دیروز ویدیوی یک سخنرانی شیخ یحیی عنابی، یکی از ملاهای وابسته به طالبان در پنجشیر، را دیدم که از برهنهکردن زرمینه پریانی توسط استخبارات طالبان حمایت کرده و میگفت باید بدن برهنه این دختر را در خیابانهای کابل به نمایش میگذاشتند. او بر طالبان انتقاد داشت که چرا چنین کاری را نکردهاند.
زرمینه پریانی، یکی از فعالان جنبشهای اعتراضی زنان در افغانستان، چند روز پیش مدعی شده بود که طالبان در زندان او را برهنه کرده بودند.
سخنان شیخ عنابی در تایید این برخورد بدوی و وحشیانهی زرمینه پریانی، با محکومیتها و واکنشهای بسیاری در شبکههای اجتماعی همراه شده است؛ طوری که بسیاریها او را ملای فحاش و بیتربیت و بداخلاق خواندهاند.
از اینها که بگذریم، آنچه قابل مکث است نقش چنین شیوخ و ملاها در تیوریزهسازی خشونت و عادیسازی بدویت و بربریت در افغانستان است.
با بازگشت طالبان در افغانستان، متاسفانه خانمهای بسیاری در زندانهای طالبان بیعزت و جوانان بسیاری زیر عناوین مختلف ترور گردیدند.
کشتن یک آدم و بیعزت ساختنش، امری خیلی دشواری است. موانع روانی و عاطفی بسیاری وجود دارد که به آدمی اجازه نمیدهد کسی را به قتل برساند.
به تعبیر دیگر، انسانها، کرامت انسانی دارند. باورداشتن به کرامت انسانی آدمیان، یکی از منابع هویت اخلاقی و رفتار انسانی است. تا هنگامی که ما طرف را انسان بدانیم نمیتوانیم شکنجهاش کنیم یا بی رحمانهاش بکشیم. بنابراین، برای آنکه بتوانیم با او رفتار غیرانسانی داشته باشیم، باید از او انسانیتزدایی کنیم.
یکی از راههای انسانیتزدایی از قربانیان، برچسپزدن، توهین و تحقیرکردن و فحشدادن است. باید طرف را بیناموس بگویی، وطنفروش بخوانی، مزدور اجنبی خطابش کنی و حتا شوخیهای تحقیرآمیز بکنی، تا بتوانی او را بکشی. تجربه کشتارهای سده بیستم نشان میدهد که هر قتل عام در نخست با توهین و تحقیر قربانی آغاز شده است. شکنجهگران آرژانتینی، قربانیان را شان وادار میکردند که بگویند مادرم فاحشه است… یا در آلمان نازی یهودیها را به حشره و سوسک و … تشبیه میکردند.
در افغانستان امروزی نیز در اول از قربانیان انسانیتزدایی صورت میگیرد، و سپس در زندان بیعزت گردیده و در بیرون از زندان ترور میشوند.
کسانی که در افغانستان از قربانیان انسانیتزدایی میکنند، همین ملاها و شیوخ حامی طالبان اند. اینها از فراز منبر مساجد، مخالفان طالبان را بغاوتگر و زنان آزادیخواه کشور را «فاحشه» خوانده و فتوای کشتن، برهنهکردن، سربریدن و دهها وحشت و بربریتِ دیگر را صادر میکنند.
نقش این فتواها و سخنرانیها این است که پروسه کشتار و جنایت را تسهیل میکند و به جنگجویان طالبان این جرئت را میدهد که قربانیان را شکنجه کنند، بدون اینکه نگران دین و اخلاق و حتا کرامت انسانی قربانیان باشند.
این ملاها در واقع محصول پررنگشدن فقاهت و لاغری اخلاق در مدارس دینی دیوبندیاند.
در حالی که دین اسلام، تاکید فوق العاده بر اخلاق دارد و پیامبر اسلام فرموده است که یکی از رسالتهایش تکمیل اخلاق و تبلیغ آموزههای اخلاقی است، اما در مدارس دینی امروزی ما هیچ مضمونی به نام اخلاق خوانده نمیشود.
اخلاق اسلامی بیشتر در آثار عارفان و صوفیان به مشاهده میرسد، نه در کتابهای فقهی. مدارس امروزی، تحت تاثیر سلفیت قرار داشته و نگاه مساعدی به آثار صوفیان و عرفا ندارد.