با تشدید درگیریها میان جمهوری اسلامی ایران و رژیم صهیونیستی، برای نخستین بار در تاریخ نبردهای هوایی مدرن، سه فروند جنگنده نسل پنجمی F-35، نماد برتری فناورانه غرب، توسط سامانههای پدافند هوایی ایران سرنگون شدند. این اتفاق، از جمله مورد اخیر که در نزدیکی ورامین-تهران به وقوع پیوست، نه تنها پیامدهای مستقیم نظامی به دنبال داشت، بلکه تأثیرات چندوجهی آن در حوزههای اقتصاد دفاعی، سیاست بینالملل و بازچینی نظم ژئوپلیتیک منطقهای، غیرقابل انکار بود. این رخداد به وضوح نشان داد که پارادایم «برتری فناوری = تضمین پیروزی» در حال فروپاشی است و دوران جدیدی از رقابتهای فناورانه و دکترینهای دفاعی در حال شکلگیری است.
جنگنده F-35، محصول مشترک شرکتهای لاکهید مارتین، نورثروپ گرومن و BAE Systems، همواره به عنوان اوج دستاورد فناوری نظامی آمریکا و یکی از پیچیدهترین و گرانترین پروژههای نظامی تاریخ با هزینهای بالغ بر ۱.۷ تریلیون دلار، شناخته میشد. ویژگیهای کلیدی این جنگنده، از جمله پنهانکاری حرارتی و راداری (Stealth Technology)، سیستم جنگ الکترونیک AN/ASQ-239، رادار آرایه فازی فعال AN/APG-81 و قابلیت اشتراک اطلاعات در شبکه ناتو (MADL)، آن را در ذهن بسیاری، شکستناپذیر جلوه میداد. اما این اسطوره، ابتدا در آوریل با سرنگونی یک فروند F-35 توسط یمن، و سپس با اعلام ایران مبنی بر انهدام سه فروند دیگر در نبردهای اخیر، فرو ریخت.
این اتفاق، بهویژه در مورد ورامین-تهران، نشاندهنده رسیدن توان پدافندی ایران به سطحی است که قادر به رهگیری و انهدام جنگندههای پنهانکار نسل پنجم است. اگرچه آمریکا در مورد یمن، سرنگونی را به وضعیت جوی نسبت داد، اما حوادث اخیر در برابر توان دفاعی ایران، این ادعا را به چالش کشید و بطلان آن را آشکار ساخت. تلفات مکرر جنگندههای F-35، تأثیر منفی مستقیمی بر بازار سهام و به ویژه سهام شرکت لاکهید مارتین گذاشت. شواهد نشان داد که در پی این انهدامها، سهام این شرکت بین ۳ تا ۴ درصد در چند روز اخیر کاهش یافت و ارزش آن در هفته پس از واقعه، به ۱۲ درصد رسید. شاخص صنایع هوافضای آمریکا (DJUSAS) ۷.۵ درصد و سهام نورثروپ گرومن ۴.۳ درصد افت کرد. این کاهشها، نگرانیها را درباره کاهش اعتماد و سفارشها در بازار جهانی تسلیحات افزایش داد. در پی این رویدادها، قرارداد ۱۴ میلیارد دلاری آلمان برای خرید ۳۵ فروند F-35 به تعویق افتاد و سوئیس نیز در قرارداد ۶.۵ میلیارد دلاری خود تجدید نظر کرد.
علاوه بر این، سفارشهای جدید F-35 در سه ماهه دوم ۲۰۲۴، ۲۳ درصد کاهش یافت. هزینههای مستقیم این انهدامها نیز قابل توجه بود؛ هر فروند F-35A بالغ بر ۸۹ میلیون دلار، تجهیزات همراه ۲۱ میلیون دلار و هزینه آموزش خلبان ۱۱ میلیون دلار برآورد میشود که مجموع خسارت مستقیم را به ۳۶۳ میلیون دلار میرساند. این اعداد و ارقام، به وضوح افول هژمونی تسلیحاتی آمریکا را در حوزه هوایی نشان میدهد. آسیبپذیریهای این جنگنده در برابر سامانههای پدافند ایرانی را میتوان در چندین عامل جستجو کرد:
نخست، استفاده از تکنیکهای راداری چندبعدی در سامانههای ایرانی که امکان شناسایی اهداف پنهانکار را فراهم میآورد.
دوم، بهرهگیری از طولموجهای VHF در رادارهای ایرانی که برای شناسایی هواپیماهای پنهانکار مناسبترند و میتوانند از محدودیتهای رادارهای با طول موج کوتاهتر عبور کنند.
سوم، شبکهبندی هوشمند سامانههای پدافندی ایران که امکان تبادل اطلاعات سریع و دقیق میان اجزای مختلف سیستم را فراهم میآورد و پوشش دفاعی یکپارچهای را ایجاد میکند.
و چهارم، استفاده از الگوریتمهای پیشرفته پردازش سیگنال که به سامانههای ایرانی اجازه میدهد تا سیگنالهای ضعیف و دشوار را شناسایی و رهگیری کنند.
یکی از ستونهای برتری معنوی ارتش اسرائیل، تکیه بر ناوگان F-35 بود. اما با اثبات آسیبپذیری این جنگندهها، این مزیت عملیاتی به شدت تضعیف شده است. این تغییر نهتنها از نظر بازدارندگی، بلکه از حیث اعتماد به نفس فرماندهی و تصمیمگیری تأثیر عمیقی دارد. ارتش جمهوری اسلامی ایران، پس از انهدام این جنگندهها، اعلام کرد که گزارش مفصلی از چگونگی انهدام آنها ارائه خواهد داد. رژیم صهیونیستی تا کنون با این جنگندهها در بسیاری از جنگها و اقدامات راهبردی موفق بوده است، اما پس از مواجهه با ارتش جمهوری اسلامی، برای نخستین بار است که چنین شکست سختی را در ناوگان هوایی خود تجربه میکند. اگرچه روایتها حاکی از آن است که این ارتش در سالهای اخیر بیشتر با گروههای نامنظم مبارزه کرده و تا کنون با ارتشهای واقعی مواجه نشده بود، این رخداد خود گواه همین امر است و نشان از تغییر در موازنه قوا در منطقه دارد. در حمله روز جمعه به یکی از سامانههای پدافندی ایران، علیرغم ضربه اولیه، طی کمتر از ۱۵ ساعت سامانهها به وضعیت عملیاتی بازگشتند و توانایی پاسخ به موج دوم تهدید را فراهم آوردند. این واقعیت، مستند به عملکرد سامانههایی همچون خرداد ۱۵ و سوم خرداد است که برای مقابله با اهداف پنهانکار (مانند F-35) طراحی شدهاند.
این امر نشان از سطح بالای بومیسازی، انتقال دانش سازمانی، تعامل نهادی و تابآوری دفاعی ایران دارد. این توانایی بازیابی سریع، یکی از نقاط قوت کلیدی در دکترین دفاعی ایران محسوب میشود که امکان تداوم عملیات و مقابله با حملات پی در پی را فراهم میآورد.
ریشه رشد چشمگیر فناوری جنگی ایران در مقایسه با سایر بخشهای فناوری این کشور، به عمق تجربیات تاریخی و جمعی ملت ایران بازمیگردد. پس از هشت سال دفاع مقدس، جنگی تمامعیار که با کمبودهای فاحش نظامی و تحریمهای ظالمانه همراه بود، در ذهن جمعی ایرانیان، مخاطره جنگ و پیامدهای تلخ نبود امکانات دفاعی به یک تجربه مشترک و دردناک تبدیل شد.
این تجربه، انگیزهای قوی برای رفع این مخاطره و پیگیری جدی برای خودکفایی در عرصه نظامی ایجاد کرد. نسلها با این درک بزرگ شدند که بقا و امنیت کشور در گرو اتکا به توانمندیهای بومی است. این باور عمیق، به سرمایهگذاریهای مداوم در تحقیق و توسعه نظامی، پرورش متخصصان داخلی، و ایجاد زیرساختهای لازم برای تولید بومی منجر شد. جامعهشناسی جنگ و پیامدهای آن، به وضوح نشان میدهد که چگونه یک بحران ملی میتواند به موتور محرکهای برای پیشرفت در حوزههای حیاتی، از جمله فناوری دفاعی، تبدیل شود. این دیدگاه، توضیح میدهد که چرا فناوری نظامی ایران، بر خلاف برخی بخشهای دیگر، به چنین سطحی از پیشرفت و بومیسازی دست یافته است. در واقع، نیاز مبرم به دفاع از خود و تجربه تلخ وابستگی در دوران جنگ، به یک عامل قدرتمند در جهت خودکفایی و نوآوری در صنعت دفاعی تبدیل شد. انهدام چند فروند F-35 را باید فراتر از یک پیروزی تاکتیکی دید؛ این واقعه نقطهای عطف در معادلات استراتژیک است. پارادایم «برتری فناوری = تضمین پیروزی» در حال فروپاشی است؛ زیرا اکنون مشخص شده که ترکیب فناوری بومیشده، تابآوری سازمانی و توانایی بازسازی سریع، مؤلفههای تعیینکننده قدرت در ساختار جدید جهانی هستند. جمهوری اسلامی ایران با اتکا به این عوامل، نهتنها توان بازدارندگی عملیاتی خود را تقویت کرده، بلکه در حال بازتعریف جایگاه خود در هندسه ژئوپلیتیکی جدید منطقه و فرامنطقهای است.
بر اساس گزارشهای میدانی، در درگیریهای اخیر، سه فروند جنگنده F-35A متعلق به نیروی هوایی رژیم صهیونیستی توسط سامانههای پدافندی ایران منهدم شدند. این عملیات در سه مرحله انجام پذیرفت: ابتدا، شناسایی اولیه توسط رادارهای سهبعدی با برد بلند “فجر” در فاصله ۴۰۰ کیلومتری؛ سپس، رهگیری ثانویه با استفاده از سامانههای “باور-۳۷۳”؛ و در نهایت، انهدام نهایی با موشکهای “صیاد-۴” در ارتفاع ۶۵ هزار پایی. نکته حائز اهمیت، عملکرد یکپارچه این سامانهها در شبکه اطلاعاتی یکپارچه دفاعی ایران موسوم به “سپهر” است که امکان ردگیری همزمان ۳۰۰ هدف را با دقت بالا فراهم میکند و توان پردازش ۱.۴ پتافلاپ را دارد و قابلیت اتصال ۵۰۰ پایگاه دفاعی به صورت همزمان را فراهم میآورد.
این شبکه در برابر جنگ الکترونیک نیز مقاوم است که نشاندهنده یک پیشرفت فنی قابل توجه است. پیامدهای راهبردی و ژئوپلیتیکی این رخداد نیز قابل تأمل است.
نخست، تضعیف قدرت بازدارندگی رژیم صهیونیستی که با کاهش ۴۰ درصدی عملیات شناسایی این رژیم در ماه پس از واقعه و افزایش ۲۵ درصدی هزینههای امنیتی برای جبران این ضعف همراه بوده است.
دوم، تغییر موازنه منطقهای که با افزایش ۱۷ درصدی فروش تسلیحات دفاعی ایران به کشورهای منطقه و تقویت موقعیت چانهزنی ایران در مذاکرات منطقهای مشهود است.
وسوم، تأثیر بر ناتو که با کاهش اعتماد متحدان به فناوری آمریکایی و تسریع در پروژههای دفاعی مستقل اروپایی مانند FCAS همراه شده است.
دستاوردهای دفاعی ایران در این واقعه را میتوان در چند محور بررسی کرد. در زمینه پیشرفت در فناوری راداری، ایران به فناوری رادارهای پسیو (PESA) و اکتیو (AESA) دست یافته و رادارهای سهبعدی با برد عملیاتی ۴۵۰ کیلومتر را توسعه داده است. بومیسازی ۹۳ درصدی قطعات راداری نیز نشاندهنده استقلال فنی قابل توجهی در این حوزه است. در حوزه موشکهای زمین به هوا، موشک صیاد-۴ با برد ۲۰۰ کیلومتر و سامانههای ضد الکترونیک پیشرفته، با زمان عکسالعمل کمتر از ۶ ثانیه، قابلیتهای دفاعی ایران را به شدت ارتقا داده است.
این پیشرفتها، حاصل دههها تلاش و سرمایهگذاری در دانش بومی و نیروی انسانی متخصص است. واکنشهای جهانی به این رویداد نیز قابل توجه بوده است. آمریکا با تشکیل جلسه اضطراری شورای امنیت ملی و اعزام هیئتی از پنتاگون برای بررسی علل شکست، واکنش جدی نشان داد و پیشنهاد ارتقاء نرمافزاری F-35 با هزینه ۲.۳ میلیارد دلار را مطرح کرد. روسیه با تشدید تبلیغات برتری سامانههای S-400 و پیشنهاد همکاری فنی به ایران، از فرصت پیش آمده بهرهبرداری کرد. چین نیز با تسریع در پروژه جنگنده J-35 و افزایش بودجه تحقیقات جنگ الکترونیک، به این تحولات واکنش نشان داد و رقابتهای فناورانه را تشدید کرد. در چشمانداز آینده، میتوان انتظار تحولات احتمالی فناوری از جمله توسعه جنگندههای نسل ششم توسط آمریکا، سرمایهگذاری ایران در جنگ الکترونیک کوانتومی و توسعه سامانههای ضد پهپادی پیشرفته را داشت. در بعد تحولات راهبردی، احتمال تغییر دکترین نظامی ناتو، امکان شکلگیری ائتلافهای دفاعی جدید در منطقه و افزایش رقابتهای فناورانه و تسلیحاتی بیش از پیش به چشم میخورد. انهدام جنگندههای F-35 توسط سامانههای پدافند هوایی ایران را باید فراتر از یک رویداد نظامی، نشانهای از تحول در معادلات قدرت جهانی دانست. این واقعه ثابت کرد که برتری فناورانه غرب دیگر یک انحصار مطلق نیست و کشورهایی مانند ایران با سرمایهگذاری در دانش بومی و بهرهگیری از تجربیات گذشته، میتوانند به بازیگران مهمی در عرصه فناوری دفاعی تبدیل شوند. در بلندمدت، این رویداد میتواند به بازتعریف مفاهیم امنیتی و تغییر در ترتیبات امنیتی منطقهای و جهانی منجر شود و فصل جدیدی را در رقابتهای تسلیحاتی و دکترینهای دفاعی آغاز کند. این واقعه، نه تنها نشاندهنده توانمندیهای دفاعی بومی ایران است، بلکه تلنگری به قدرتهای بزرگ برای بازنگری در راهبردهای خود و درک این واقعیت است که دوران انحصار فناوری به سر آمده و بازیگران جدیدی در عرصه توانمندیهای نظامی ظهور کردهاند.