سر غوریان بود بسطام شیر
کجا پشت پیل آوریدی به زیر
شاهنامه
غور سرزمین کهن و قدیمی در جغرافیای آریانای باستان و خراسان اسلامی بوده و هست و سلسله غوریها تاریخ و تمدن و جغرافیای واضح و روشن و افتخارآفرینی از خود به یادگار گذاشتهاند که برای سرزمین مشترکمان سبب مباهات است. ماهوی سوری، یکی از مرزبانان و نامداران غور است که قبل از اسلام از او نام گرفته شده است. امیرفولاد بن شنسب غوری در قیام ابومسلم خراسانی به روایت جوزجانی همراه او بود. سلاطین غور از علاءالدین بزرگ تا غیاثالدین و شهابالدین محمد سام، نهتنها در خراسان که در شبهقارۀ هند تمدن و فرهنگ اسلامی و خراسان را منتقل کردند و یادگارهای مهمی از خود بجا گذاشتند که بخش از تمدن امروز هند است.
منار باشکوه جام در فیروزکوه، قطب منار در دهلی، مسجد جامع بزرگ هرات و مسجد شاه مشهد در بادغیس، بخشی از تمدن و تاریخ و آبادانی غوریها در این سرزمین است که مایۀ مباهات و افتخار فرهنگ همه مردم ماست و این نمادها است که برای این سرزمین شکوه و جلال خلق کرده است.
در دوران معاصر متاسفانه غور، شرایط نامساعد و ناگواری را سپری کرده است و آنچه شایسته این ملت کهن است به دست نیامده است؛ سوگمندانه باید اذعان نمود که در عرصههای علمی، فرهنگی، پژوهشهای عصری و پیشرفتی که شایستۀ تاریخ و تمدن کهن آن باشد، نداشته است، بخش عظیم این عقبگرد برمیگردد به سیاستهای عقبگرایانه دولتهای گذشته که بر غور تحمیل گردیده است. این آب گلآلود سبب شده تا دیگر اقوام عزیز افغانستان، به هر نام و نشانی کتابی بنویسد و بحث قومیت را دامنزنند و دست به تحریف تاریخ درخشان سرزمینمان بزنند.
برادران و مورخان پشتون ما، اولین کسانی بودند که خود را غوری دانستند و غوریها را از خود. کتاب پتهخزانه، در چنین شرایطی پا به عرصۀ وجود گذاشت. بعدازآن، مورخان و نویسندگان ترکتبارکشور غوریها را ترک خواندند و خودشان را به تاریخ غور وصل کردند. اینک بهتازگی در دانشنامۀ هزاره و نوشتههای دیگر، اقوام هزاره سلاطین و مردم غور را هزاره و خود را غوری دانستهاند.
ما مردم غور قبل از آمدن پشتونها و قبل از تشکیل قومیت هزاره، به روایت تاریخ در این سرزمین بودهایم. از شاهنامۀ فردوسی تا تاریخ بیهقی، از طبقات ناصری تا چهارمقاله و از تاریخنامۀ هرات تا روضاتالجنات همه نوشتههای تاریخ معتبر غوریان و نژاد و مردم آنها را شرح دادهاند که برای همگان روشن است.
ما مردم غور خودمان را به شهادت تاریخ، باشندگان اصیل و قدیمی این سرزمین میدانیم که قبل از ورود پشتونها و هزارهها در این آبوخاک ریشههای استوار داشتهایم.
شکی وجود ندارد که تعدادی از هزارهها و پشتونها و ترکها نیز، بعدها رگ و ریشه غوری پیدا کرده و سلاطین غور طبعاً به تمام مردم و باشندگان امروزی افغانستان تعلق دارند، اما بهصورت اختصاصی، غوریها نه پشتوناند و نه هزاره، نه ترک بودهاند و نه مغول، بلکه از باشندگان اصیل و قدیمی آریانا و خراسان کهن بودهاند که به نام ایرانی و خراسانی و غوری و سوری یادشدهاند.
بنیاد فرهنگی جهان داران غوری طی بیشتر از یک دهه فعالیت فرهنگی که دارد با حفظ احترام به تمام اقوام، قبایل، مذاهب و طریقتهای مختلف رایج درکشور و با حفظ ارزش قلم، قلمبهدستان، پژوهشگران تاریخ دارد، پیشنهاد مینماید، هر نویسندهای برای تثبیت هویت خویش به نگارش تاریخ بپردازد، فقط بامطالعه دقیق و همهجانبه در قسمت تاریخ خود، از مأخذهای بزرگ و آثار نگارش گران دیروز و امروز کار گرفته اثری مطلوبی به جامعه تقدیم نمایند که سبب تحریف تاریخ و صدمه به ابهت بزرگان و جهان داران تاریخی نگردد.
قرار مطالعهی که صورت گرفت اخیراً تعداد از فرهنگیان کشور ما تحت نام «دانشنامهی هزاره» مطالبی را به نشر رسانیدهاند که ازنظر نوشتاری و ادبیات بکار برده شده قابل قدراست و بنیاد فرهنگی جهان داران غوری به نویسندهی این دانشنامه تحسین و تقدیر مینماید.
اما توصیهی دوستانهی به ایشان دارد که هرگاه در موقعیت منار جام و هویت جهان داران غوری (سلاطین باعظمت غوریها) میخواستند قلمفرسایی کنند، کاش جغرافیای تاریخی غور اثر پروفیسور عزیزاحمد پنجشیری چاپ نخست زمستان ۱۳۶۰ و چاپ دوم پاییر ۱۳۹۰، تاریخ دولت مستقل غوریان اثر استاد شاه محمود محمود پژوهشگر و تاریخنویس معاصر کشور چاپ ۱۳۸۶، تاریخ امپراتوری غوریان اثر همین استاد چاپ ۱۳۹۸ هجری خورشیدی، مجموعه مقالات تاریخی اثر همین استاد چاپ ۱۳۹۸، تاریخ مختصر سیاسی نظامی غور اثر دوکتور محمد عارف عابد و از همه مهمتر تاریخ مدون و بزرگ غوریهای آریایینژاد طبقات ناصری تألیف قاضیالقضات معروف به قاضی منهاجالسراج جوزجانی که در دهلی به سال ۶۵۸ هجری نوشته شده است رجوع میکردند، موقعیت جغرافیای غور و هویت سلطان معظم علاوالدین حسین سام غوری را در دانشنامهی خویش و برای خویش نمی نوشتند.
این عمل را ما از آدرس بنیاد فرهنگی جهانداران غوری یک سرقت تاریخی و فرهنگی دانسته و تحریف تاریخ و مصادره دروغین تاریخی را تقبیح نموده به نویسندگان محترم اکیدأ تذکر میدهیم تا در نوشته خویش تجدیدنظر نمایند و از نشر و پخش آن جلوگیری نمایند الی این سیاه نماییهای تاریخی در ضمن اینکه به سودشان نخواهد بود سبب سر افگندی تبار محترمشان خواهد شد و مطمئنا اینگونه حرکتها سبب نزاع بیشتر و شگاف عمیقتر بین اقوام خواهد گردید.