یادداشت کوتاه من در بارهٔ «اسلام تاجیکان» واکنشهای متنوعی برانگیخت؛ برخی در شبکههای اجتماعی استقبال کردند و شماری نیز مخالفت. یکی از منتقدان، دانشمند گرامی جناب عبداللطیف پدرام، رهبر حزب کنگره ملی افغانستان، بود که نوشت اسلام دین واحد است و اختلافها تنها در شرایع آن وجود دارد. همچنین، آقای پدرام با سخن دکتر محییالدین مهدی موافقت کرد و تأکید نمود آنچه در افغانستان در معرض تهدید است، اسلام تاجیکان نیست، بلکه هویت تاجیکان است.
با حفظ احترام به این دیدگاهها، میخواهم از تعدد اسلامها دفاع کنم. پیش از من، متفکرانی مانند هانری کربن و عبدالمجید اشرفی نیز از اسلامهای متعدد سخن گفتهاند: اسلام ایرانی، عربی، سیاه، صحرا، اسلام متکلمان، فیلسوفان و فقیهان.
اسلام به مثابه نومن و فنومن
برای درک این تعدد، میتوان به تمایز نومن و فنومن در فلسفهٔ ایمانوئل کانت رجوع کرد. کانت میان دو سطح از واقعیت تمایز میگذارد:
1. نومن یا شیء فینفسه:
• چیزی که مستقل از ادراک ما وجود دارد و خارج از تجربه حسی و عقل نظری است.
• اسلام به عنوان دین واحد، در سطح نومن غیرقابل دسترسی است؛ واقعیت ناب و ماهیت واقعی دین که مستقل از ذهن و تجربه ماست.
2. فنومن یا پدیدار:
• آنچه برای ما ظاهر میشود و تجربه میکنیم.
• شامل تجربه تاریخی، فرهنگی، اجتماعی و فردی انسانها از اسلام است.
• اسلام در تجربهٔ جوامع و انسانها، به شکلهای متعدد و متنوع ظاهر شده است؛ این جلوهها همان فنومنهای اسلام هستند.
به بیان دیگر، ما هرگز به «اسلام فینفسه» دسترسی نداریم؛ بلکه با اسلامهایی مواجهیم که توسط انسانها تجربه، تفسیر و عملی شدهاند. تاریخ، فرهنگ، مکاتب فقهی و کلامی و شخصیتهای فردی همه بر شکلگیری این فنومنها اثر گذاشتهاند.
بنابراین، وقتی از اسلام تاجیکان صحبت میکنیم، به یکی از فنومنهای اسلام اشاره داریم؛ جلوهای از دین که در تجربه تاریخی و فرهنگی تاجیکان شکل گرفته و با ویژگیهایی چون اعتدال، مدارا و تنوعپذیری شناخته میشود.
کسانی که تاریخ اسلام و کتابهای ملل و نحل را خوانده باشند میدانند که علاوه بر مکاتب فقهی، مکاتب کلامی و فلسفی متعددی وجود دارند که هر یک جلوهٔ خاص خود از اسلام را ارائه میدهند: معتزله، خوارج، شیعه، اهل سنت و دهها فرقه دیگر.
علت این تعدد، میتواند امور زیر باشد:
تعدد انسانها و جوامع است. همانطور که هانا آرنت میگوید، ما با موجودی واحد به نام «انسان» مواجه نیستیم، بلکه با انسانها. اسلام غزالی با اسلام مولانا، یا اسلام ابن سینا و ابن رشد با اسلام امام بخاری، تفاوتهای جدی دارد.
معرفت اجتماعی و اسلام.
پیتر برگر نشان میدهد که معرفت محصول اجتماعی است؛ دانش از طریق تعاملات اجتماعی شکل میگیرد و بازتولید میشود. بنابراین، تعدد اسلامها نه تنها محصول تنوع انسانها و فرهنگهاست، بلکه محصول تعامل اجتماعی جوامع اسلامی نیز هست.
ویژگی فردی اندیشمندان نیز بر تعدد فنومنها اثرگذار است. اشتفان تسوایگ در تحلیل ژان کالون نشان میدهد که سختگیریها و گرایشهای مذهبی هر اندیشه را رنگ و بوی خالق آن میدهد. هر فرد، بر اساس تجربه و شخصیت خود، اسلام را به شکل ویژهای تفسیر و تجربه میکند.
اسلام تاجیکان و تمدن خراسانی
با این نگاه، سخن گفتن از اسلام تاجیکان قابل توجیه است. این اسلام در تجربهٔ تمدنی ما، در قالب مکتب بلخ و بخارا جلوه کرده و با ویژگیهایی چون اعتدال، مدارا و بهرسمیتشناسی تنوع شناخته میشود.
امروز این اسلام در معرض تهدید قرائت افراطی طالبان است؛ قرائتی که شباهتهایی به خوارج دارد و مخالف اعتدال و تکفیرستیزی اسلام تاجیکان است.
هویت تاجیکان و اسلام
این را نیز باید یادآوری کرد مه هویت تاجیکان تکبعدی نیست؛ ترکیبی است از سنن باستانی، اسلام خراسانی و تاجیکی و برخی ارزشهای مدرن. انکار هر یک از این ابعاد، فروکاست هویتی است، همان چیزی که آمارتیا سن در «هویت و خشونت» به عنوان یکی از عوامل خشونت و افراطگرایی معرفی میکند.
بنابراین، اسلام تاجیکان هم یک فنومن واقعی و تجربه شده است و هم بخشی جداییناپذیر از هویت تاریخی-فرهنگی تاجیکان. توجه به این اسلام، نه تنها احترام به تنوع فرهنگی و تاریخی است، بلکه دفاع از اعتدال و مدارا در جهان اسلام نیز محسوب میشود.
این اسلام در حال حاضر از سوی طالبان در معرض خطر قرار دارد. این امر را نباید انکار کرد.