افغانستان از جمله کشور های چند ملیتی، دارای تنوع قومی، زبانی، فرهنگی، مذهبی، گسترده بوده است که، این تنوع ها به زیبایی های این سرزمین افزوده است، و از سوی دیگر مساله هویت ملی همواره چالش زا پر تنش، و از بحث بر انگیز ترین مفاهیم بوده است. پشتون ها واژه افغان را معادل هویت ملی میدانند، و بخش بزرگی مردم افغانستان- خراسان، تاجیک ها، اوزبیک ها، هزاره ها، سایر اقوام، واژه مذکور را هویت قومی پشتون ها قلمداد میکند، امروز بیشتر از هر زمان دیگر میان نخبگان سیاسی اقوام مساله هویت به یک سوژه داغ تبدیل گردیده است، آیا واژه افغان به معنی واقعی هویت ملی است؟ یا امیتاز تاریخی پشتون ها؟ برآیند این بحث ها راه را برای گفتمان میان اقوام باز خواهد کرد یا خیر، در قدم نخست به اکاوی ریشه تاریخی کلمه افغان، پرداخته و دلیل ایستادگی قاطع پشتون ها بر این واژه را به بحث خواهیم گرفت.
۱- از منظر تاریخی
واژه افغان مترادف پشتون به کار رفته است، «افغان، اوغان پشتون پتان»این ها مفهوم مترادف هم افاده میکند، و به یک گروه قومی اطلاق میگردد که در حوزه جغرافیای خراسان- افغانستان زیست دارند.
در دوران حکومت داری امان الله خان واژه افغان توسط محمود طرزی به عنوان هویت ملی برای تمام مردم افغانستان مطرح گردید، دلیل حساس بودن پشتون ها بدین منظور است که با افغان خواندن تمام مردم افغانستان زبان پشتو را به عنوان زبان ملی کشور تحمیل نمودند و در سایه افغانیت به این امر مهم دسترسی پیدا مینمودند.
بعد ها در قرن ۱۹ با شکل گیری دولت ها، در محوریت این گروه قومی تلاش بر این شد که؛ این واژه به عنوان هویت ملی افغانستان بر بقیه مردم تحمیل گردد.
در دوره های مختلف تاریخ دو صد ساله کشور، همواره این نام مورد منازعه بوده غیر پشتون ها«تاجیک ها،اوزبیک ها، هزاره ها، و بقیه اقلیت ها» هرازگاهی به شکل گسترده بر این مساله مخالفت نموده است؛ ولی در نبود محور واحد مرکزی که تصامیم واحد اتخاذ نمایند، این صدا ها به شکل پراگنده ادامه پیدا کرد، و در قالب ساختار سیاسی برای ایجاد تغیر منسجم نگردیدند.
بنابرین بر اساس اسناد ومدارک تاریخی، این نام تعلق به قوم پشتون دارد هویت ملی تمام مردم افغانستان نیست، و هویت ملی افغانستان نیاز به بازخوانی ارزش ها دارد، تا در چارچوپ منافع هویتی و فرهنگی همه اقوام ساکن در افغانستان تعریف شود، تا همه مردم خود را در آن بیگانه حساب نکند منافع قومی تاریخی و فرهنگی خویش را در آن ببیند.
– امتیاز تاریخی
برای بسیاری از پشتون ها افتخار افغان بودن با افتخار پشتون بودن گره خورده است با از دست دادن این امتیاز نگران اند، در نگاه دیگر واژه افغان حدود دو نیم سده است که، به عنوان هویت ملی بر ساکنان افغانستان به کار برده شده است این مساله برای پشتون ها اهمیت تاریخی دارد، و به هیچ عنوان راضی نیستند این امتیاز تاریخی را از دست بدهند، با از دست دادن این فرصت داعیه های برتری طلبی و هژمونی قومی شان در افغانستان به شکست منتهی خواهد گردید.
بنابر دلایل ذیل پشتون ها حاضر به انصراف از این واژه نیستند.
۱- پشتونستان خواهی
پشتون ها سالهاست که با شعار لر و بر یو افغان مانفیست سیاسی قومی شان را ترتیب داده اند، که در بلندمدت سعی دارند دولت قومی مخصوص شان را تشکیل دهند تا پشتون ها در دو سوی مرز پاکستان- افغانستان با شکستن مرز های جغرافیایی در قالب یک دولت واحد یعنی لوی اوغانستان مدغمشوند، و مانند تاجیکستان و ازبیکستان دولت مرکزی خویش را داشته باشند و دور از مرز های جغرافیایی با هم زندگی نمایند.و هویت های قومی دیگر نا گذیر اند در سایه سرکوب و حذف تدریجی یا باقی خواهند ماند و یا هم برای بقا در زندگی انسانی و سیاسی در مقابل این سناریو ایستاد خواهند جز این راهی دیگر در پیشرو نخواهند داشت.
۲- حفظ سلطه تاریخی و هژمونی قومی
حکومت ها و ساختار قدرت در تاریخ معاصر افغانستان اغلب پشتون محور بوده چه در زمان پادشاهی، چه در زمان دولت های مرکزی، این وضعیت باعث شده است که مفهوم افغان با هژمونی پشتون ها دیده شود، و ایستادگی پشتون ها روی حفظ این واژه تحمیل هویت قومی بر بقیه ساکنان این سرزمین از جمله تاجیک ها اوزبیک ها و هزاره وغیره… میباشد.
وقتی افغانیت در پرتگاه تاریخ دفن گردد، پشتون ها داعیه برتری طلبی خویش را از دست خواهند داد؛ و با نداشتن پشتوانه تاریخی و زبانی که ندارند میان هویت های تاریخی زباتی و فرهنگی ذوب میگردند بنا بر این مایل به از دست دادن این داعیه نیستند حذف افغانیت به معنی شکست سلطه قومی پشتون ها در افغانستان خواهد بود.
۳- نگرانی به حاشیه رفتن از قدرت
زمانیکه افغان بودن معادل پشتون باشد، مفهوم آن این است که دولت و قدرت در اختیار پشتون هاست، این تعبیر بر پشتون ها که سالها در رأس اقتدار سیاسی دولت ها در افغانستان قرار داشتند، و مزیت امکانات دولتی بر آنها روشن است، کسانی که نان قدرت و حکومت را چشیده باشد به هیچ عنوان تمایل بر از دست دادن این مساله را ندارند، در صورت که اقتدار سیاسی به قومی دیگری در افغانستان انتقال نماید پشتون ها خود را در معرض انزوا و طرد شدن از قدرت می بینند، و همانطور که در دو نیم سده گذشته پشتون ها با بقیه اقوام انجام دادند، عین سناریو بر پشتون ها قابل تطبیق خواهد بود.
-راهبرد
افغانستان سرزمین اقوام مذاهب و فرهنگ های متفاوت است، تغیرات عادلانه به معنی حذف اقوام از ساختار قدرت نخواهد بود، امروز بیشتر از هر زمان دیگر افغانستان نیازمند یک هویت ملی فراگیر و عادلانه است، تنوع زبانی و قومی در آن به شگوفایی و پویایی برسد نه اینکه سرکوب گردد، پشتون ها ناگذیر اند راهی برای فرار از واقعیت ها ندارند، حقیقت هیچگاه از دید مردم پنهان نخواهد ماند و هر گونه بی عدالتی مورد غفلت قرار نخواهد گرفت، شونیزم قومی یا با مردم کنار میایند به هویت اقوام حرمت میگذارند، و با مشارکت معنی دار سیاسی در کشور همه هویت ها و اقوام کنار یکدیگر جمع میشوند، و هویت جدید ملی که تامین کننده ارزش های همه اقوام، و مذاهب باشد انتخاب مینمایند. یا که کشور را وارد یک بحران بزرگتر خواهند شد که ضرر آن به همه گروه ها و طیف های سیاسی و قومی خواهد رساند،
سخن آخر تساوی حقوق شهروندی در افغانستان راه را برای ثبات سیاسی و تاریخی فراهم میسازد، و از انقطاع نظام های سیاسی در کشور جلوگیری می نماید. در کمتر از نیم قرن شاهد ده ها ساختار دولتی بودیم، که درنبود اتحاد و همدیگر پذیری و پذیرش تنوع ها و فرهنگ ها عقاید و باور ها، از هم پاشید و به سقوط منتهی گردیدد.
افغانستان معاصر یا سرزمین همه هویت ها خواهد بود یا در قهقرای تاریخ دفن خواهد گردید.