پس از رحلت پیامبر اسلام (ص)، جامعه اسلامی شاهد تحولات عمیقی بود که به تدریج بنیان حکومت اسلامی را از مسیر اصلی خود منحرف ساخت. با به قدرت رسیدن یزید، سنتهای نبوی به حاشیه رانده شد و ارزشهای قبیلگی و جاهلیت نوین احیا گردید. امام حسین (ع)، به عنوان نوه پیامبر (ص) و امام مسلمین، در برابر این انحرافات ایستاد. امام حسین (ع) با امتناع از بیعت، قیام خود را آغاز کرد. دعوت گسترده مردم کوفه، امام را به سمت عراق سوق داد، اما خیانت کوفیان و کنترل شهر توسط ابن زیاد، فرماندار یزید، کاروان امام را در میانه راه، در سرزمین کربلا، به محاصره سپاه اموی کشاند. وقایع روزهای اول تا پنجم محرم، صحنه آمادهسازی برای فاجعه عظیمی است که در پیش بود.
اول محرم الحرام: ورود به کربلا و گفتگو با حرّ
_کاروان امام حسین (ع) در روز پنجشنبه، اول محرم سال ۶۱ هجری قمری، به سرزمین کربلا رسید.
_پیشقراول سپاه اموی به فرماندهی حُرّ بن یزید ریاحی، که مأموریت داشت راه امام را سد کند، پیشاپیش در منطقه حضور داشت و مانع حرکت کاروان به سمت کوفه شد.
_امام حسین (ع) ابتدا قصد عبور و ادامه مسیر داشتند، اما حرّ با قاطعیت مانع شد.
_امام پس از پرسوجو درباره نام این سرزمین (که کربلا یا نینوا معرفی شد) و آگاهی از تلخ بودن عاقبت آن، دستور توقف و برپایی خیمهها را صادر کرد.
گفتگویی بین امام حسین (ع) و حرّ درگرفت. حرّ بر مأموریت خود (بازگرداندن امام به مدینه یا تحویل به ابن زیاد) تأکید کرد، اما امام با بیان انگیزه خود از حرکت (اصلاح امت جدش و امر به معروف و نهی از منکر) و یادآوری جایگاه خویش، درخواست حرّ را رد کرد و فرمود: «خَیْرٌ لِی مَنیَّةٌ تَأْتِینِی» (مرگ برایم بهتر از تسلیم در برابر ذلت است).
_با غروب آفتاب، حرّ و سپاهش در مقابل خیمههای امام حسین (ع) اردو زدند و محاصره آغاز شد.
دوم محرم الحرام؛ ورود عمر بن سعد و آغاز مذاکرات
_در صبحگاه دوم محرم، عمر بن سعد بن ابی وقاص با سپاهی چهارهزار نفره وارد کربلا شد. او به دستور عبیدالله بن زیاد، فرماندار کوفه، برای مقابله با امام حسین (ع) اعزام شده بود.
_عمر بن سعد ابتدا تمایلی به جنگ با امام نداشت. او با ارسال پیامی به ابن زیاد، سعی کرد از این مأموریت رهایی یابد، اما ابن زیاد با تهدید، او را مجبور به اطاعت کرد. در بعضی روایات او با وعده ملک ری به مصاف امام حسین (ع) رفت.
_امام حسین (ع) برادرش عباس بن علی (ع) را نزد عمر بن سعد فرستاد تا علت آمدنشان را جویا شود.
_عمر بن سعد پاسخ داد که مأموریتش وادار کردن امام به بیعت با یزید است.
_امام حسین (ع) پیشنهادهای سهگانهای را توسط نمایندگان خود به عمر بن سعد و از طریق او به ابن زیاد ارائه داد:
۱. بازگشت به مدینه یا مکه.
۲. رفتن به یکی از ثغور (مرزهای اسلامی) برای جهاد.
۳. ملاقات مستقیم با یزید برای گفتگو و حل مسئله.
_عمر بن سعد این پیشنهادها را به ابن زیاد در کوفه گزارش داد.
سوم محرم الحرام؛ پاسخ ابن زیاد و تحکیم مواضع
_عبیدالله بن زیاد پیشنهادهای امام حسین (ع) را نپذیرفت. او شرط بیعت فوری و بدون قید و شرط امام با یزید را تکرار کرد.
_ابن زیاد به عمر بن سعد دستور داد که اگر امام بیعت نکند، راه آب را بر او و یارانش ببندد تا تسلیم شوند.
_همزمان، شمر بن ذی الجوشن با نامهای از سوی ابن زیاد وارد کربلا شد. نامه حاوی دستور اکید برای جنگیدن با حسین (ع) در صورت امتناع از بیعت و تهدید عزل عمر بن سعد در صورت سرپیچی بود. نامه همچنین شمر را به فرماندهی بخشی از سپاه یا حتی جانشینی عمر بن سعد در صورت عدم اطاعت او منصوب میکرد.
_شمر، که دشمنی دیرینه با خاندان ابیطالب داشت، با گستاخی پیام را به عمر بن سعد رساند و او را تحت فشار قرار داد. عمر بن سعد، با وجود ناخرسندی، به دلیل ترس از عزل و طمع در وعده حکومت ری از سوی ابن زیاد، تسلیم شد و آماده اجرای دستورات گردید.
_سپاه کوفه_شام مواضع خود را تحکیم و حلقه محاصره را تنگتر کرد.
چهارم محرم الحرام؛ محاصره آب
_به دستور صریح عمر بن سعد و در اجرای فرمان ابن زیاد، سپاه کوفه_شام به فرماندهی عمرو بن حجاج زبیدی راه دسترسی کاروان امام حسین (ع) به رود فرات را به طور کامل بست.
_این اقدام غیرانسانی و جنگی، در شرایط گرمای طاقتفرسای عراق، فشار و رنج شدیدی را بر امام، اهل بیت (ع) (به ویژه کودکان) و یارانشان وارد کرد.
_ تشنگی به یکی از عوامل اصلی فشار روحی و جسمی بر مدافعان کربلا تبدیل شد. ذکر است که امام و یارانش با وجود نزدیکی به فرات، به دلیل شدت محاصره، قادر به دسترسی به آب نبودند.
_این روز، نماد بارز قساوت و بی رحمی سپاه کوفه_شام و فرماندهان آن در برابر خاندان پیامبر (ص) است.
پنجم محرم الحرام؛ آماده باش نهایی و خطابۀ امام
_با تنگتر شدن حلقه محاصره و قطعی شدن جنگ، امام حسین (ع) به یاران خود دستور داد خیمهها را به هم نزدیکتر کنند تا از پشت محافظت داشته باشند و یکپارچگی اردوگاه حفظ شود.
_امام حسین (ع) یاران وفادار خود را جمع کرد و خطابه ای تاریخی ایراد فرمود. ایشان:
_ خدا را سپاس گفت و بر جایگاه رفیع شهادت تأکید کرد.
_با یادآوری اهداف قیام (احیای دین و امر به معروف و نهی از منکر)، حقانیت راه خود را بیان داشت.
_به یارانش فرمود که دشمن فقط به خون او طمع دارد و آنان آزادند تا با آرامش در تاریکی شب از معرکه بیرون روند: «قَدْ اذِنْتُ لَکُمْ فَانْطَلِقُوا جَمِیعاً فِی حِلٍّ لَیْسَ عَلَیْکُمْ مِنِّی ذِمَامٌ» (همه شما را اجازت دادم که بروید. شما در امان هستید و تعهدی نسبت به من ندارید).
_وفاداری یاران به حدی بود که همگی با اعلام وفاداری تا پای جان، آمادگی خود را برای شهادت در راه خدا و رهبری ایشان اعلام کردند. سخنان یارانی مانند مسلم بن عوسجه، زُهَیر بن قَیْن و بُرَیر بن خُضَیر در ابراز وفاداری مشهور است.
_این روز، روز تجلی وفای به عهد، شجاعت و ایمان راسخ یاران خاص امام حسین (ع) بود و پایههای معنوی مقاومت در روزهای بعد را تقویت کرد.
_سپاه عمر بن سعد نیز در حال تجهیز و آمادهسازی نهایی برای حمله بود.
جمعبندی روزهای اول تا پنجم محرم
این پنج روز، صحنه چینش مهرههای تراژدی کربلا بود. از گفتگوی اولیه و امید به حل مسالمتآمیز، به سرعت به سمت تشدید خشونت (با ورود شمر و قطع آب) و نهایتاً آمادهسازی برای رویارویی نهایی پیش رفت. مقاومت امام حسین (ع) در برابر بیعت با طاغوت زمان، وفاداری بی نظیر یارانش در شرایط سخت، و قساوت و فرمانبرداری کورکورانه سپاه کوفه_شام در اجرای دستورات ظالمانه ابن زیاد و یزید، خطوط اصلی این رویدادهای سرنوشتساز را ترسیم میکنند. زمین کربلا شاهد تقابل دو جبهه حق و باطل بود که نتیجه آن در روز عاشورا آشکار گردید.
منابع
- طبری، محمد بن جریر. (قرن ۴ ه.ق). تاریخ الأمم و الملوک (تاریخ الطبری)
- شیخ مفید، محمد بن محمد بن نعمان. (قرن ۴-۵ ه.ق). الإرشاد فی معرفة حجج الله علی العباد.
- سید بن طاووس، رضی الدین علی. (قرن ۷ ه.ق). اللهوف علی قتلی الطفوف (الملهوف علی قتلی الطفوف).
- خوارزمی، موفق بن احمد. (قرن ۶ ه.ق). مقتل الحسین (ع)
- ابوالفرج اصفهانی، علی بن حسین. (قرن ۴ ه.ق). مقاتل الطالبیین.