولین سرودۀ او، یک غزلِ بهاری بود که در روزنامۀ اتفاق
اسلام معروف ترین نشریۀ آن شهر به چاپ رسید.» (مصاحبۀ محمد اکرم خاموش در سال ۱۳۹۶ هجری خورشیدی با برنامۀ زنده گی در تلویزیونِ نور)
از ورای اشعار او بر می آید، در همین شهر، عشق به سراغ شاعر آمده و او را به سرایش سوزنامه های آتشین واداشته است. آنگونه که دیده می شود، خاموش، سپس طی سفر در وادیِ عشق، ره کمال پیموده و از مجاز به حقیقت رسیده است، در جایی ذیلاً به این مطلب اشاره می نماید:
امشب شبِ خلوتِ دلِ عشاق است
دل در طلب خلوت دلِ مشتاق است
ای خلوتیان! مشربِ عرفان جویید
چون عشقِ خدا سرآمدِ آفاق است
(ارغوان زار، ص ۶۹)
به این ترتیب می توان نتیجه گرفت که گام نهادن در وادی عشق، خاموش را به جادۀ شعر و شاعری کشانده و شاعر لطیفی مثل او را به جامعۀ ما ارمغان کرده است.
با مطالعۀ اشعار محترم خاموش به نظر می رسد، وی آهسته آهسته در جادۀ شعر قدم گذارده و رفته رفته بر سرعت گام هایش افزوده است. او اینک که در آغاز سدۀ پانزدهم قرار داریم، با گام های استوار و چشمان تیزبینش ساربان قافلۀ شعر در ولایت کاپیسا بوده و مرجع عام و خاص فرهنگ و ادب این اقلیم است.
آثار خاموش
خاموش کوهستانی در محیط خلوت کاپیسا و به دور از امکانات عصری و راحتی های پر زرق و برق شهری، رنج های فرهنگی بر خود هموار کرده و پرچم شعر، زبان و ادبیات سرزمین ما را بر دوش کشیده است. او آثار فراوانی در حوزۀ شعر، زبان، ادبیات و تاریخ دارد که نتیجۀ یک عمر ریاضت های ادبی و تحقیقی است. در ذیل ما به معرفی برخی از این آثار می پردازیم:
۱ – بهارستان خاموش: اولین مجموعه اشعار محترم داکتر محمد اکرم خاموش می باشد که در سال ۱۳۸۰ هجری خورشیدی در پشاور – پاکستان به چاپ رسیده است و علت آن هم نبود امکانات طباعتی در افغانستان بوده است.
این اثر با مقدمۀ استاد محمد فاضل پویش بقایی یکی از شاعران و بیدل شناسان قدیمیِ ولایت کاپیسا آغاز شده و قالب اشعار این مجموعه، عمدتاً غزل است.
۲ – فریاد ازل در گذرگاه غزل: سومین مجموعۀ شعری استاد خاموش «فریاد ازل در گذرگاه غزل» نام دارد که در سال ۱۳۹۱ به نشر رسیده است. قالب اشعار این مجموعه عمدتاً غزل بوده و با تقریظ به قلم محترم استاد محمد یعقوب یسنا آغاز می شود.
۳ – در ضیافت خدا: در ضیافت خدا چهارمین مجموعۀ شعر، سرایشگر کوهستانیِ ما را تشکیل می دهد که در بهار سال ۱۳۹۲ از طرف بنیاد فرهنگی جهانداران غوری در یکهزار شماره گان زیور چاپ در بر کرده است.
این اثر در دو قسمت شیرازه بندی شده است؛ بخش اول را تاریخ شهرهای مقدس مکه و مدینه و معرفی محلات تاریخی و متبرک در برگرفته و در خلال آنها محترم خاموش خاطرات و دریافت های عارفانۀ خود را از این سفرِ معنوی بیان کرده است.
قسمت دوم به نام «حَرم نامه» مسمی است که شامل غزل های عارفانه در بارۀ حج، ارکانِ حج و محلات تاریخی سرزمین حج، اشعار حمدیه و نعتیه و برخی رباعیات و دوبیتی ها در
وصفِ بزرگان دینی، مثل؛ حضرت پیامبر اکرم(ص)، چهار یار کبار، اهل بیت مطهر نبی کریم(ص) و شهدای کربلا توأم با عواطف معنوی شاعر می باشد.
۴ – ارغوان زار: ارغوان زار یکی از لطیف ترین سروده های شاعر سرزمینِ توت و ترانه محترم خاموش است. این مجموعه در سال ۱۳۹۸ خورشیدی از سوی انتشارات سعید در یکهزار نسخه به چاپ رسیده است.
ارغوان زار شامل اشعار عاشقانه، حماسی و میهنی در قالب های دوبیتی، رباعی، چهار پاره، نیمایی و سپید می باشد و یادداشتی به قلم محترم پوهنیار میر احمد خسرو واصفی استاد دانشکدۀ زبان و ادبیات دانشگاه البیرونی بر آن نگاشته شده است.
۵ – دانش ادبی: این کتاب ارزشمند با تیراژ ۵۰۰ نسخه در سال ۱۳۹۸ خورشیدی به نشر رسیده و ناشر آن انتشارات سعید در شهر کابل است. دانشِ ادبی اولین اثر علمی – تحقیقی محترم خاموش است که در هفت بخش: درنگی پیرامون زبان فارسی دری، اساسات نگارش، فرهنگ، هنر و ادب، انواع ادبی، دستور زبان، صنایع ادبی و عروض و قافیه شیرازه بندی شده است.
طوریکه از محتوای کتاب بر می آید و محترم خاموش در پیشگفتار توضیح داده، هدف از تحریر آن، ارایۀ یک مجموعۀ مختصر؛ اما کامل دانش ادبی برای دانشجویان دانشکده های زبان و ادبیات و احتمالاً شاعران و نویسنده گانی است که جهت رهنمایی به ایشان مراجعه می نمایند.
۶ – آهنگ دل: آهنگ دل آخرین مجموعۀ چاپ شدۀ اشعار محترم الحاج محمد اکرم خاموش می باشد و در سال ۱۴۰۰ هجری خورشیدی از نشانی انجمن شاعران و نویسنده گان ولایت کاپیسا به نشر رسیده است.
طوریکه شاعرِ محترم در پیشگفتار این مجموعه شرح داده، آهنگ دل گزینه یی از سروده های واپسین اوست که شامل نیایش، مناقب، حماسه و منظومه های اجتماعی بوده و در قالب های گوناگون، مثل؛ مثنوی، قطعه، غزل، مخمس، مسمط، مستزاد، ترجیع بند و ترکیب بند سروده شده است.
خاطره: در سال ۱۳۹۹ که بنده مصروف ترتیب و تنظیم رسالۀ تحقیقی ام «ادبیات شفاهی کوهستان» بودم؛ برای گرفتن تقریظ به محترم خاموش مراجعه کردم، با کمال خوشی پذیرفتند و نوشتند. علاوه بر آن سرودۀ زیبایی را در وصف کوهستان سرودند و به کتاب اهدا کردند که باعث افتخار من شد. این سروده نیز مجموعۀ آهنگِ دل به چاپ رسیده است.
آثار آمادۀ چاپ:
علاوه بر آثار چاپ شدۀ محترم خاموش، وی آثار ارزشمند دیگری نیز دارد که تا هنوز طبع نشده است. محتوای بیشتر این آثار تحقیقی را تاریخ، زبان شناسی، تذکره نگاری، جُنگ، خاطره و سروده های طنزی و هزلی تشکیل میدهد و اینها اند:
۱ – فرهنگ فارسی نوین: محترم خاموش در این فرهنگ مختصر کوشیده، برای برخی از واژه های آمده از زبان های بیگانۀ وارد شده به زبانِ فارسی، برابرنهاد و معادل آن را جست و جو کرده و ارایه نماید. در حقیقت فرهنگ فارسیِ نوین بازتابی از توجه و اهتمام ایشان در بارۀ سُچه سازی زبان و ادبیات پربار فارسی بوده و ادامۀ راهِ فردوسی بزرگ است.
۲ – یک سبد گل: یک سبد گل در حقیقت جُنگی از غزلیات شاعران زبانِ فارسی از کشورهای مختلف این حوزۀ زبانی منجمله افغانستان، ایران، تاجیکستان، هند و پاکستان می باشد که بر اساس ذوق سلیم و طبع شاعرانۀ محترم خاموش جمع آوری و در این مجموعه گردآوری شده است.
۳ – ارمغان شمالی: یکی از ضرورت های اولیۀ حوزۀ شعری ولایات پروان، کاپیسا، پنجشیر و ساحۀ کوهدامن ترتیب یک تذکرۀ ادبی بود که از سالهای سال به اینسو، رؤیای بسیاری از اهالی
و فرهنگ و ادب این خطه است. خوشبختانه این آرزو با تدوین کتاب «ارمغان شمالی» و ترتیب تذکرۀ جامعی از شاعران حوزۀ شمالی به دستان بابرکت محترم خاموش مُحَقَق شده است.
۴ – نیش و نوش: نیش و نوش مجموعۀ کوچکی است که در آن اشعار طنزی، هزلیات و هجویات محترم خاموش گردآوری شده و طی آن شاعر مطایبات و شوخی های خود را در بارۀ اشخاص و موضوعات مختلف بیان کرده است. نگارنده، مجموعۀ نیش و نوش را به چشم دیده و قسمتی از آن را خوانده است.
۵ – پیک انوش: در مجموعۀ پیک انوش، نامه های منظوم شاعر خطاب به دوستانِ او و از آنها به وی گردآوری شده است.
۶ – سرزمین من: کتاب سرزمین من یک اثر پژوهشی در جغرافیای تاریخی افغانستان و برخی کشورهای جهان است که محترم خاموش آن را با دریافت ها و ذوق و سلیقۀ خاصِ خود تدوین کرده است.
باید گفت که خاموش صاحب آثار خود را بارها در قالب های گوناگون و به نام های مختلف جمع و ترتیب کرده و سپس اصلاح کرده اند. این موضوع توجه و اهتمام خاص ایشان را در قبال تدوین هرچه بهتر این آثار می رساند.
خاطره: در قسمت تدوین و گردآوری آثار محترم خاموش صاحب، تلاش شباروزی فرزند ایشان و خبرنگار معروف ولایت کاپیسا محترم فرزاد خاموش حایز اهمیت خاص است. او سعیِ بسیاری در جمع آوری و تدوین این آثار کرده و به خوبی از عهدۀ این مسؤولیت خطیر بر آمده است. به قول معروف: «از پدر، پسر چنین باید»
جوایز ادبی
محترم خاموش کوهستانی در طول حیاتِ ادبی – فرهنگی خود جوایز ادبی فراوانی را نصیب شده اند. جوایز خاموش صاحب قرار ذیل است: ۱ – جایزۀ ده هزار افغانیگی کمیسیون مسابقۀ شعری انجمن شاعران و نویسنده گان افغانستان مستقر در کابل، در سال ۱۳۶۲ هجری خورشیدی. ۲ – جایزۀ نقدی چهار ملیون افغانیگی کمیتۀ فرهنگی جهاد در ولایاتِ شمال در سال ۱۳۷۸. ۳ – تندیس عالی هنر از شورای عالی هنر وزارت اطلاعات و فرهنگ افغانستان در سال ۱۳۹۸. ۴ – تندیس عالی شعر از سوی انسجام نوین جوانان کاپیسا در سال ۱۳۹۹. ۵ – تندیس شاعران ممتاز از سوی ریاست اطلاعات و فرهنگ ولایت پروان، در سال ۱۳۹۹ و ۶ – تندیس عالی شعر در جمع شاعران و نویسنده گان موفق و فعال افغانستان از سوی نهاد اجتماعی جوانان همنوا مقیم کابل در سال ۱۴۰۰.
علاوه بر آن، محترم داکتر خاموش در دوران فعالیت های فرهنگی و ادبی خود موفق به دریافت ده ها عنوان تحسین نامه از نهادها و مراکز مختلف اداری، علمی و فرهنگی کشور گردیده است. (مصاحبۀ اختصاصی نویسنده با محترم محمد اکرم خاموش در سال ۱۴۰۱ هجری خورشیدی.)
ویژه گی های شعر محمد اکرم خاموش
محمد اکرم خاموش، از آخرین حلقه شاعرانِ کلاسیک سرای افغانستان است. با دقت و مطالعه در اشعار خاموش کوهستانی، دیده می شود که وی مانند سایر شاعران اوایل سدۀ چهاردهم به دورۀ بازگشت ادبی مربوط بوده و در سروده های او ترکیبی از ویژه گی های سبک خراسانی، عراقی و هندی به ملاحظه می رسد.
یعنی اگر شاعر به مسائلی، مثل؛ حماسه و طبیعت می پردازد از سبک خراسانی پیروی می کند، در سروده های عاشقانه و عارفانۀ خود متأثر از سبک عراقی می شود و در نمایش هنر
شاعری خود به سبک هندی توجه دارد. به این ترتیب در خامه و خیال شاعر مورد بحث ما میراث ارجمند شعر کلاسیک فارسی جاری بوده و او خود را وقف پیروی از استادان بزرگ این زبان در تمامی زمانها و مکانها ساخته و در این زمینه، حق همان است که دوکتور محمد یعقوب یسنا گفته است:
«شاعر در دریای بیکران شعر فارسی، غواصی می کند و دُرهای قیمتی به دست می آورد و از این دُرهای قیمتی، به اشعار خویش زینت و مایه می بخشد. غواصی در دریای بیکران شعر فارسی، کاری ساده نیست و از عهدۀ هر کسی بر نمی آید؛ ریاضت، بردباری و تعمق می خواهد.» (در ضیافتِ خدا، ص ۸)
به این غزل وی توجه کنید که سرشار از زیبایی، ساده گی و روانی است:
جز من دگر به باغ تو گلچین چه می کند
خار مهین به شاخه ی نسرین چه می کند
بگذار در سیاهی شب دست و پا زند
خفاش در قلمرو شاهین چه می کند
در آسمان سکونت مهتاب دیده ام
مهتاب زیر گیسوی پرچین چه می کند
رحمی بکن برای خدا، حال ما بپرس
فرهاد در تظلم شیرین چه می کند
در حیرتم که مهر و وفا از دلت چه شد
در پیکر تو این دل سنگین چه می کند
حالم تباه کرده، فراقت چه سان کنم
بنگر غم تو بر من مسکین چه می کند
جز من کسی برای تو مخلص نمی شود
جور تو بهر این دل غمگین چه می کند
مایل نموده یی تو مرا در کنار خویش
ما را خیال روی تو تسکین چه می کند
(فریاد ازل در گذرگاه غزل، ص ۴۸)
ساده گی و روانی، عامیانه سرایی، وصفِ طبیعت و ترکیب سازی های تازه و بدیع از ویژه گی های شعر اوست و مضامین شعرهای او را عمدتاً مسائلی، همچون؛ عشق و دلداده گی، مدح و ستایش، هجو و انتقاد، حماسه و مقاومت، وطندوستی و مسائلِ اخلاقی تشکیل می دهد.
پایان بخش این مقاله را به یکی از مثنوی های وی اختصاص می دهیم که در سال ۱۳۹۸ به خواهشِ صاحبِ این قلم در وصف زادگاهش کوهستانِ کاپیسا سروده اند:
به نام آنکه گل را رنگ و بو داد
گیاه را قدرت نشو و نمو داد
رخ گل ها جمال آفرینش
رگ گل ها کمال آفرینش
به کوهستان بیا فصل بهاران
تماشا کن شکوه لاله زاران
کوهستان ملک زیبا و قشنگ اسـت
که توت تازۀ او رنگ رنگ است
فضایش صاف و گلزارش دل انگیز
خروش موجِ انهارش طرب خیز
سفر کن در کنار رودِ صیاد
که امواجش کند فریاد فریاد
تناول کن کبابِ شیر ماهی
چه زیبا رقص دارد در کرایی
برو در دامن ریگِ روانش
بچین از غنچه های بوستانش
شکوه بزکشی ها را نظر کن
جوانانِ وطن را با خبر کن
جوانان روز عید و عیش و نوش است
به پیرحاضر عجب جوش و خروش است
مـلا خلیل زیبا در بهاران
چه مسـتی می کند رود خروشان
کنار رود او گل های زرد است
نشان از شکوه و اندوه و درد است
پگاهی جلوه اش دل می رباید
عبیر عطرِ او جان می فزاید
چه کیفی می کند کشمش پنیرش
جوانان خوش آواز و دلیرش
خوشا باغ عمومی گلبهارش
خوشا رودخانه و پنجه چنارش
خوشا آن تخت گل غندی زیبا
بهار و ارغوان زارِ دل آرا
زهی ای شاخسار ارغوانی
که از خونِ شهیدان ارمغانی
بیا خمزرگر زیبا سفر کن
طلسمِ کوه موری را نظر کن
حکایت دارد از تاریخِ باستان
هم از بوداییان و عصرِ کوشان
کوهستان مأمنِ مردانِ تاریخ
همان مردانِ عالی شانِ تاریخ
بنازم غیرتِ میر مسجدی خان
نبردِ خون و شمشیرِ دلیران
شنو حماسه های غازی عثمان
شنو پیکار آن عبدالکریم خان
بکشت آن دشمن دین را به خنجر
به زور نعره های الله اکبر
غلامی شاعر حماسه پرداز
که در جنگنامه اش دارد دو صد راز
خوشا اشعار پرشور خلیلی
فروزان تا ابد گور خلیلی
به دشمن خنجر از نوک قلم زد
به کشور نام نیکو را رقم زد
همی بخشد به دل ذوقِ حضوری
نوای انوری شور غفوری
چو خوانی چامۀ خاموش و مسرور
شوی سرشار عشق از رنج و غم دور
خدایا میهنم آزاد گردان
خرابی های ما آباد گردان
(ادبیاتِ شفاهی کوهستان، صص ۷ – ۹)
برای این شخصیت بزرگِ ادبی، فرهنگی و عرفانی کشور موفقیت های بیشتر خواسته و آرزوی طول عمر و صحت و سلامتی اش را داریم.
مصطفی محمدی
۱۰ تیر / سرطان ۱۴۰۳ هجری خورشیدی
خیرخانۀ شهرکابل
سرچشمهها
مکتوب:
(۱) خاموش، محمد اکرم، آهنگِ دل، کابل، انجمن شاعران و نویسنده گان ولایتِ کاپیسا، مطبعۀ خراسان، ۱۴۰۰ هجری خورشیدی
(۲) خاموش، محمد اکرم، ارغوان زار (مجموعۀ شعر)، کابل، انتشارات سعید، ۱۳۹۸ هجری خورشیدی.
(۳) خاموش، محمد اکرم، در ضیافت خدا، کابل، بنیاد فرهنگی جهانداران غوری، ۱۳۹۲ هجری خورشیدی.
(۴) خاموش، محمد اکرم، فریاد ازل در گذرگاه غزل، کابل، بنیاد شهید احمد شاه مسعود، ۱۳۹۱ هجری خورشیدی.
(۵) محمدی، مصطفی، ادبیاتِ شفاهی کوهستان، کابل، انتشارات سعید، ۱۴۰۱ هجری خورشیدی.
شفاهی:
(۶) مصاحبۀ اختصاصی نویسنده با محترم الحاج داکتر محمد اکرم خاموش در بارۀ فعالیت های ادبی، اداری و فرهنگی موصوف، ماه میزان ۱۴۰۱ هجری خورشیدی.
(۷) مصاحبۀ برنامۀ زنده گی تلویزیون نور با محترم الحاج داکتر محمد اکرم خاموش در بارۀ فعالیت های ادبی و فرهنگی موصوف، ۱۳۹۶ هجری خورشیدی.