دیشب در کتاب «تاریخ فشردهی هند» سخنی از ایشوار چاندرا ویدیا، مصلح اجتماعی بنگالی، در بارهی وضعیت زنان هندوستان در سده نوزدهم خواندم که مرا به یاد وضعیتِ امروز زنان در افغانستان انداخت.
ویدیا با افسوس نوشته بود: «در جامعهای که مردان نه رحم دارند، نه دین، نه درکی از عدالت، نه فهمی از خیر و شر، جامعهای که صرف سنت را فعالیت اصلی و دین برتر میشمارد، زنان به دنیا نیایند بهتر است.»
از هر لحاظ که نگاه کنی، این حرفِ آن مصلح اجتماعی بنگالی در بارهی وضعیت جامعهی ما نیز صدق میکند.
در جامعهی ما بیشتر از سه سال میشود که دختران و زنان افغانستان از تمام حقوق خود محروم شدهاند و بیشتر از ۵۰ فرمان محدودکننده علیه آنان صادر شده است. این محرومیتها شامل حق تحصیل، حق کار و حتا حق داشتن صدا نیز میشود. یعنی اینکه در جامعهی ما زنان نه حق تحصیل دارند، نه حق کار و نه حتا حق تفریح و گشتوگذار در پارکها و اماکن تفریحی.
طالبان همهی این محدودیتها را نیز زیر نام «دین» و «فرهنگ افغانی» توجیه میکنند.
عجیبتر از کار طالبان، اما سکوت مردانِ نامرد افغانستان است. مردانی که یا پدر این دختران استند و یا برادرِ آنها. در سه سال گذشته متاسفانه مردانِ نامردِ کشور ما حتا برای یکبار هم در اعتراض علیه آپارتاید جنسیتی و در دفاع از حق خواهران و دختران و مادران شان به خیابان نریختند و حقوق آنان را مطالبه نکردند.
شاید میترسند یا شاید هم با طالبان همنظر استند که مهمترین وظیفهی زنان ارضای غریزهی جنسی مردان است و نیازی به تحصیل و سواد ندارند.
افغانستان را میگفتند که «گورستان امپراتوریها» است، اما لقبی که در حال حاضر زیبندهی کشور ما است لقب «گورستان زنان» است.
اینجا در سرزمین ما، که افتخار داشتن تاریخ و فرهنگ پنجهزار ساله را داریم و دیروز هم یکی از مقامات طالبان به طعنه به پاکستان گفت که ما ملت بیتاریخ و بیفرهنگ نیستیم، رسمِ دخترکُشی اعراب دورهی جاهلیت حاکم است.
اعراب دورهی جاهلیت، به شهادت قرآن عظیمالشان، دختران را زنده به گور میکردند، اما استعداد دختران را زنده به گور میکنیم. اجازهی تحصیل ندادن به دختران و ممانعت آنها از کار و فعالیتهای اجتماعی و سیاسی، چیزی همتراز زنده به گورکردن آنها است.
ما در افغانستان داریم رسمِ بردهداری را احیا میکنیم و بزرگترین موسسهی بردهداری همهی قرون و اعصار را راه انداختهایم.
دیتر میسگلد، تعریفی از بردهگی ارایه میکند که خیلی جالب است: «بردهگی؛ یعنی راندن انسان از فضای اشغالشده توسط انسانیت. بردهگی، یعنی انسانیتزدایی.»
راندن انسان از فضای اشغالشده توسط انسانیت، یعنی حق طبیعی انسانها را برایش قایل نشدن. مطابق این تعریف، طالبان تلاش دارند از زنان افغانستان یک مشت بردههای جنسی بسازند؛ زیرا بانوان افغانستان را از تمام حق و حقوق طبیعی شان محروم و از فضای اشغالشده توسط انسانیت طرد کردهاند.
ننگ بر ما و شرم بر ما، که در قرن بیست و یک زنان را زنده به گور میکنیم!
نفرین بر ما که در قرن بیست و یک حق و حقوق انسانی برای بانوان قایل نیستیم و میخواهیم آنها را بردهی جنسی تربیت کنیم!
نویسنده: عبدالشهید ثاقب