تاجیکان افغانستان، به عنوان بزرگترین گروه قومی در کشور، همواره نقش محوری در تاریخ، فرهنگ و سیاست این سرزمین ایفا کردهاند. با این حال، روایت تاریخی و سیاسی هویت “تاجیک” در افغانستان، همواره پیچیده و گاه تحت الشعاع روایتهای مسلط دیگر قرار گرفته است. مفهوم “روایت جدید تاجیکانه” در شرایط کنونی، پس از تغییرات عمیق سیاسی اخیر، ضرورتی انکارناپذیر یافته است . روایتی که نه بر انزوا یا برتری، بلکه بر توازن اقتدار سیاسی و نقش عادلانه در ساختار آینده افغانستان استوار باشد.
ریشههای تاریخی و چالش روایتسازی:
هویت تاجیکی در افغانستان، برخلاف برخی تصورات سادهانگارانه، یکدست نیست. این هویت در همتنیده با جغرافیای(از بدخشان و پنجشیر تا هرات و کابل)، گویشهای متنوع (فارسی دری افغانستان)، و تجارب تاریخی متفاوت است.
روایت رسمی تاریخ معاصر افغانستان، به ویژه در دوران پشتونمحور پادشاهی و حکومتهای بعدی، اغلب نقش تاجیکان را کمرنگ یا محدود به حوزههای خاص (فرهنگ و ادب) کرده است. نقش رهبران تاجیک در مقاومت ضد استعماری، جنبش مشروطیت و جهاد ضد شوروی گاه به حاشیه رانده شده است.
هویت تاجیکی گاه ابزاری در دست بازیگران سیاسی (هم داخلی و هم خارجی) برای پیشبرد اهداف خاص بوده، که به کلیشهسازی و گاه تنش قومی دامن زده است.
ضرورت یک “روایت جدید تاجیکانه”:
این روایت جدید نمیخواهد و نباید جایگزین روایت ملی افغانستان شود، بلکه میخواهد جزئی اساسی و به رسمیت شناخته شده از آن باشد. اصول آن عبارتند از:
۱. تاکید بر مشارکت سیاسی عادلانه:
هسته اصلی این روایت، طلب توازن در اقتدار سیاسی است. این به معنای سهم عادلانه و مبتنی بر شایستگی در تمام سطوح حکومت، ادارات، نهادهای امنیتی و دیپلماسی آینده است، فارغ از محوریت قومیت.
۲.بازتعریف هویت فراتر از قومیت:
روایت جدید باید بر مشترکات ملی (زبان فارسی به عنوان زبان رسمی و مشترک، تاریخ مقاومت مشترک، سرزمین واحد) و مشارکتهای عینی در ساخت افغانستان (در حوزههای علم، ادب، هنر، اقتصاد، سیاست و فرهنگ) تاکید کند، نه صرفاً بر تفاوت قومی.
۳.تکثر درونی:
این روایت باید تنوع درونگروهی تاجیکان (منطقهای، زبانی، اجتماعی) را بپذیرد و از ادعای نمایندگی یکپارچه و یکصدای غیرواقعی بپرهیزد.
۴. صلح و همزیستی:
روایت جدید باید آشکارا بر تعهد به وحدت ملی، همزیستی مسالمتآمیز با تمام اقوام و رد هرگونه برتریطلبی یا تبعیض تاکید کند. هدف، ساختن افغانستنی عادلانه برای همه شهروندان است.
۵.توجه به چالشهای معاصر:
روایت جدید باید به مسائل امروزی تاجیکان مانند امنیت در مناطق شمالی و مرکزی، حقوق فرهنگی و زبانی، توسعه اقتصادی مناطق تاجیکنشین، و وضعیت آوارگان و مهاجران بپردازد.
چالش های پیش روی این روایت جدید:
۱-فضای سیاسی کنونی:
حکومت فعلی طالبان، با ساختار قومی و ایدئولوژیک خاص خود، فضای محدودی برای طرح علنی و پیگیری چنین روایتی، به ویژه درخواست توازن سیاسی، فراهم میکند.
۲-فقدان رهبری فراگیر:
جامعه تاجیک با فقدان یک رهبری سیاسی فراگیر و پذیرفته شده توسط تمامی بخشها مواجه است.
قطببندیهای داخلی:
اختلافات سیاسی و منطقهای درون جامعه تاجیک میتواند شکلگیری یک روایت منسجم را دشوار کند.
نتیجهگیری:
روایت جدید تاجیکانه ضرورتی تاریخی و سیاسی برای جامعه تاجیک افغانستان است. این روایت، در توازن اقتدار سیاسی و شناسایی کامل نقش این جامعه در گذشته، حال و آینده افغانستان است. این روایت نه انحصارطلبانه، بلکه مکمل روایت ملی است و بر پایه مشارکت عادلانه، تکثر درونی، تعهد به وحدت ملی و حل مسائل معاصر استوار میشود. شکلگیری و موفقیت این روایت، هرچند در شرایط کنونی چالشبرانگیز است، نه تنها برای تاجیکان، بلکه برای دستیابی به یک افغانستان باثبات، عادلانه و فراگیر حیاتی است. آینده افغانستان در گرو به رسمیت شناختن و انعکاس عادلانه تمامی صداها و نقشهای تشکیلدهنده آن، از جمله روایت جدید تاجیکانه مبتنی بر توازن و مشارکت، میباشد.