دو روز پیش، متاسفانه در پی وقوع حادثه ترافیکی اسلام قعله- هرات دست کم ۷۹ نفر از هموطنان ما مظلومانه و زنده زنده در آتش سوختند. البته در کشوری که سالهاست با جنگ، انفجار، فقر و بیثباتی دستوپنجه نرم میکند، حوادث ترافیکی بهطرز نگرانکنندهای به یکی از عوامل اصلی مرگومیر تبدیل شدهاند. افغانستان نهتنها درگیر بحرانهای امنیتی و سیاسی است، بلکه در عرصه حملونقل نیز با فاجعهای خاموش مواجه است. تصادفات مرگبار در جادههای کشور، بهویژه در بزرگراههای پرتردد، سالانه جان صدها تن را میگیرد و خانوادههای بیشماری را داغدار میسازد. حادثه اخیر در بزرگراه اسلامقلعه–هرات که منجر به جانباختن دستکم ۷۹ نفر شد، نمونهای دردناک از این بحران است.
افزایش بیسابقه حوادث پس از تسلط طالبان
آمارهای رسمی نشان میدهد که پس از تسلط طالبان بر افغانستان، شمار حوادث ترافیکی بهطرز چشمگیری افزایش یافته است:
– در سال ۱۴۰۱ خورشیدی: ۲۶۶۲ حادثه ثبت شده
– در سال ۱۴۰۲: ۵۵۲۰ حادثه، یعنی بیش از دو برابر
– در سال ۱۴۰۳: نزدیک به ۴۰۰۰ حادثه با حدود ۲۰۰۰ کشته
این آمارها نشان میدهد که مدیریت ترافیک و حملونقل در دوره طالبان نهتنها بهبود نیافته، بلکه با ضعفهای ساختاری و مدیریتی، به بحرانی جدی تبدیل شده است. نبود نظارت، بیتوجهی به استانداردهای ایمنی، و انتصاب افراد غیرمتخصص در پستهای کلیدی، از جمله عوامل اصلی این افزایش فاجعهبار است.
رانندگان چرسی و بیاحتیاطی مرگبار
یکی از دلایل عمده وقوع تصادفات در افغانستان، بیاحتیاطی رانندگان و مصرف مواد مخدر حین رانندگی است. اتوبوسهای نوع ۵۸۰، ۴۰۴ و رنجرهای نظامی حامل اعضای طالبان، بیشترین سهم را در این حوادث دارند. بسیاری از رانندگان این وسایط در حالت خماری ناشی از مصرف چرس، با سرعت غیرمجاز در جادههای خراب حرکت میکنند.
متاسفانه شرکتهای مسافربری بدون نظارت، رانندگان معتاد را استخدام میکنند. همچنین نبود سیستم نظارتی برای کنترل سلامت روانی و جسمی رانندگان و بیتوجهی طالبان به هشدارهای مردمی و گزارشهای رسانهای از عوامل دیگر هستند.
این وضعیت نهتنها جان مسافران را تهدید میکند، بلکه نشاندهنده سهلانگاری آشکار حکومت در مدیریت بحران حملونقل است.
خرابی جادهها و تبعیض در توسعه زیرساختها
جادههای افغانستان، بهویژه در ولایتهای کوهستانی و محروم، فاقد زیرساختهای ایمن و استاندارد هستند. ولایتهایی چون بدخشان، بامیان، دایکندی و سمنگان، بیشترین محرومیت را دارند و علت اصلی حادثات ترافیکی در این ولایات اکثرا خرابی جاده بوده با توجه به نکات ذیل:
-در بسیاری جاده توسط مردم ساخته شده و فاقد معیارها است
– جادهها صعبالعبور و فاقد علائم هشداردهندهاند
– پلچکها و مسیرها در اثر جنگ و بیتوجهی تخریب شدهاند
– پروژههای عمرانی بهدلیل تبعیض قومی و مذهبی اجرا نشدهاند
البته طالبان در چهار سال اخیر، هیچ توجهی به توسعه این ولایتها نداشتهاند.
وسایط نقلیه غیرایمن و بیتوجهی به استانداردها
مشکل دیگر، وسایط نقلیهای است که نهتنها استاندارد نیستند، بلکه در مواقع اضطراری نیز امکان نجات مسافران را نمیدهند. اتوبوسهای نوع ۵۸۰ هنگام ضربه، دروازههایشان قفل میشود و چکشهای اضطراری که باید کنار شیشهها نصب باشند، توسط صاحبان وسایط برداشته شدهاند. یعنی:
– نبود نظارت بر تجهیزات ایمنی وسایط
– بیتوجهی به ظرفیت مجاز مسافران
– صدور لایسنس بدون بررسی سلامت روانی رانندگان، از دلایل دیگر حادثات می باشد.
طالبان بهجای اصلاح ساختارهای نظارتی، تنها به صدور مجوز بسنده کردهاند و هیچگونه بررسی فنی یا ایمنی انجام نمیشود.
ضعف در تطبیق قانون و نبود نظارت مؤثر
در افغانستان، قوانین ترافیکی وجود دارد، اما تطبیق آنها با ضعف جدی مواجه است. عوامل زیر در این ضعف نقش دارند:
– عدم اجرای قانون بر متخلفین
– نبود سیستم قضایی فعال برای پیگیری جرایم ترافیکی
– بیعلاقگی رانندگان نظامی به اخذ جواز قانونی
– استفاده بیرویه از وسایط دولتی بدون نظارت
از سویی دیگر، طالبان خود نهتنها در مدیریت ترافیک تخصص ندارند، بلکه افراد غیرمسلکی را در پستهای حساس گماشتهاند. ملاها و مولویهای بیسواد، جای متخصصان حملونقل را گرفتهاند و نتیجه آن، افزایش مرگومیر در جادههاست.
رفتارهای پرخطر رانندگی و فقدان آموزش
رفتارهای پرخطر رانندگی، از جمله سرعت غیرمجاز، سبقتهای نابجا، و عدم رعایت حق تقدم، از عوامل اصلی تصادفات هستند. این رفتارها ناشی از:
– ضعف کنترل هیجانات رانندگان
– نبود آموزشهای لازم درک خطر و مدیریت بحران
– عدم آگاهی عمومی از مقررات ترافیکی
در شرایطی که آموزش و فرهنگسازی میتواند نقش مهمی در کاهش حوادث داشته باشد، طالبان هیچ برنامهای برای ارتقای سواد ترافیکی جامعه ارائه نکردهاند.
اما چطور می توان حادثات ترافیکی را کاهش داد؛ راهکارها چیست؟
به طور خلاصه اگر گفاه شود، برای کاهش حوادث ترافیکی در افغانستان، باید اقدامات زیر در دستور کار قرار گیرد:
– آموزش گسترده رانندگان در زمینه ایمنی و کنترل هیجانات
– نظارت دقیق بر سلامت روانی و جسمی رانندگان
– اصلاح زیرساختهای جادهای بهویژه در مناطق محروم
– نصب علائم هشداردهنده در نقاط حادثهخیز
– تطبیق جدی قوانین ترافیکی توسط نهادهای عدلی و قضایی
– جایگزینی افراد متخصص بهجای افراد غیرمسلکی در مدیریت حملونقل کشور
خلاصه مطلب این که در کشوری که هر روز با بحرانهای متعدد روبهروست، جادهها نیز به میدان مرگ تبدیل شدهاند. بیتوجهی طالبان به مدیریت ترافیک، استخدام رانندگان معتاد، خرابی جادهها، و نبود نظارت مؤثر، همه دستبهدست هم دادهاند تا افغانستان در صدر کشورهای دارای بیشترین حوادث ترافیکی قرار گیرد. اگر اصلاحات جدی صورت نگیرد، این کمینگاه مرگ همچنان قربانی خواهد گرفت.