غنی بعد فرار از افغانستان و اقامت در امارات چندمین سنخرانی مناسبتی داشته است. هربار اما، او خود را رییس جمهور افغانستان و امین امانت مردم خطاب کرده است. امسال نیز به مناسبت عید سعید قربان سخنرانی داشته و در حالی خود را وسیلهي برای آبادی و اتفاق کشور خوانده که افغانستان در بدترین حال ممکن و مردم آن زیر ستم و سرکوب است. ستم و سرکوبی که نتیجهی زعامت ناکام و پُر از فساد آقای غنی است. زعامتی که جز عقبگرد، آوارگی، مهاجرت، شکنجه و گورهای بی نام و نشان اثری از آبادانی در آن نبوده است. با این حال سخنرانی اشرف غنی رییس جمهور فراری افغانستان به مناسبت عید سعید قربان، از چند جنبه قابل تحلیل و بررسی است. این پیام که در آن غنی از مردم افغانستان خواسته است تا با اتحاد و همفکری به آبادی کشور کمک کنند و از بحران موجود عبور کنند، ترکیبی از دغدغههای انسانی، سیاسی و ملی است، اما در عین حال با توجه به موقعیت فعلی کشور و وضعیت پیشین او، میتوان نقدهایی بر این سخنرانی وارد کرد.
یادداشت موجود بررسی و تحلیل نکات برجستهی سخنرانی آقای غنی به مناسبت عید سعید اضحی است.
۱. ادعای امانت مشروعیت:
اشرف غنی در سخنرانی خود اشاره به «امانت مشروعیت» کرد که به گفته او، مردم افغانستان به او سپرده بودند. این اصرار بر امانت مشروعیت از نظر معنای سیاسی به طور ضمنی نشان میدهد که او هنوز خود را در جایگاهی قرار میدهد که مسوولیتهای بسیار سنگینی را بر دوش دارد، هنوز فکر میکند رییس جمهور است و افغانستان عرصهی جولان اوست. ولی او به این مسأله هرگز فکر نمیکند که دو دور ریاست جمهوری وی در نتیجه تقلب و انتخابات پُرجنجالی بوده است که نه در نتیجهی انتخابات بل امضای توافقنامهی با یکی از کاندیداهای رقیب وی در انتخابات سبب تکیه زدن او به کرسی زعامت مردم افغانستان شده است. این حقیقت را نمیشود انکار کرد که مردم افغانستان هیچگاه در یک فرایند دموکراتیک آزاد و واقعی، چنین «امانتی» را به او نسپرده بودند.
در دوران ریاستجمهوری غنی، انتخابات افغانستان در سال ۲۰۱۴ و ۲۰۱۹ با مشکلات و اتهاماتی در زمینه تقلب و عدم شفافیت همراه بود. بنابراین، ادعای غنی مبنی بر «امانت مشروعیت» را میتوان به عنوان یک نوع توجیه برای عملکرد نادرست او در حفظ قدرت تفسیر کرد.
۲. عدم توضیح درباره سپردن امانت به «نظام مشروع»
غنی در پیام خود بیان کرده است که امیدوار است امانت مشروعیتی را که به او سپرده شده، به «نظام مشروع» دیگر بسپارد. او توضیح نمیدهد چگونه نظامی مشروعی مورد نظر او است. رویهم رفته اما، این جمله در شرایط کنونی افغانستان بدون توضیح و شفافیت بیشتر مبهم و ناپذیرفتنی است.
غنی پس از فرار و تسلیمی حکومت افغانستان به طالبان همواره از سپردن امانت به نظام مشروع سخن گفته است. او اما، هیچگونه اشارهای به چگونگی این فرآیند یا جایگزین «نظام مشروع» نکرده است. آیا او بهعنوان رئیسجمهور سابق خواهان انتقال قدرت به دولت قانونی بود؟ یا اینکه این سخن تنها بهمنظور دفاع از عملکرد خود در آن مقطع بود؟ عدم اشاره به این مسئله در شرایطی که طالبان به قدرت رسیدهاند، نشان میدهد که غنی در حقیقت نخواسته است مسوولیتهای خود را بهطور کامل بپذیرد.
۳. فقدان مسوولیتپذیری در قبال سقوط دولت:
غنی در این پیام به هیچوجه به سقوط دولت خود و خروج ناگهانی از افغانستان اشاره نکرده است. در واقع، او از فرار خود از کابل و سقوط دولت به هیچوجه بهطور مستقیم پاسخ نمیدهد.
یکی از بزرگترین نقدهایی که به اشرف غنی وارد است، همانطور که در تاریخ ثبت شده، فرار غیرقانونی و بدون اطلاع از کابل به هنگام ورود طالبان بود که بهطور غیرمستقیم منجر به سقوط دولت شد. عدم اشاره به این رویداد در سخنرانی او به نظر میرسد که از فرار خویش میخواهد طفره برود و به نحوی نادیده بگیرد یا آن را به فراموشی بسپارد. فرار او از ارگ در حالیکه رییس جمهور افغانستان بود، نه تنها که لکهی بر تاریخ معاصر افغانستان است، تا تاریخ باشد به عنوان فصل سیاه حکومتداری در این کشور، در حافظهی تاریخ باقی خواهد ماند.
۴. بحرانها و چالشهای افغانستان:
غنی در سخنرانی خود به بحرانهای اقتصادی، بیکاری، خشکسالی و وضعیت بحرانی افغانستان اشاره کرده است. این حقیقتی است که هیچکس نمیتواند آن را انکار کند. افغانستان در دوران پس از خروج آمریکاییها، فرار غنی و سقوط دولت، با بحرانهای شدید اجتماعی و اقتصادی دستوپنجه نرم میکند.
در حالی که اشاره به بحرانها و مشکلات کشور ضروری است، اما انتقاد از افرادی که در دوران ریاستجمهوری خود مسوولیتهای کلیدی را بر عهده داشتند و نتواستهاند بحرانها را مدیریت کنند، در این پیام نادیده گرفته شده است. غنی هیچگاه به صورت مستقیم در مورد سیاستهای اقتصادی خود که منجر به ایجاد این بحرانها شد، توضیح نداده است.
۵. اشاره به تجلیل از ۳۰۰مین سالگرد استقلال افغانستان:
غنی در پایان پیام خود به تجلیل از سالگرد استقلال افغانستان در سال ۲۰۴۷ اشاره کرده است. این نکته در ظاهر بهطور نمادین به وحدت ملی و همبستگی مردم افغانستان اشاره دارد. غنی امیدوار است که در آن زمان مردم افغانستان با هر قومیت، زبان و مذهب، در یک هویت ملی بزرگ متحد شوند. این شان میدهد که هنوز غنی اشغال افغانستان را توسط یک گروهی افراطی و بنیاد گرای بیگاه نپذیرفته است و معتقد به استقلال این کشور است. غنی در زمان حکومت خویش نیز از صدمین سالروز استقلال در یرایر کشور جشن گرفت و مبالغ هنگفتی را در آن زمان به مصرف رسانید که در هیچ قاموسی حکومتداری جور در نمیآید. کشوری با اقتصاد نیمبند و وابسته مبالغی هنگفتی را برای یک روز خیالی و آرمانی به مصرف میرساند، توجیهی جز اهداف سیاسی پنهان نمیتواند داشته باشد.
در حالی که ایده وحدت ملی در افغانستان یک آرمان خوب و قابل توجه است، اما تاکنون هیچیک از دولتها، از جمله دولت اشرف غنی، نتواستهاند این وحدت را بهطور واقعی ایجاد کنند. طرح این ایده بهعنوان هدف بلندمدت در شرایط فعلی، تنها یک شعار است که ممکن است در عمل دشوار باشد، به ویژه با وجود اختلافات عمیق قومی و مذهبی که در جامعه افغانستان وجود دارد.
۶. دعوت به اتحاد و همفکری:
غنی به مردم افغانستان دعوت کرده است که با اتحاد و همفکری برای آبادی کشور تلاش کنند. این دعوت بهنظر میرسد که یک تلاش برای ترغیب مردم به همبستگی و رسیدن به راهحلهای جمعی است.
غنی با طرح چنین مسألهي چشم به روی واقعیتهای موجود افغانستان بسته است. او نمیداند یا نمیخواهد ابراز کند که گروه حاکم چه ستمهای را بر مردم روا میدارد و تلاش برای حذف هویتهای غیر پشتونی دارد. این خود میرساند که غنی با وضع موجود افغانستان آنچنان مخالف نیست و حتا از مردم دعوت کرده است که بر محور این وضع جمع شده و اتحاد کنند. این دعوت به اتحاد در شرایط کنونی به ویژه تحت سلطه طالبان، نوعی بیاعتنایی غنی را به واقعیتهای موجود و وضعیت موجود در کشور باشد.
نتیجهگیری:
غنی پس از فرار خویش و تسلیمی حکومت افغانستان به گروه مخالف آن همواره تلاش کرده است چشم به واقعیتهای موجود بپوشاند، از آنچه بر مردم افغانستان آورده است طفره برود و هنوز خود را وسیلهي آبادانی بداند. در حالیکه باو از سال ۲۰۱۴ تا آخرین روز فرار خویش بر تفرقهی قومی دامن زد، فساد در سیستم را به اوج خود رساند و جهت فلج کردن و به زانو در آوردن نظام حلقهي سه نفره تشکیل داد و تا آنجا که توانست حکومت را از درون تضعیف و بی دفاع کرد. با آنکه اشرف غنی در سخنرانی خویش به مناسبت عید قربان در ظاهر تلاش دارد تا تصویر از خود بهعنوان یک فرد دلسوز و ملیگرا نشان دهد که دغدغهی بهبود وضعیت افغانستان را دارد. اما در عمل، او با در زمان زعامت خویش چنان به بی مهابا به ایجاد فاصله میان مردم و حکومت پرداخت که اظهارات او بهویژه در ارتباط با «امانت مشروعیت»، «نظام مشروع»، و عدم پذیرش مسئولیت سقوط دولت بیشتر شعاری پوپو لیستی و عوامگرایانه مینماید. به نظر میرسد سخنرانی آخر غنی بیشتر بهمنظور حفظ وجهه سیاسیاش و کم کردن فشارهای اجتماعی و ممکن درونی و روانی بوده باشد تا ارائهی راهحل و دیدگاه جدید جهت حل معضل افغانستان که یکی از عوامل و مسببین آن خود ایشان گفته میشود.