روایت تبعیض علیه فارسیزبانان
در حالیکه شرکت برشنا تحت کنترل طالبان از امضای چهار قرارداد جدید با ازبیکستان برای تأمین برق مطمئن یازده ولایت جنوبی و شرقی افغانستان خبر میدهد، ولایات مرکزی و فارسیزبان بامیان، دایکندی و غور همچنان در تاریکی مطلق به سر میبرند. این بیتوجهی به مناطق فارسیزبان، تنها یک تصمیم فنی نیست؛ بلکه ادامهی یک سیاست تبعیضآمیز و سیستماتیک است که از دولتهای پیشین تا رژیم کنونی طالبان، با شدت و وضوح دنبال شده است.
نمونهی بارز این تبعیض را میتوان در سرکوب خونین جنبش روشنایی دید؛ اعتراضی مدنی که در واکنش به تغییر مسیر لین برق ۵۰۰ کیلوولت از بامیان به سالنگ شکل گرفت و با خشونت تمام سرکوب شد.
از سویی دیگر زمزمههایی از انتقال شفاخانه محمد علی جناح از غرب کابل، منطقهای عمدتاً فارسیزبان و شیعهنشین، شنیده میشود؛ اقدامی که اگر عملی شود، حذف تدریجی زیرساختهای حیاتی از این مناطق را تکمیل خواهد کرد.
پروژههای برق؛ نور برای جنوب و شرق، تاریکی برای مرکز
شرکت برشنا اخیراً اعلام کرده است که با امضای چهار قرارداد جدید با ازبیکستان، ولایتهای بغلان، کابل، ننگرهار، لغمان، لوگر، خوست، پکتیا، پکتیکا، غزنی، زابل و کندهار از برق مطمئن بهرهمند خواهند شد. این پروژهها شامل لین انتقالی ۵۰۰ کیلوولت از سرخان تا دشتالوان، توسعه سباستیشن ارغندی، لین انتقالی ۲۲۰ کیلوولت کابل – شیخمصری و احداث سباستیشن جدید در ننگرهار است.
اما در این میان، بامیان، دایکندی و غور که سالهاست از نعمت برق محروماند، بار دیگر نادیده گرفته شدند. این بیتوجهی تنها یک اشتباه فنی نیست؛ بلکه ادامهی روندی است که در آن مناطق فارسیزبان بهطور سیستماتیک از توسعه زیرساختی محروم میشوند. در حالیکه برق به مناطق پشتوننشین سرازیر میشود، مردم مناطق مرکزی همچنان با چراغ نفتی و ساعاتی هم با برق آفتابی روزگار میگذرانند.
جنبش روشنایی؛ اعتراض مدنی، سرکوب نظامی و انتحاری
البته مسئله تبعیض در حکومت های افغانستان یک موضوع حاد بوده است. مخصوصا در دو دهه گذشته و نظام جموریت که به شدت اعمال شد. جنبش روشنایی یک نمونه از فریاد علیع تبعیض بود. این جنبش در سال ۱۳۹۵، در اعتراض به تغییر مسیر لین برق ۵۰۰ کیلوولت از بامیان به سالنگ شکل گرفت. این جنبش، نماد اعتراض مدنی و آگاهانه مردم مناطق مرکزی بود که خواهان عدالت در توزیع منابع و زیرساختها بودند. اما پاسخ حکومت، نه گفتوگو و اصلاح، بلکه سرکوب خونین بود.
در جریان تظاهرات مسالمتآمیز در کابل، دهها تن کشته و زخمی شدند. این سرکوب، نهتنها پایان یک اعتراض بود، بلکه پیام روشنی داشت: مناطق فارسیزبان حق اعتراض ندارند، و خواستههایشان در برابر منافع سیاسی حکومتهای پشتونمحور بیارزش است. جنبش روشنایی، نقطهی عطفی در تاریخ تبعیض سیستماتیک علیه فارسیزبانان افغانستان بود.
جنراتورهای بگرام؛ هدیهای دیگر برای مناطق پشتوننشین
در واپسین روزهای حکومت اشرف غنی، تصمیمی اتخاذ شد که بار دیگر نشان داد توسعه در افغانستان تابعی از قومیت و زبان است. ۲۲ پایه جنراتور دیزلی پایگاه نظامی بگرام، که پس از خروج نیروهای آمریکایی در اختیار دولت قرار گرفت، به ننگرهار منتقل شد. این تصمیم با تأیید مستقیم رئیسجمهور وقت و پیشنهاد شرکت برشنا صورت گرفت، با این توجیه که حوزه ننگرهار با کمبود انرژی مواجه است.
اما آیا بامیان، دایکندی و غور با کمبود چه که نبود برق مواجه نیستند؟ آیا دهها سال محرومیت از برق، دلیل کافی برای دریافت این تجهیزات نبود؟ پاسخ روشن است: در منطق حکومتهای پشتونمحور، مناطق فارسیزبان اولویت ندارند. این تصمیم نهتنها تبعیضآمیز بود، بلکه نشان داد که حتی در فرصتهای اضطراری، عدالت توزیعی قربانی سیاست قومی میشود.
شفاخانه محمد علی جناح؛ حذف تدریجی خدمات درمانی
از سویی دیکر، در روزهای اخیر، گزارشهایی منتشر شده که طالبان قصد دارند شفاخانه محمد علی جناح را از غرب کابل، منطقهای عمدتاً فارسیزبان و شیعهنشین، منتقل کنند. هرچند این خبر هنوز بهطور رسمی تأیید نشده، اما با توجه به سابقه طالبان در برخورد تبعیضآمیز با اقلیتها، چنین اقدامی دور از انتظار نیست.
این شفاخانه یکی از معدود مراکز درمانی مجهز در غرب کابل است و نقش حیاتی در ارائه خدمات به ساکنان این منطقه دارد. انتقال آن نهتنها دسترسی مردم به خدمات درمانی را محدود میکند، بلکه پیامی آشکار دارد: حذف تدریجی زیرساختهای حیاتی از مناطق فارسیزبان. این اقدام، اگر عملی شود، ادامهی همان سیاستی است که برق را از بامیان گرفت، جنراتورها را به ننگرهار برد و جنبش روشنایی را سرکوب کرد.
تبعیض نهادینهشده، توسعه انتخابی
با این وجود، از کرزی تا غنی و اکنون طالبان، سیاست توسعه در افغانستان همواره با تبعیض قومی و زبانی همراه بوده است. مناطق پشتوننشین با وجود تخریب و انهدام و… از پروژههای زیرساختی، برق، جاده و شفاخانه بهرهمند شدهاند، در حالیکه مناطق فارسیزبان در تاریکی، فقر و محرومیت باقی ماندهاند. ا
اگر قرار است افغانستان به سوی توسعه و صلح پایدار حرکت کند، اولین کار این است که باید این تبعیض ساختاری پایان یابد. توسعه نباید تابع قومیت باشد، بلکه باید بر اساس نیاز، عدالت و شایستگی توزیع شود. بامیان، دایکندی و غور نیز شهروندان این کشورند؛ و حق دارند از برق، درمان و زیرساخت بهرهمند شوند.
بنابرین یکی از اولین مشکلات ما تبعیض است.