زمانه عوض شده است و همین طور به تبع تغییر و تحول زمان، سبک زندگی و افکار انسانها هم تغییر کرده است. در چنین هنگامهای که بسیاری از انسانها مادیگرایانه به دنیا میآیند و مادیگرایانه بزرگ میشوند و مادیگرایانه زندگی میکند و مادیگرایانه تربیت میشوند، نمیتوان از معنویت و دینداری به آسانی با انسان حرف زد. از این رو فهماندن واقعیت های دينی برای آنها نیاز به مثالهای مادی میخواهد؛ چرا که در زندگی انسانها و شیوه زیست بشر تغییراتی عظیم رخ داده است، حتی در نحوه فکر کردن و اندیشیدن و تأمل کردن آنها و برداشت آنها از واقعیتهای جهان و یا حتا جهان بینی و فهم شان در نسبت به ارزشهای انسانی، اخلاقی یا دینی متحول و دگرگون شده است.
دیگر نمی توان از چیزی سخن گفت بدون اینکه یک اثر عملی یا مادی و تجربی آن را برای انسان مدرن نشان داده باشیم یا ثابت کرده باشیم. تجربه گرایی و علمیت، امروزه یگانه معیار برای ملاک قرار دادن و سنجیدن خوبیها از بدیها، ارزشها از ناهنجاریها، نیکوکاریها از خیانتها، خیرخواهیها از فریبکاریها، صداقتها از دروغها، معناها از بی معناها و… در نظر گرفته می شود.
از این رو نمیتوان حوادث و واقعههای دینی و تاریخی را بدون اینکه اثر ملموس آن را در زندگی انسانی امروزی بیان کنیم، از اوصاف و ارزشمندیاش سخن بگوییم.
صرف بیان کردن آن چندان تاثیری ندارد و حتی در خیلی جاها غلط فهمی شده و آن را مخالف با عقل و منطق میپندارند که نتیجه آن، دین گریزی و بدبینی به دین و یا بدبینی و بی توجهی به ارزشهای دینی و شخصیتهای بزرگ دینی می انجامد، که متاسفانه امروز با همین وضع مواجه ایم.
محرم و عاشورا و مکتب حسین را فقط به روضه، نوحه، مرثیه، سخنرانی، گریه و سینهزنی نمی توان خلاصه کرد. بلکه عاشورا و کربلا زمان و مکان نمی شناسد. ممکن است یکی از شنیدن روضه و نوحههای جانسوزی که در مصائب امام حسین علیه السلام خوانده میشود، چنان تحت تأثیر آن قرار بگیرد که از حال و هوش برود یا شب تا صبح در عزای امام حسین گریه و ناله و عزاداری کند اما اصلاً نفهمد که شيوه زیست امام حسین و راه حسین چگونه بود یا هم از مرام و مکتب او خبری نداشته باشد.
از این رو حسین و عاشورا فقط در ده روز ماه محرم تمام نمی شود، چون هر روز، روزی عاشورا و هر زمینی زمین کربلا است.
یعنی هر روز حق و باطل در برابر هم قرار میگیرد. هرروز آزادی خواهان در برابری ظالمان ستمگر قرار میگیرد، فرقی نمیکند در کجای مکان و در کدام زمان باشد.
امروز مظلومان جهان و ممالک و مردمان آزادیخواه هر روز و هر لحظه در برابری ممالک و قدرت های ستمگر و ظالم جهانی قیام میکند، هر روز آزادی طلبان بانگ آزادی خواهی سر میدهند، هر روز مظلومان و زیردستان بر ظالمان و بالادست ها اعتراض می کنند، یعنی هر روز ارزشها شکسته می شود و ارزشمحورها و ارزشباورها قیام میکنند، یعنی هر روز انسانیت و ارزشهای انسانی و فرهنگی در معرض خطر و نابودی قرار میگیرد و کسانی هم برای زنده نگاه داشتن انسانیت و ارزشهای انسانی و فرهنگی به پا میخیزند، یعنی هر روز ثروت و پول لشکری همان کوفیان را برای نابودی حریم و حرمت انسان های بی گناه بسیج میکند. امروز همه چیز با پول معامله می شود هر کاری با پول صورت میگرد، یعنی هر که پول دار و ثروت مند است می تواند هم مانند شمر و یزید لشکری را برای خود فراهم کند و حق و حقوق و ارزشها و آزادی های دیگران را به خطر بیندازد و نابود کند. یعنی غزه و فلسطین همان واقعیت کربلایی امروز است.
امروز مثل آن روز با پول می شود همه چیز را به نفع خود مصادره کرد، آن روز اگر کوفیان برای پول غنیمت جنایت کربلا را مرتکب شدند، امروز هم همان کسان در فلسطین، اوکراین، افغانستان، یمن، لبنان، عراق و سوریه همان کار را میکند. برای اینکه ثروتمندان، قدرتمندان می خواهد در قدرت باقی بماند و همه از آن اطاعت کند و در بیعت با او باشد.
هزاران کشته و زخمی مردم بی دفاع غزه، اوکراین، لبنان و یمن و افغانستان فقط به نفع پول دارها و قدرتمندان است ( آمریکا اسرائیل، انگلیس، فراموش آلمان روسیه، عربستان). پول دارها با پول خود چنین جنایت ها را رقم زده است. آزادی خواهی ملت مظلوم فلسطین نمونه بارز و معنایی دقیق هر روز عاشورا و هر زمین کربلا است که هروز صدائی هل من ناصر ینصرنی سر میدهد اما کسی نیست که کمکش نماید.
یزیدان و شمرصفتان هروز به حریم و ناموس فلسطینیان تعرض میکنند سرهای زیادی را بریدهاند، دست و بدن های زیادی را قطعه قطعه کردهاند، خمیه های زیادی را به آتش کشیدهاند.
این جاست که عاشورا و کربلا مختص به زمان خاص نیست و بلکه فرازمانی و فرامکانی است.
آری برادر.
امام حسین منتقد چنین وضعیتی بود که ظلم بیداد می کرد.
۲ حسین و دنیای مدرن
عاشورا چه ارتباطی با دنیای سکولار امروز برقرار کرده است؟
در یک نگاه، انسان مدرن در تقلای آزادی و آزاد زیستن است، حتی در طول تاریخ بشری انسان در صدد آزادی و آزاد زیستن، خوب زیستن، بهتر زیستن، ارزشمند زیستن و هدفمند زیستن، معنادار زیستن، شجاعتمند زیستن و جاودانه زیستن بوده است. انسان متجدد امروزی از آزادی های فراوانی بهره مند شده است، از آزادی قدرت، آزادی بیان، آزادی انتخاب، آزاد رای، آزادی مالکیت و ثروت، آزادی برابری و شهروندی، آزادی هویت خواهی ملیتی و غیره…
اما این برای انسان مدرن آن ویژگی ها را به ارمغان نیاورد، یعنی زندگی را سرشار از معنا و ارزشمند، شجاعانه، هدفمند و آزاده نکرد. از درون این آزادی خواهی بشر که زندگی بشریت را در جهان متحول کرد و دنیای سنتی را به دنیای تکنولوژی و مدرن تغییر داد، شاهد به جود آمدن مکاتب نیهیلیسم، هیچ انگاری، پوچ گرایی و بیمعنایی، اگزیستانسیالیسم، اومانیسم، انسان محوری و مکتب های دیگر و ایدئولوژی های دیگر که ظاهرشان آزادی خواهی است اما در واقع انسان را بردگی میکشاند سر در آورد. یعنی انسان مدرن، مستعد معنویت است.
حالا بشر با گذراندن این تجربه ها، درصدد چیزی فراتر از این آزادیها است، که به آن فیلسوفان، اندیشمندان،عالمان، عارفان و ادیبان رهایی و آزادگی می گویند.
چون این کوشش های بشر برای دست یافتن به یک زندگی خوب که عمیقاً و قلباً آزادی و آزادگی یا رهایی را احساس بکند به ارمغان نیاورد، و مدام این طرف و آن طرف در جستجویی الگویی است که به هر چیزی، به هر کسی، به هر جایی، به هر نظری، به هر روشی و به هر سبکی زندگی چنگ می زند و باعث شده که انسانی که در عصر علم آگاهی و تکنولوژی زندگی می کنند دچار انحراف و منفعل از جامعه انسانی به سر ببرد که نتیجه آن جنگ خون ریزی، و تن دادن به زلت و خواری و یا افزایش بیماریهای روانی در سرزمین های توسعه یافته شوداز است.
چون این بشر نیازمند به الگو های است که توانسته باشد در طول تاریخ بشری به آن رهائی عمیق و آزادگی کامل، زندگی معنادار و ارزشمند دست پیدا کند. در طول تاریخ همیشه بعضی از آدمیان یا تعدادی معدودی از انسانها به گونه زندگی کردن که می تواند برای کل تاریخ بشریت برای بشریت الگو باشد؛ از آنها تعدادی معدود و انگشت شمار و یکی از آن شخصیت های زندگی ساز حسین ابن علی است.
فرد اصیل دنبال فقط و فقط آزادی نیست بلکه دنبال آزادگی و رهائی عمیق است که از آزادی نشأت می گیرد. این حس آزادگی یا آزادی دورنی باعث می شود که انسان با یک سره ساختار های اجتماعی بیرونی و انتساب اشخاص در مديريت جامعه سازگاری نداشته باش و یا آنها را نقد کند و به باد انتقاد بگیرد. حتی کل جامعه را، ساختار جامعه را، ورند شیوه حکمرانی را، نظام اسلامی و دینی را
حاکمان اسلامی را مسلمانان و مؤمنین را، صحابه پیامبر را خلیفه اسلام را (یزید) شجاعت که حسین داشت مؤمنان و مسلمانان نقد نماید و آنها را نگذارد تا به دل خود هر کاری نکند که مبادا بعداً به نام دین و پیامبر تمام بشود.
آری برادر،
شخصیت های الگو چنین باید باشد.
این ویژگیهای آزادگی و یا شجاعت زیستن و آزاد زیستن و رهایی عمیق است. رهای عمیق فقط حق را می خواهد و لاغیر، و برای اثبات حقانیت و حقیقت از هر چه میگذرد حتی اگر به قمیت تمام هستی اش ختم بشود، چون روال زندگی و تفکر و اندیشهای او بر محور حقیقت حقانيت می چرخد. به گفته ماکس وبر جامعه شناس آلمانی: انگیزه و افکار انسان، نیروهای محرک برای تغییر اجتماعی هستند، یعنی اینکه افکار و نگرش و ارزشها و اعتقادات، قدرت ایجاد تحول در جامعه و جهان را دارد. حسین خواست با انتقاد کردن به جامعه اسلامی که یزید خلیفه آن بود، جامعه اسلامی را زنده نماید.
میخواست به مردم بگوید آن چیزی که امروز مشاهده می کنید که در جامعه دینی وجود دارد، عالمان دین از متون دینی و احادیث و روایات تفسیر میکند، به ضرر و مایه انحراف و جدایی و تفرقه بین مسلمانان می شود، نه آزادی و استقلال و پیشرفت مسلمانان و جامعه اسلامی. او فساد و فحشا و ظلم حاکم اسلامی را به مردم نشان میداد، از این لحاظ امام حسین علیه السلام در دوران مدرن حرفی برای گفتن دارد تا مسلمانان و مؤمنان هر انحراف و کج روی های حاکمان اسلامی و مسلمانان و مؤمنان و روشنفکری را به پای دین حساب نکند.
امام حسین علیه السلام نواسه رسول خدا(ص) است اما ناراضیاست. ناراضی از وضع موجود دین داری در جامعه اسلامی، ناراضی از وضع مؤمنان و مسلمانان در جامعه دینی، ناراضی از رفتار زندگی مؤمنانه مسلمانان، ناراضی از حاکمان وعالمان دینی که شانه به شانه و قدم به قدم پیامبر (ص) جنگیدند و جهاد نموده بودند. ناراضی از کسانی که بعد از پیامبر اسلام سخنانی آن را نادیده گرفته و به فراموشی سپردند، ناراضی از کسانی که عهد و پیمان بستند و عهد شکستند، ناراض از کسانی که
مسولیت پذیر نبودند در قبال تعهدی که بسته بودند، ناراضی از کسانی بود که وفادار باقی نماندند و بی وفایی کردند، ناراضی از کسانی بود که خود را شایسته حکومت داری در جامعه سلامی می دانستند اما بین مردم تبعیض و تعصب را دامن میزدند
آری امام حسین نگاهی متفاوتی داشت؛ نگاهی انتقادی به دینی داری و حاکمان و عالمان دینی داشت، نگاهی انتقادی به حکمرانی و رهبران جامعه اسلامی داشت، نگاهی ساده و مشهورات و عوام را نداشت، متفاوت از دیگران می اندیشید، مثل بعضی افراد روزگار خود فکر نمیکرد، و مثل دیگران به هر حاکم و هر سخنی، دل خوش نمیکرد، حاکمیت و رهبری جامعه اسلامی را شایسته هرکسی نمیدید که هر که خواسته باشد بر اریکه قدرت بنشیند و زمام امور مسلمین را به عهده بگیرد. چون برای زندگی انسان ها اهمیت قائل بود، رهبری اسلامی را ارزشمند میدانست، که مبادا جامعهٔ اسلامی دچار انحراف و کج رفتاری های بنیادین شود.
آری برادر.
از فرد اصیل جز این، چیزی دیگری انتظار نباید داشت. فساد، نابرابری، بی عدالتی ظلم و ستم، اختلاف طبقاتی واجتماعی و وضع بد زندگی اجتماعی را در جامعه نشان میداد و به شیوه و رفتارها و جریان های که در جامعه اسلامی تازه به وجود آمده بود انتقاد میکرد. سکوت و بی توجهی مردم در مقابل ظلمی که در جامعه بود را نمی پذیرفت.
تمام هم غم آن نوه پیامبر بزرگوار درست فهماندن و درست اندیشیدن و درست عمل کردن و درست برداشت کردن متون دین بود نه اینکه برای خود مقام و منصب در نظر داشته باشد.
می کوشید تا به راهی که پیامبر روان بود و آن حرکتی که پیامبر آغاز کرده بود، مردم را هدایت کند، نه آن راه و شیوهای که وجود داشت.
انحرافات و تغییرات و ديگرگونی های که در جامعه اسلامی وجود داشت برای حسین ملموس بود، از این جهت امام حسین نمی توانست که بپذیرد و آرام بنشیند.
از نظر وبر جامعه شناس معروف، ساختار های جامعه همیشه تحت تاثیر فعل و انفعالات پیچیده کنش های انسانی شکل میگیرد.
این بود که حضرت اگر سکوت میکرد شاید عواقبی خیلی بد ساختاری و بنیادی جامعه اسلامی را فرا میگرفت. جامعه شناسان می گویند، عاملیت و ساختار در جامعه، تعیین کننده نحوه و سبک زندگی و تعیین کننده میزان کیفیت زندگی اجتماعی است. یعنی هم فرد و هم ساختار باید درست باشد، افراد خوب و عادل حکومت کنند و ساختار هم باید عادلانه باشد.
بنابراین این چنین شخصیتی می تواند در دنیای امروز (مدرن یا هم پست مدرن) هم الگو باشد، تا با استفاده از تجربه های آن امام بزرگوار بتوانیم حق را از باطل تشخیص دهیم و به منافع جامعه انسانی بی اندیشیم.
آری برادر.
از این جاست که برای هر منتقد اجتماعی حسین الگوست.
از این جاست که برای هر روشنفکر و با سوادی، حسین الگوست
از این جاست که برای هر اندیشمند و فیلسوف و عالم و ادیبی، حسین الگوست.
برای هر بی دینی حسین الگوست به شرطی که آزاده باشد.
این کلام حسین است که خطاب به کوفیان گفت اگر دین ندارید آزاده باشید.
صلی الله علیک اباعبدالله الحسین.