شب گذشته (یکشنبه) در برنامه «کافه پرسش» پایگاه خبری تحلیلی روایت، جمعی از نویسندگان و فعالان سیاسی با مرور وقایع تلخ سال ۱۳۷۸ در منطقه شمالی، به بررسی سیاستهای زمین سوخته، کوچ اجباری، قتلعام و تخریب هویت قومی توسط طالبان پرداختند. این نشست با حضور هارون معترف، حشمت رادفر، سمیر بدرود، عبدالشهید ثاقب، نصرت اقبال، نورالله ولیزاده و شفق سیاهپوش برگزار شد. سخنرانان با تأکید بر ضرورت مستندسازی و خلق روایت مقاومت، هشدار دادند که تاریخ در حال تکرار است و جامعه فارسیزبان باید از حافظه جمعی خود محافظت کند.
شمالی؛ قربانی موقعیت جغرافیایی و تاریخ مقاومت
عبدالشهید ثاقب با اشاره به ریشههای تاریخی تجاوز به شمالی گفت؛ در سال ۱۳۷۸، طالبان سیاست زمین سوخته را در شمالی اجرا کردند؛ از کوچ اجباری گرفته تا قتلعام و آتش زدن تاکستانها. این رفتار ادامه همان سیاست یغمای منگلی بود که در دوره نادر غدار نیز علیه مردم شمالی اعمال شده بود. شمالی به دلیل موقعیت جغرافیاییاش، همواره نقطه سقوط حکومتهای قومگرا بوده و همین باعث شده هدف سرکوب قرار گیرد.
او افزود: طالبان نه فقط یک گروه نظامی، بلکه ابزار اجرایی یک تفکر فاشیستی قومی هستند. آنها با هدف تغییر ساختار جمعیتی و تضعیف جغرافیای مقاومت، به شمالی حمله کردند.
جنایات طالبان؛ از کوهدامن تا جلالآباد
هارون معترف با تحلیل ریشههای قومی جنگ در افغانستان در ابتدا تاکید کرد که؛ جنگ در افغانستان همواره ریشه قومی داشته است. طالبان در سال ۱۳۷۸ در کوهدامن دست به قتلعام زنان و کودکان زدند و مردم را به اجبار به جلالآباد کوچ دادند. این جنایات ادامه همان واکنشی بود که پس از حرکت حبیبالله کلکانی علیه جنبش های که در مقابل حکومتهای خانوادگی پشتونمحور عرض وجود کردند، رخ داد.
او افزود؛ طالبان امروز با هویت سیاسی جدید، اعم از کمونیست، لیبرال و اسلامگرا، در تلاش برای ایجاد جبهه کلان قومی هستند. اما سیاست حذف قومی همچنان ادامه دارد؛ از حذف زبان تا جابجایی جمعیتی. به گفته او حتی در مراسم خاکسپاری حبیبالله کلکانی، مخالفتها نشان داد که ترس از بازگشت سقاویزم هنوز در ذهن فاشیستها زنده است.
معترف در ادامه هشدار داد: تا زمانی که توزیع عادلانه قدرت و توافق بر سر هویت ملی صورت نگیرد، این چرخه خشونت ادامه خواهد داشت. به گفته باید روایت خود را خلق کرد، وگرنه روایت غالب طالبان تثبیت خواهد شد.
تکرار جنایات؛ از شمالی تا پنجشیر
سمیر بدرود با اشاره به حمله وحشیانه طالبان در اسد ۱۳۷۸ گفت؛ طالبان برخلاف نص اسلام، به زنان، کودکان، درختان و خرمنهای مردم رحم نکردند. این جنایات در پنجشیر نیز در چهار سال گذشته ادامه داشته است. ما باید این خاطرات را زنده نگه داریم. اگر شمالی را میفهمیدیم، امروز پنجشیر را از دست نمیدادیم.
او افزود: طالبان چندین بار به شمالی حمله کردند و شکست خوردند، اما در اسد ۱۳۷۸ با خشونت تمام برگشتند. این حمله نهتنها نظامی بلکه فرهنگی و هویتی بود. آنها تلاش کردند حافظه تاریخی مردم را پاک کنند. به گفته باید این خاطرات را مستند کرد، چون بدون حافظه جمعی، هیچ ملتی نمیتواند مقاومت کند.
فقدان روایت؛ مقاومت فراموششده
در ادامه حشمت رادفر با انتقاد از عدم مستندسازی مقاومت و جنایات که طالبان در دور اول مرتکب شد، گفت: طالبان پس از سلطه، تنها مانع قومی خود را در شمالی و پنجشیر دیدند. اما کسانی که باید روایت مقاومت را زنده نگه میداشتند، سکوت کردند. روزی را به یاد دارم که مردم از کوهدامن و چاریکار به سوی پنجشیر میرفتند. زنی کودک خود را در رودخانه طوفانی از دست داد و کسی به دادش نرسید. اینها نمونههایی از جنایات طالبان است که باید ثبت و روایت می شد و شود.»
او ادامه داد؛ وقتی در سالهای پس از ۲۰۰۵، زمینه بازگشت دوباره طالبان مشخص شد، اما سیاسیون ما با خوشباوری به جامعه جهانی، از خلق روایت مقاومت غافل شدند. امروز هم بسیاری منتظر معجزه هستند، اما مقاومت نیاز به عمل دارد، نه انتظار. او همچنین جبهات ضد طالبان و اعتراضات زنان را مهمترین سد راه به رسمیت شناسی گروه طالبان عنوان کرد.
کمربند امنیتی پشتون؛ سیاستی برای سلطه قومی
نصرت اقبال به سیاست کمربند امنیتی پشتونها که برای سلطه در مناطق فارسی زبان ها ایجاد کرده اشاره کرد و گفت؛ علاوه بر کمربند امنیتی که از شینواری ننگرهار تا شینواری پروان قرار دارد، شاهراهها در محاصره یک قوم قرار دارد. به گفته او این سیاست در نظامنامه ناقلین آمده و هدف آن حفظ سلطه قومی است. او همچنین تاکید کرد که از سال ۲۰۰۳، شونیزم افغانی با ابزارهای نوین مانند رسانهها، تلاش کرد روایت خود را غالب کند.
آقای اقبال به واقعهای تلخ دور اول سلطه طالبان اشاره کرد و با ذکر خاطرهای از سال ۱۳۷۸ گفت: در زمان سلطه طالبان در پروان ما ناگزیر به کوچ اجباری سمت پنجشیر شدیم و در جبلالسراج، یک موتر واژگون شده بود و پدر و پسری که زخمی شده بود، ناله میکردند، اما کسی نبود که کمک کند. یک ماه بعد، جنازههای آنان همانجا بودند. یا یک ملنگ بیهوش و گوش توسط طالبان در پروان کشته شد. اینها نمونههایی از بیرحمی طالبان است.
او تأکید کرد؛ ما امروز روایت مشخصی برای مبارزه نداریم. اگر تاریخ را نخوانیم، نمیتوانیم روایت خلق کنیم. به گفته او جبهات ضد طالبان زحمت میکشند، اما جرئت روایتسازی ندارند.
پشتونوالی؛ نظریهای برای حذف تاجیکان
نورالله ولیزاده هم با ابراز دیدگاه خود گفت؛ رفتار طالبان ادامه نظریه دولتسازی پشتونوالی است که از زمان امانالله خان آغاز شد. به گفته او تاجیکان همواره بهعنوان تهدید اصلی سد راه حکومت قومی تلقی شدهاند و حذف آنان در دستور کار سران قومی از طالبان، کرزی تا غنی بوده است. به گفته وی باید در برابر این اشغال، نظریه عینی و برنامه عملی داشت.
او افزود: تا زمانی که برنامه عملی نداشته باشیم، نمیتوانیم در برابر این پروژه ایستادگی کنیم. زیرا دولتسازی پشتونوالی نهتنها نظامی بلکه فرهنگی و هویتی است.»
تاریخ تکرار شد؛ چون روایت نکردیم
شفق سیاهپوش با تأکید بر اهمیت مستندسازی گفت: در ۲۰ سال گذشته، با وجود رسانههای متعدد، نتوانستیم جنایات طالبان را روایت کنیم. در دور اول طالبان، رسانهای نبود اما امروز با این همه امکانات، هنوز روایت ما گنگ است. او تاکید کرد که جبهات ضد طالبان جرئت روایتسازی ندارند.
آقای سیاه پوش با انتقاد از نبود طرح و هدف مشخص و گنگ بودن اهداف جبهات ضد طالبان گفت که هیچ کسی نه مردم، نه جامعه جهانی و منطقه نمیداند که ما چه می خواهیم و برای چه مبارزه می کنیم.
او افزود؛ امروز که رسانهها وجود دارد باید روایت ساخت. اگر نه، تاریخ دوباره تکرار خواهد شد.
در پایان این نشست، سخنرانان بر این نکته تأکید کردند که بدون خلق روایت، نمیتوان با سلطه قومی طالبان مقابله کرد. جنایات طالبان در شمالی، پنجشیر و دیگر مناطق، نهتنها باید مستند شود بلکه باید به حافظه جمعی تبدیل گردد. تنها در این صورت است که میتوان از تکرار تاریخ جلوگیری کرد و مقاومت را به یک جنبش آگاهانه بدل ساخت.