مقدمه
افغانستان در طول چهار دهه گذشته شاهد ظهور و سقوط چهرههای متعدد سیاسی و نظامی بوده است. در میان این چهرهها، شهیدآمر عبدالستار غوربندی به عنوان نمادی از غرور کوهستان و مقاومت مردمی ظهور کرد. او که ریشه در درههای غوربند ولایت پروان داشت، مسیر پرپیچوخمی را از مبارزه جهادی تا مشارکت در فرآیندهای سیاسی معاصر طی کرد. سرانجام مرگ او در یک عملیات مشکوک امنیتی، پرسشهای بیپاسخی را درباره سازوکارهای قدرت در افغانستان به جا گذاشت.
فصل اول: ریشههای کوهستانی و هویت جهادی
۱-تولد و خاستگاه
عبدالستار غوربندی در منطقه غوربند ولایت پروان به دنیا آمد. پدر او ملک عبدالغفور ، در دوران ظاهرشاه به عنوان یکی از چهرههای بانفوذ منطقه شناخته میشد و در دوران جهاد علیه اشغال شوروی نیز نقش فعالی داشت . غوربند به عنوان منطقهای استراتژیک، همواره شاهد حضور چهرههای نظامی و سیاسی بوده است.
۲-نقش در دوران جهاد
غوربندی مانند بسیاری از جوانان آن دوران، به صفوف مجاهدین پیوست و در حزب جمعیت اسلامی به رهبری برهان الدین ربانی فعالیت کرد. او به تدریج به یکی از فرماندهان محلی تبدیل شد و نفوذ قابل توجهی در منطقه به دست آورد . در این دوره بود که پایههای شهرت و محبوبیت او در میان مردم منطقه ریخته شد.
فصل دوم: گذار از جهاد به سیاست
۱-نقش در تحولات سیاسی پساطالبان
پس از سقوط طالبان، غوربندی مانند بسیاری از فرماندهان جهادی، به عرصه سیاسی وارد شد. او در تحولات جدید افغانستان به عنوان یکی از چهرههای بانفوذ محلی شناخته میشد که میتوانست در ثبات یا بیثباتی منطقه تاثیرگذار باشد .
۲-حمایت از حکومت وحدت ملی
غوربندی در دوره ریاست جمهوری اشرف غنی، به حمایت از دولت مرکزی پرداخت. گزارشها حاکی از آن است که او توانسته بود حدود ده هزار رای را در مناطق تحت نفوذ خود به نفع غنی و تیم دولتساز بسیج کند . این موضوع نشاندهنده نفوذ قابل توجه او در منطقه بود.
۳-تقابل با طالبان
غوربندی در سالهای اخیر به یکی از مخالفان سرسخت طالبان تبدیل شده بود و نیروهای تحت امر او در دره غوربند با طالبان درگیر بودند . این موضعگیری او را در تقابل مستقیم با گروه طالبان قرار داده بود.
فصل سوم: غرور و تواضع در سیره غوربندی
۱- غرور به مثابه عزت نفس
در متون اسلامی، تمایز واضحی بین “غرور” مذموم و “عزت” مثبت وجود دارد. غوربندی نیز به عنوان یک فرمانده جهادی، از عزت و اعتبار خاصی در میان هوادارانش برخوردار بود.
۲-تواضع در روابط اجتماعی
با وجود جایگاه نظامی و سیاسی، غوربندی در برخورد با مردم عادی متواضع بود. در یکی از یادداشتها درباره او آمده است که او شخصیت حلیم و فروتن بود . این تواضع باعث محبوبیت او در میان مردم منطقه شده بود.
۳-غرور در میدان نبرد
در میدان نبرد، غرور به معنای اعتماد به نفس و ایستادگی در برابر دشمن، از ویژگیهای بارز غوربندی بود. او همانند “مرد کوهستان” در شعر سلیمان لایق، “با تمام غرور و افتخار و پایند به عهدی که بسته است” ایستاده بود .
فصل چهارم: شهادت پرابهام و پیامدهای آن
۱-عملیات مرموز امنیتی
شهید آمر عبدالستار غوربندی در شب حادثه، مهمان یکی از شخصیتهای محلی در منطقه خیرخانه کابل بود که ناگهان نیروهای امنیت ملی به خانه مورد نظر یورش برده و او را به همراه چند تن از همراهانش به قتل رساندند . در این حادثه پنج نفر کشته و دو نفر زخمی شدند که شامل اعضای خانواده غوربندی و میزبان او میشد.
۲-تنگ نظری های سیاسی زمینه ساز شهادت آمر عبدالستار غوربندی:
تنگنظریهای سیاسی،که راه را بر همبستگی بست و بذر بیاعتمادی کاشت، زمینه انزوای او را فراهم کرد و حلقه محاصره را تنگتر ساخت. سرانجام، در فضای آلوده به رقابتهای بیمارگونه و محاسبات سرد سیاسی، صدای او خاموش و پیکرش در خاک آرام گرفت.
شهادت آمر غوربندی، یادآور این حقیقت تلخ است که در جغرافیای سیاست ناپاک، گاه دشمن نه در سنگر روبهرو، که در صف خودیها لانه دارد؛ و تنگنظری میتواند تیغی باشد بر گردن شجاعترینها.
۳–واکنشها به حادثه
حادثه قتل غوربندی با واکنشهای گستردهای مواجه شد:
اعتراض مردم محلی:
مردم مناطق چهارگانه غوربند با انتشار اعلامیهای خواستار توضیح دلایل این حمله شدند و هشدار دادند که “تروریزم دولتی در حال شکلگیری است .
موضع گیری مقامات:
اشرف غنی، رئیس جمهور وقت، شخصاً پیگیری موضوع را بر عهده گرفت و با بزرگان ولایت پروان دیدار کرد .
۴–تشکیل کمیته تحقیق
دولت افغانستان برای بررسی این حادثه، یک گروه مشترک تحقیق متشکل از چهار عضو پارلمان، دو نفر از اعضای خانواده شهید و دو نفر از افراد با تجربه از شمال کشور تشکیل داد . اما بسیاری از مردم به نتیجهگیری این تحقیق بدبین بودند و آن را “حرکت عوامفریبانه” خواندند .
۵–سکوت سنگین:روایت بیمهری حزب جمعیت اسلامی نسبت به شهادت آمر عبدالستار غوربندی:
آمر عبدالستار غوربندی، فرزند راستین جبهه مقاومت و از آن دست فرماندهانی بود که نامش با تعهد، شجاعت و پاکدستی پیوند خورده است. دههها در کوه و دشت افغانستان، میان دود و باروت، تنها سرمایهاش ایمان به راه و همرزمانش بود. اگر امروز تاریخ مقاومت را ورق بزنیم، در هر صفحهای که نشانی از ایستادگی و عدالتخواهی دیده شود، ردّی از پایمردی او هم پیداست.
اما در سالهای پس از ۲۰۰۱، زمانی که میدان نبرد جای خود را به معادلات سیاسی، ائتلافها و تقسیم امتیازات داد، جایگاه امر عبدالستار غوربندی بهتدریج در حاشیه رانده شد. نه از آن رو که کارنامهاش کوچک بود، بلکه به این دلیل که در برابر تباهکاریهای پشت پرده ایستاد و تن به باندبازی و معامله بر سر آرمانها نداد.
با تأسف، حزب جمعیت اسلامی افغانستان که زمانی خانه و سنگر مشترک او و همرزمانش بود، در بزنگاهها بهجای تدبیر و حمایت، با بیاعتنایی و سکوت واکنش نشان داد. این بیمهری، در روزهایی که دشمنان در کمین بودند، روحیهاش را زخمی کرد، اما صدایش را خاموش نساخت.
سرانجام، هنگامی که گلولههای حادثه، زندگی این فرمانده پاکباخته را نشانه گرفتند، انتظار آن بود که حزب جمعیت پرچم عزای ملی برپا کند و در کنار خانواده و همرزمان شهید، صدای عدالتخواهی را برافرازد. اما آنچه ثبت شد، سکوتی سنگین و بیانیههایی سرد و کمرمق بود؛ سکوتی که بیش از هزار فریاد، معنای انکار و فراموشی داشت.
شهادت آمر عبدالستار غوربندی، تنها خاموشی یک مجاهد نبود، بلکه آزمون بزرگی برای وفاداری به ارزشها و همرزمداری بود. آزمونی که حزب جمعیت اسلامی در آن، کارنامهای خاکستری و پر از پرسش به جا گذاشت. تاریخ، این سکوت و بیمهری را خواهد نوشت، و نسلهای آینده خواهند پرسید؛ چگونه یک حزب میتواند ستونهای خود را در لحظه سقوط رها کند؟
۶–عفو و گذشت از دیدگاه اسلامی
عفو و گذشت از جمله ارزشهای والای اسلامی است که خانواده غوربندی پس از کشته شدن او به نمایش گذاشتند. پسرش امر بریالی خان غفوری اعلام کرد: “با توجه به پند و نصیحت پدرم آمر عبدالستارشهید که همیشه عفو و بخشش را مقدم میدانست، آن عده منسوبین امنیتی که در این قضیه دخیل بودند، از سوی خانواده ما عفو شدهاند” . این عمل نشاندهنده ظرفیت بالای فرهنگی و پایبندی به ارزشهای اسلامی در جامعه افغانستان است.
فصل ششم: میراث غوربندی و آینده غوربند
۱-جانشینی و تداوم نقشآوری
پس از کشته شدن غوربندی، مردم منطقه آمربریالی خان غفوری پسر او را به عنوان جانشین وی انتخاب کردند . این موضوع نشاندهنده تداوم سیستم رهبری محلی در ساختار قومی افغانستان است.
۲-تأثیر بر ثبات منطقه
کشته شدن غوربندی میتوانست به بیثباتی منطقه منجر شود، اما با عفو خانواده او و مداخله دولت، بحران تا حدی مهار شد. با این حال، این حادثه نشان داد که چگونه مداخلات امنیتی میتواند نظم سنتی مناطق را بر هم بزند.
کلام آخر
شهید آمر عبدالستار غوربندی، چکیدهای از تاریخ پرتلاطم چهار دهه اخیر افغانستان بود. او که ریشه در سنتهای ریشهدار قومی و جهادی داشت، مسیری را طی کرد که بسیاری از فرماندهان همنسلش پیمودند: از میدانهای نبرد جهادی تا عرصه پیچیده و اغلب خطرناک سیاست پس از طالبان.
زندگی و به ویژه شهادت پرابهام او، آیینهای تمامنما از تناقضات و چالشهای بنیادین افغانستان معاصر است. از یک سو، او نماد عزت و غیرتی بود که ریشه در فرهنگ کوهستان و ارزشهای جهادی داشت و با تواضع در برابر مردمش همراه بود. از سوی دیگر، در گرداب سیاست ناپاک و تنگنظریهای حزبی و رقابتهای قدرتطلبانه ای گرفتار آمد که در نهایت به قیمت جانش تمام شد.
شهادت او به دست نیروهای امنیتی دولتی که ادعای مبارزه با تروریسم را داشتند، پرسشهای بزرگ و بیپاسخی را درباره ماهیت واقعی قدرت، امنیت و «دولتسازی» در افغانستان مطرح میکند. این واقعه تلخ نشان داد که گاه بزرگترین تهدیدها نه از سوی دشمنان آشکار، که از درون ساختارهای امنیتی و سیاسیِ به ظاهر خودی برمیخیزد.
واکنش خانواده شهید، با عفو و گذشت بر اساس آموزههای اسلامی، نقطه درخشان و امیدبخش این تراژدی بود. این اقدام، ظرفیت بالای فرهنگی جامعه افغانستان و تعهد راسخ آن به ارزشهای انسانی و دینی را به نمایش گذاشت، حتی در تاریکترین لحظات.
در نهایت، سرنوشت غوربندی تنها داستان یک فرد نیست؛ بلکه نماد سرنوشت یک ملت است. ملتی که رزمندگانش پس از سالها جهاد بااشغالگران، این بار در منجلاب بازیهای سیاسی و خیانتهای «همپیمانان» قربانی میشوند. میراث او هشدار دائمی است برای آینده افغانستان: که وحدت ملی، عدالت و پاکدستی تنها راه نجات از چرخه معیوب خشونت و بیثباتی است. تاریخ عبدالستار غوربندی را به عنوان یکی از آخرین بازماندگان نسل مجاهدان پاکباختهای ثبت خواهد کرد که آرمانهایشان قربانی حسابهای سیاسی شد.