پس از سه سال و چند ماه از روی کار آمدن طالبان، این گروه همچنان موفق به کسب مشروعیت داخلی و خارجی نشده است. این موضوع حکومت طالبان را با چالشهای جدی مواجه کرده است. طالبان در تلاش هستند تا از طریق برگزاری لویه جرگه به حکومت مستبد و تک قومیشان مشروعیت ببخشند. اما برگزاری لویه جرگهها با نقدهای اساسی مواجه است که در این تحلیل به آنها پرداخته خواهد شد.
لویه جرگههای گذشته در افغانستان نشان دادهاند که این نشستها نتوانستهاند به ایجاد یک دولت همهشمول و قوی کمک کنند. به عنوان مثال، در لویه جرگه سال ۲۰۰۲ که به منظور تعیین رئیس جمهور موقت برگزار شد، حامد کرزی به عنوان رئیس جمهور انتخاب شد. این انتخاب با مشکلات فراوانی همراه بود و نتوانست به ایجاد یک دولت پایدار و قدرتمند منجر شود. لویه جرگههای دیگری نیز در طول سالها برگزار شدهاند که نتوانستهاند به بهبود وضعیت سیاسی و اجتماعی کشور کمک کنند و بیشتر به عنوان ابزار سیاسی برای مشروعیت بخشیدن به حکومتهای موجود استفاده شدهاند.
میتوان گفت که لویه جرگهها نه تنها به ایجاد دولتهای همهشمول و قوی کمک نمیکنند، بلکه در برخی موارد باعث بیشتر شدن اختلافات قومی و افزایش بیاعتمادی میان اقوام مختلف نیز شدهاند. به عبارت دیگر، لویه جرگهها به جای حل مشکلات، باعث پیچیدهتر شدن آنها شدهاند.
لویه جرگه سنت قومی پشتونها
لویه جرگه یک سنت قومی پشتونها است و به عنوان یک عنصر جهانی برای مشروعیت بخشیدن به دولتها شناخته نمیشود. این سنت بیشتر در میان پشتونها رواج دارد و نمیتواند نماینده تمامی اقوام و گروههای مختلف افغانستان باشد. به همین دلیل، برگزاری لویه جرگهها نمیتواند به مشروعیت بخشیدن به حکومت طالبان که تنها نماینده یک قومیت است، کمک کند.
میتوان گفت که استفاده از سنتهای قومی برای مشروعیت بخشیدن به حکومتها، باعث نادیده گرفتن حقوق و خواستههای اقوام دیگر میشود. این رویکرد نه تنها باعث تقویت قومگرایی و نفاق قومی میشود، بلکه میتواند به بیثباتی سیاسی و اجتماعی نیز منجر شود. در واقع، سنتهای قومی باید به عنوان بخشهایی از فرهنگ و هویت ملی محترم شمرده شوند، اما نباید به عنوان ابزار سیاسی برای مشروعیت بخشیدن به حکومتها مورد استفاده قرار گیرند.
مخالفت اقوام غیرپشتون
اقوام غیرپشتون همواره مخالف برگزاری لویه جرگه در افغانستان بودهاند. آنها معتقدند که این نشستها نمیتوانند به صورت عادلانه و منصفانه نماینده تمامی اقوام و گروههای مختلف کشور باشند و بیشتر به نفع پشتونها و حکومتهای مستبد عمل میکنند. به عنوان مثال، در لویه جرگه سال ۲۰۱۰ که به منظور بحث در مورد مسائل امنیتی و اقتصادی برگزار شد، اقوام غیرپشتون نارضایتی خود را از نحوه برگزاری و نتایج آن اعلام کردند.
با این وجود میتوان گفت که نادیده گرفتن نظرات و خواستههای اقوام غیرپشتون در لویه جرگهها، باعث عمیقتر شدن شکافهای قومی و افزایش بیاعتمادی میان اقوام مختلف میشود. این رویکرد نه تنها باعث نارضایتی اقوام غیرپشتون میشود، بلکه میتواند به اعتراضات و ناآرامیهای اجتماعی نیز منجر شود. به عبارت دیگر، برگزاری لویه جرگهها بدون در نظر گرفتن نظرات و خواستههای تمامی اقوام، نمیتواند به مشروعیت بخشیدن به حکومتها کمک کند.
لویه جرگهها به گونه فرمایشی از طرف حاکمان برای مشروعیت بخشیدن به خودشان برگزار میشوند و نظریات مردم به صورت گسترده در آنها وجود ندارد. این نشستها بیشتر به عنوان یک ابزار سیاسی برای تثبیت قدرت حاکمان استفاده میشوند و نمیتوانند به مشکلات اساسی کشور پاسخ دهند. به عنوان مثال، در لویه جرگه سال ۲۰۱۳ که به منظور بحث در مورد توافقنامه امنیتی با آمریکا برگزار شد، بسیاری از مردم معترض بودند که تصمیمات از پیش تعیین شده بودند و نظریات مردم به طور کامل در نظر گرفته نشده بودند.
میتوان گفت که فرمایشی بودن لویه جرگهها، باعث کاهش اعتماد مردم به این نشستها و مشروعیت آنها میشود. در واقع، برگزاری نشستهایی که تنها به دنبال مشروعیت بخشیدن به حکومتهای مستبد هستند، نمیتواند به حل مشکلات اساسی کشور کمک کند.
جان گپ
نقدهای اساسی برگزاری لویه جرگه توسط طالبان در افغانستان نشان میدهند که این نشستها نمیتوانند به مشروعیت بخشیدن به حکومت طالبان کمک کنند و نیاز به راهحلهای جدید و جامعتری برای حل مشکلات افغانستان وجود دارد. برگزاری لویه جرگه به عنوان یک سنت قومی پشتونها نمیتواند نماینده تمامی اقوام و گروههای مختلف افغانستان باشد و بیشتر به نفع حکومتهای مستبد عمل میکند. به همین دلیل، نیاز است که به دنبال راهحلهای دیگر و موثرتر برای حل مشکلات سیاسی و اجتماعی افغانستان باشیم.
در این صورت میتوان گفت که برگزاری لویه جرگهها نه تنها به مشروعیت بخشیدن به حکومتها کمک نمیکند، بلکه میتواند باعث گسترش اختلافات قومی و افزایش بیاعتمادی میان اقوام مختلف شود. به همین دلیل، باید به دنبال راهحلهای جدید و بنیادین برای حل مشکلات سیاسی و اجتماعی افغانستان باشد.