افغانستان ازجمله کشورهایی است که تغییرات اقلیمی به هر نحو آن، تاثیرات زیانباری بر این کشور میگذارد.
گاهی براثر خشکسالی و گاهی براثر بارانها و برفباری بیموقع، مردم افغانستان دچار آسیبهای فراوانی میشوند که از آن جمله میتوان به افزایش بیجاشدن مردم، کاهش مالداری و دامداری و از بین رفتن هزاران هکتار زمین زراعتی در افغانستان اشاره کرد.
در زمان خشکسالی، بهطورمعمول مردم به کمبود آب برای زراعت و کشاورزی و حتا برای آشامیدن روبرو هستند، در زمان برفباری دچار برفکوچ و یا بهمن میشوند و در زمان بارندگی بیموقع، مردم افغانستان دچار سیلاب میگردند که در همهی این موارد، شماری جانشان را از دست میدهند، شماری زمینهای زراعتی و برخی همخانه و مواشیشان از بین میرود.
امسال، بار دیگر در پی بارشهای سیلآسا، افغانستان شاهد این چالش بود. این بار، براثر سیلابهای بهاری بیش از ۳۳ نفر جان خود را از دست دادند، ۲۷ تن زخمی شدند، بیش از ۶۰۰ خانه به گونهی کامل و قسمی تخریب و در حدود ۲۰۰ راس مواشی تلف گردیده است. این رویداد تلخ، بار دیگر زنگ خطر را به صدا درآورد و نشان داد که زیرساختها در افغانستان بیشازپیش ضعیف و ناکارآمد است.
به باور آگاهان، خشکسالیهای پیدرپی، افغانستان را در آستانهی یک فاجعه انسانی قرار داده است؛ اما این کشور در عین خشکسالی، شاهد بارشهای سیلآسا نیز هست؛ تناقضی که جان مردم را میگیرد و زندگیها را از بین میبرد.
بارشهای اخیر، درحالیکه میتوانست نویدبخش طراوت و سرسبزی سال پیش رو باشد، به سیلابی مرگبار تبدیل شد. سیلابها، جادهها را مسدود کرد، شماری از خانهها را ویران نمود و قسمتی از زمینهای زراعتی را نیز از بین برد.
آگاهان امور به این باوراند که عمدهترین دلیل اینهمه آسیب، برمیگردد به نبود زیرساختهای لازم در افغانستان. متأسفانه، فقدان زیرساختهای مناسب، کشور را در برابر بلاهای طبیعی بهشدت آسیبپذیر کرده است. نبود کانالهای زهکشی، چکدمهای مدیریتکننده و دستگاههای هشدار پیشهنگام، سیلابها را به قاتلان بیرحم مردم افغانستان تبدیل کرده است.
این فاجعه، بار دیگر ضرورت سرمایهگذاری در زیرساختهای افغانستان را بهوضوح نشان میدهد. ساخت چکدمها، کانالهای زهکشی و دستگاههای هشدار پیشهنگام، میتواند جان انسانها را نجات دهد و از خسارات مالی هنگفت جلوگیری کند.
اما فراتر از زیرساختها، نیاز به یک برنامهریزی جامع برای مدیریت منابع آبی در افغانستان است. خشکسالی و سیلاب، دو روی یک سکه هستند که هر دو از سوء مدیریت منابع آبی نشأت میگیرند؛ زیرا با مدیریت پایدار منابع آبی، نهتنها از وقوع سیلابها جلوگیری میشود، بلکه به حفظ آب در دوران خشکسالی نیز کمک میکند. این امر نیازمند همکاری بینالمللی و سرمایهگذاری در آموزش و افزایش آگاهی در مورد استفاده صحیح از آب است.
متاسفانه با رویکار آمدن دوباره گروه طالبان در افغانستان، این کشور در انزوای کامل جهانی قرارگرفته و بسیاری از فرصتهایش را برای بازسازی و آبادی زیرساختها از دست دادهاست. طالبان با یکهتازی همانگونه که شرایط را برای مردم افغانستان دشوار کردهاند، با سو استفاده از کمکهای بشردوستانه و همینگونه بیاعتمادی گسترده، دست بسیاری از کشورها را از کمک به مردم افغانستان کوتاه کردهاند.
آشکار است که افغانستان بهتنهایی قادر به مدیریت اتفاقات ناشی از تغییرات اقلیمی نیست و نیاز جدی به حمایتهای جهانی دارد و تا زمانی که طالبان در افغانستان حاکم باشند، بدیهیاست که هرروز کمکهای جهانی کمتر خواهد شد و مردم افغانستان همچنان از کوچکترین تغییرات اقلیمی آسیبهای بیشماری خواهند دید.