هشت مارچ روز جهانی زن گرامی باد. ۹۰۳ روز میشود که حق آموزش از زنان افغانستان به گروگان گرفته شده است؛ زنان افغانستان با محدودیت و چالشهای فراوان روبرو اند. در این زمینه با انوشه عارف شاعر، نویسنده و فعال حقوق زن گفتگو داشتهام که باهم دنبال میکنیم.
پرسش: تعریف و تاریخچه روز جهانی زن چیست؟
پاسخ: روز جهانی زنان، یک روز بزرگداشت جهانی است که هرساله در ۸مارچ جهت ارجگذاری از دستاوردهای فرهنگی، سیاسی، اجتماعی و اقتصادی زنان جشن گرفته میشود. همچنان تجلیل از این روز، جهت جلبتوجه جهان به موضوعاتی مانند برابری جنسیتی، خشونت، حقوق باروری و سوءاستفاده علیه زنان صورت میگیرد.
در مورد بخش دوم پرسش شما که تاریخچه روز جهانی زنان است، باید اذعان کنم اینکه زنان از آغاز پیدایش هستی تا امروز بهعنوان یک واقعیت زندگی بشری بودهاند و در ادوار تاریخ، نقشی همانند نقش مردان در فرایند زندگی جمعی البته با تفاوتهای در مراحل مختلف تاریخ داشتهاند. اما آنچه سازمانهای جهانی و کشوهای جهان را واداشت تا یک روز خاصی را بهعنوان روز زن، در تقویم رسمی سازمانملل جا دهند، همانا تقلا و تلاش جنبش زنان در دوران مدرن است. انقلابهای فرانسه و آمریکا در اواخر قرن ۱۸ و اوایل قرن نوزدهم، برای بسیاری از مسایل حقوق بشری بهویژه حقوق زنان، افقهای تازهی را گشوده بود که بعداً در اوایل قرن بیستم، موضوع حقوق زنان به گفتمان کانونی و مسلط بعضی از جنبشهای جهانی مانند جنبش جهانی حق رأی زنان در نیوزلند و کشورهای بزرگ مانند آمریکا و آلمان مبدل شد.
تاریخنگاران، نخستین رد پای روز جهانی زن که در تقویم رسمی امروزی ما جشن گرفته میشود را به تاریخ ۲۸فبروری ۱۹۰۹ مرتبط میدانند، چون حزب سوسیالیست آمریکا در همین تاریخ در شهر نیویارک حرکتی را به نام روز زن سازماندهی کردند که یکسال بعد یعنی سال ۱۹۱۰م نمایندگان آلمان در کنفرانس بینالمللی زنان سوسیالیست با الهام از حرکت سال گذشته نیویارک، پیشنهاد کردند تا یک روز بهعنوان روز ویژه زنان در هرسال تجلیل شود، هرچند روز مشخصی را پیشنهاد نکردند ولی، سال بعد زنان در اروپا یک راهپیمایی را بهعنوان روز بزرگداشت از روز جهانی زنان سازماندهی و اجرا کردند. اینطرف در شوروی سابق، پسازآنکه زنان در سال ۱۹۱۷ و بعد از انقلاب کمونیستی حق رأی به دست آوردند روز ۸مارچ در تقویم رسمی این کشور تعطیلی اعلان شد و متعاقب آن و با پیروی از روسیه این روز در تمامی کشورهای بلوک سوسیالیستی جشن گرفته شد، تا اینکه سازمانملل متحد در سال ۱۹۷۷ م رسماً ۸مارچ را بهعنوان روز جهانی زنان به رسمیت شناخت و به یک جریان جهانی مبدل شد و تا امروز بهعنوان نمادی از بزرگداشت از دستاوردهای زنان در سرتاسر جهان تجلیل مشود.
پرسش: زنانی که امروز در افغانستان در بندهای متعددی گرفتار هستند، حتا اجازه مکتب و پارک تفریحی ندارند؛ شعار امسال وبسایت روز جهانی زن « روی زنان سرمایهگذاری کنید، پیشرفت را تسریع کنید» چه معنی و پیامی برای آنها میرساند؟
پاسخ: این پرسش شما البته در محور زنان افغانستان میچرخد که از تمامی حقوق انسانی خود محروماند، هرچند ممنوعیتها در تعدادی از جوامع دیگر نیز علیه زنان وجود دارد، اما وضعیت در افغانستان کاملاً فرق دارد. شعار وبسایت جهانی زن، شعار قشنگیست، ولی با توجه به وضعیت حاکم در افغانستان، این پیام نمیتواند تغییری در وضعیت زنان افغانستان به وجود بیاورد. چون حاکمیت فعلی در این کشور به نگرانیهای جهانی و اعتراضهای داخلی، وقعی نمیگذارند. پیام این شعار و هر شعار دیگری در حمایت از زنان، زمانی میتواند حامل پیامی باشد که تغییری در وضعیت آنان ایجاد کند.
پرسش: آپارتاید جنسیتی چیست و چرا به رسمیت شناخته شود؟
پاسخ: مطابق تعریف رسمی جهانی، آپارتاید جنسیتی نظامی است که در آن نقش مردان نسبت به زنان در یک جامعه به شکل سیستماتیک به برتری و مهتری تعریف شده باشد و حقوق زنان در یک همچون جامعهی علناً و عملاً از طرف مردان نادیده گرفته شود.
از آغاز تسلط طالبان الی اکنون، حدود ۵۰فرمان رسمی از آدرس رهبری این گروه در رابطه با زنان صادر شده است که در همهی این فرمانها، به نحوی محدودیتهای را علیه زنان اعمال کردهاند. از فرمان منع تعلیم و تحصیل تا فرمان محرومیت کار در بیرون از خانه و منع فعالیتهای سیاسی و اجتماعی که آخرین آن منع صحبت صوتی و تصویری با رسانهها است که به مضحکهی در رسانههای اجتماعی تبدیل شده است. وقتی محدودیتهای به این شدت و وقاحت بر زنان در یک جامعه وضع میشود غیر از آپارتاید جنسیتی چه میتواند باشد؟
به رسمیت شناسی آپارتاید جنسیتی از جانب نهادهای بینالمللی و کشورهای جهان، میتواند در شناسایی چهره واقعی طالبان در سطح بینالمللی کمک کند تا از یکطرف درد زنان افغانستان به گوش جهانیان برسد و از جانب دیگر، سلطۀ نامشروع این گروه بر افغانستان به چالش کشیده شود.
پرسش: آیا زنان افغانستان فقط به صدای حمایت نیاز دارند یا امروز چیزی بیشتر از صدا و شعار باید برای زنان عملی را به اجرا گذاشت؟
پاسخ: طوری که همه میدانیم زنان افغانستان زیر پرچم حاکمیت طالبانی، واقعاً زندگی سختی را سپری میکنند. شرایط فعلی زنان افغانستان قطعاً نیازمند حمایت ملی و بینالمللی است ولی محض حمایت لفظی و شعاری که تغییری در پی نداشته باشد، نمیتواند راهگشای مشکلات امروزین ما باشد.
نهادهای حامی حقوق زنان، کشورها و آنهای که به نحوی داد از حمایت زنان افغانستان میزنند، باید زمینههای عملی حمایتها را نیز مهیا سازند تا تغییری در وضعیت زنان به وجود بیاید.
پرسش: نمایندگان زنان در نشست دوحه که چندی پیش برگزار شد؛ آیا واقعا نماینده زنان بودند و توانستند صدای زنان افغانستان باشند؟
پاسخ: من بهعنوان یک زن، هر صداییکه بتواند فریاد زن مظلوم افغانستان را به گوش جهانیان برساند، استقبال میکنم. استمرار این صداها باعث میشود تا امید به تغیر در دلهای زنان افغانستان به وجود بیاید، هرچند پیامد نشست دوحه هنوز چنان ملموس نیست ولی حضور زنان اشتراک کننده در این نشست و طرح پرسشهای بنیادین از سوی آنها، موردقبول و امیدوارکننده بود.
پرسش: آیا خواستهای زنان افغانستان آنقدر بیشتر از زنان دیگر کشورهای جهان است که جهان نمیتواند نظام حاکم را در برابر این خواستها، پاسخگو سازد؟
پاسخ: مسئلهی زنان در افغانستان چیزی تازهی نیست که نظام حاکم گویا با خواستهای جدید و غیرعملی روبرو باشد. زنان افغانستان از دهه دموکراسی تا بیست سال جمهوریت، به نحوی از حقوق حقهی خویش آگاهی داشتهاند؛ هرچند که بخشی از جامعه روستایی افغانستان بهدوراز پیشرفتهای جهانی در انزوا بودند و متأسفانه تا امروز همچنین هستند ولی بخش بزرگی از زنان که در شهرها زندگی داشتهاند از مزایای قانونی تساوی حقوق بهرهمند بودهاند. میدانند و نسبت به خواستههای خودآگاهی دارند. اینجا مشکل از زنان نیست، مشکل از گروهی است که چنین فضای خفقانآوری را بر زنان تحمیل کردهاند. گروه حاکم با تفسیرهای بنیادین قشری و فرهنگ قبیلوی در قبال عملکرد خود در هیچ عرصهی پاسخگو نیستند، هرچند که تلاشهای مجامع بینالمللی هم گاهی از جانب ناظران با تردید نگریسته میشود.
پرسش: نقش آزادی بیان و رسانههای اجتماعی را در کمرنگ شدن خشونت علیه زنان چگونه ارزیابی میکنید؟
پاسخ: بیست سال اخیر، یعنی بعد از ۲۰۰۰م تغییراتی بنیادینی در وضعیت عمومی کشور به وجود آورده است، آزادی بیان و استفاده وسیع از رسانههای اجتماعی، یکی از این تغییرات و شاید هم از تغییرات عمده بهحساب بیاید. تسلط طالبان که بسیاری از مزیتهای بیست سال گذشته را به سرحد نابودی کشانیده است در چنین وضعیتی آزادی بیان در داخل افغانستان مجالی ندارد، ما شاهد به بند کشیدن افراد زیادی اعم از مردان و زنان بودیم که به اتهام انتقاد از عملکرد طالبان، مورد ضرب و شتم قرار گرفتند، زندانی شدند و حتا در بسا موارد کشته شدند. رسانههای اجتماعی تا حدودی توانستهاند در مستندسازی خشونتهای جاری در افغانستان، بهویژه در مورد زنان کارایی نسبی داشته باشند ولی توقف چرخهی ظلم و بیعدالتی در افغانستان از حیطه صلاحیت رسانههای اجتماعی نیز خارج است و همچنان آماری مشخصی در این مورد وجود ندارد که تأثیر رسانهها، چه اندازه بوده است، چون پیشزمینهی تأثیر رسانه، همان آزادی بیان است که فعلا در افغانستان متأسفانه تعطیل است.
پرسش: کدام تلاشها میتوانند از خشونت علیه زن در افغانستان جلوگیری کنند؟
پاسخ: خشونت علیه زنان در افغانستان یک یا دو فکت مشخص نیست که با از بین رفتن آن، خشونت نیز از بین برود. چیزی که عجالتاً بسیار مهم است ذهنیت حاکم در جامعه افغانستان است که تسلط طالبان علاوه بر وضع محدودیتها در تقویت این ذهنیت منفی، مفید بوده است. علاوتاً تلاشهای ملی و بینالمللی در تغییر ذهنیت طالبان و همچنان زمینههای حمایت موثر از زنان در افغانستان میتواند تا حدی ممد واقع شود.
پرسش: حرکتهای متعددی در بیرون از کشور برای حمایت از زنان افغانستان راهاندازی شد؛ چقدر تأثیر بر وضعیت موجود داشته است و آیا هنوز به همین حرکتهای نمادین اکتفا باید کرد؟
پاسخ: هر حرکتی در راستای حمایت از زنان افغانستان، قابل حمایت است مگر اینکه پروژهای و مقطعی نباشد. تعدادی از این حرکتها در جهت شناساندن چهره خشونتبار طالبان و شرح وضع موجود، کارهای کردهاند ولی هنوز هم باید کارهای بیشتری صورت گیرد. تعدادی از این حرکتها را نمیتوانیم محض نمادین بدانیم، تعدادی حرکتها اما متأسفانه به قول شما نمادین هم بودند که چهرههای سازمان دهندهگان این حرکتها تا جای برای زنان افغانستان مشخص شده است. حرکتهای مفید تا رسیدن به پیروزی ادامه خواهند داشت.
پرسش: خشونت زن در برابر زن، با شماری از گفتههای از داخل و بیرون از کشور بهعنوان بهتر بودن وضعیت زنان در افغانستان هرازگاهی شنیده میشود؛ شما در پیوند به این گفتهها چه گفتنی دارید؟
پاسخ: افغانستان ازلحاظ قومی جامعه متکثر است و متأسفانه گاهی هر حرکت یا گفتاری از جانب افراد و گروههای کوتاه اندیش و تاریکبین در کانتکست قومی و قبیلهای باز تعریف میشوند. گاهی نیز مسایل ایدئولوژیک و دید منفعتطلبانه نیز، سبب میشود بعضی از زنها آگاهانه یا ناآگاهانه درصدد سفید نمایی گروه حاکم و نادیده گرفتن خشونتهای جاری باشند و این قطعاً مانع حرکت عدالتطلبانهی زنان باوجدان و با درک افغانستان نخواهد شد.
پرسش: زخم عمیق تبعیض جنسیتی در کشور، با کدام مرحمی مداوا خواهد شد؛ راهکارهای عملی چیست؟
پاسخ: فکر کنم بخشی از این پرسش را در بالاها پاسخ دادم. تبعیض جنسیتی در افغانستان ریشههای عمیقی دارد که بررسی لایههای آن، فقط در یک پرسش کوتاه پاسخ نمییابد. با بررسی عوامل متعدد، محو تبعیض جنسیتی در افغانستان نیازمند یک مبارزه طولانی و هدفمند است که پیشقراولان این مبارزه زنان شجاع افغانستان خواهند بود.
افزایش آگاهی دهی در جامعه، ایجاد فضاهای آموزشی آنلاین برای زنان و دختران الی تغییر وضعیت موجود، تغییر فضای سیاسی و فرصت دادن به زنان، بهبود کیفیت آموزشوپرورش در مکاتب و دانشگاهها بهویژه برای مردان که زن را بهعنوان جنس دوم میشناسند، استفاده موثر از رسانهها و شبکههای اجتماعی در راستای روشن ساختن اذهان مردم راجع به حقوق انسانی زن در جامعه و تغییر در وضعیت فرهنگی جامعه از حالت موجود به وضعیت مطلوب؛ که بازهم تاکید میکنم نیازمند یک مبارزه طولانی و هدفمند خواهد بود.
پرسش: اگر یکبار دیگر، برای چندمین بار بخواهید خواستهای زنان افغانستان را از سازمانهای جهانی و کشورهای جهان بازگو کنید؛ این خواستها کدامها اند؟
پاسخ: من بارها در مصاحبههای تلویزیونی که داشتم و یا در رسانههای شنیداری و چاپی نیز گفتهام اینکه زنان نباید وسیله و بهعنوان ابزار فشار سیاسی قرار گیرند. طالبان اما متأسفانه این ظلم را علیه زنان افغانستان روا داشتهاند و از وضع محدودیتها برزنان بهعنوان فشار سیاسی علیه جهان استفاده میکنند. سازمانملل و کشوهای گویا حامی حقوق بشر به این موضوع توجه شاید و باید نمیکنند. خواست من و خواست زنان افغانستان مشخص است، محدودیتهای وضع شده بر زنان، باید فوراً برداشته شود، دروازههای مکاتب و دانشگاهها به روی دختران باز شود، زمینههای کار و فعالیت همانند مردان برای زنان مساعد شود، زنان دربند طالبان باید هرچه زودتر رها شوند و به کانون خانواده برگردند و اینها مواردی هستند که طالبان بدون فشار جامعه جهانی به آن تن نمیدهند.