دیروز اسماعیل هنیه، رهبر جنبش حماس، توسط رژیم صهیونیستی اسراییل در تهران ترور شد. از آنجایی که جنبش حماس نزدیک به ۹ ماه میشود که در مقابل تجاوز رژیم صهیونیستی در غزه میجنگد، رهبران آن به محبوبیت بسیاری در جهان اسلام دست یافته و در میان جوانان مسلمان و آزادیخواه به الگو و نماد آزادیخواهی و استقامت مبدل گشته اند.
با توجه به محبوبیتی که رهبران حماس در میان جوانان مسلمان و آزادیخواه کسب کردهاند، طبیعی است که این جوانان پس از شنیدن خبر ترور او با ملت فلسطین اظهار همدردی و غمشریکی کنند.
دیروز در حالی که اکثریت جوانان آزادیخواه و مسلمان این رویداد المناک را در شبکههای اجتماعی ماتم گرفته بودند، فیسبوک اما به طرفداری از رژیم صهیونیستی، تسلیتنامهها و تصاویر شهید اسماعیل هنیه را حذف کرده و بر حساب کابری سوگواران محدودیت وضع مینماید.
فیسبوک در توجیه این اقدام خود میگوید که این یادداشت شما مرتبط به سازمانهایی است که ما آنها از جمله سازمانهای خطرناک ارزیابی کردهایم.
این عملکرد فیسبوک، با واکنشهای تندی در شبکههای اجتماعی مواجه شده و بسیاری از کاربران، این اقدام فیسبوک را مصداق امپریالیسم فرهنگی غرب خواندهاند.
امپریالیسم فرهنگی غرب، یعنی تحمیل نگرشها، ارزشها و جهانبینی غرب بر سایر ملل و نادیدهگرفتن صداهای جهان سوم.
غرب، حماس را یک سازمان خطرناک میداند، اما یک میلیارد مسلمان آن را یک جنبش آزادیبخش تلقی میکنند. امپریالیسم فرهنگی، یعنی اینکه فیسبوک تلاش میکند این نگرش غربی را بر یک میلیارد مسلمان تحمیل کند و صدای آنان را خفه کرده و آزادی بیان را به اختناق بکشد.
امپریالیسم فرهنگی غرب، یکی از مباحث قدیمی در علوم اجتماعی و در فلسفهی استعمارزدایی است. کشورهای شرقی و اصحاب فلسفهی استعمارزدایی، این بحث را حتا یونسکو دنبال کردهاند. در بیستمین کنفرانس همگانی یونسکو، یکی از مواردی که مطرح میشد، همین موضوع امپریالیسم فرهنگی غرب و ضرورت مقابله با آن بود. در این کنفرانس گفته شد که دنیای غرب جریان اطلاعرسانی و نشر اخبار را در انحصار خود دارد و کوشش میکند از این طریق، ارزشها، نگرشها و جهانبینی غرب را بر کشورهای جهان سوم تحمیل کند و صدای ملل غیرغربی را خفه نمایند.
در آن کنفرانس، قطعنامهای نیز تصویب شد زیر عنوان «قطعنامهای در باره مشارکت سازمانهای خبری در تقویت صلح و تفاهم بینالمللی، اعتلای حقوق بشر، و مبارزه با نژادپرستی و تبعیض نژادی و جنگ افروزی».
موضوع اساسی این قطعنامه، پایهگذاری یک نظام جدید اطلاع و ارتباط بود؛ نظامی که در آن ارتباط یکطرفه نباشد و جهان سوم یا ملل شرقی نیز بتوانند صدای خود را به گوش جهانیان برسانند.
در آن زمان انحصار رسانهای در اختیار چهار قدرت رسانهای غرب بود: یونایتدپرس، آسوشیتدپرس، رویترز و خبرگزاری فرانسه.
شرکتکنندگان گفتند که برای ایجاد تعادل در برابر قدرت این چهار موسسه خبری غربی، نیاز است که خبرگزاریها و رسانههای شرقی نیز مورد حمایت قرار بگیرند تا آزادی بیان به اختناق کشیده نشود و صدای کسانی که فکر میکنند خبررسانی این موسسات به آنها صدمه میزند، نیز بازتاب یابد.
اگرچه این قطعنامه تصویب شد، اما هرگز جدی گرفته نشد.
در حال حاضر، غرب در کنار آن چهار موسسه خبری غرب، شبکههای اجتماعی فیسبوک و تویتر و انستاگرام را نیز در انحصار خود دارد و از طریق آنها هر گونه صدای مخالفت را در گلو خفه میکند.
برای مقابله با امپریالیسم فرهنگی غرب، مسلمانان و کشورهای شرقی نیاز دارند که پلتفرمها و شبکههای اجتماعی ویژهای خود را راهاندازی کنند.
اگر چنین پلتفرمها و شبکهها راهاندازی نگردد، امپریالیسم فرهنگی غرب هرگز اجازه نخواهد داد که صداهای مخالف بلند شود و حتما سانسور خواهند کرد.