جنگ جهانی اول در سال ۱۹۱۴ آغاز شد. جرقهی اولیه در جریان ترور آرشیدوک فرانز فردیناند، ولیعهد اتریش-مجارستان در سارایوو زده شد. اما علتهای اصلی جنگ ریشه در رقابتهای استعماری، نظامی و ملیگرایی کشورهای بزرگ اروپا داشت. نیروهای مرکزی شامل آلمان، اتریش و امپراتوری عثمانی در برابر نیروهای متفق مانند بریتانیا، فرانسه و روسیه قرار گرفتند. بعدها ایتالیا و آمریکا نیز به جمع متفقین پیوستند.
جنگی گسترده با فناوریهای جدید مثل تانکها، هواپیماها و جنگهای خندق شکل گرفت که منجر به تلفات بسیار شد. تخمین زده میشود حدود ۱۶ میلیون تن کشته و زخمی شدند و میلیونها تن آواره گردیدند. خرابیهای اقتصادی و اجتماعی گسترده کشورهای درگیر را دچار بحران کرد.
پایان جنگ با امضای پیمان آتشبس در ۱۱ نوامبر ۱۹۱۸ اعلام شد. این روز به عنوان پایان رسمی درگیریها شناخته میشود. پیمان ورسای که پس از آن بسته شد، شرایط سختی برای آلمان وضع کرد که در آینده زمینهساز نارضایتی و تنشهای جدید شد.
پیامدهای جنگ جهانی اول تغییرات بنیادین در نظم جهانی ایجاد کرد. امپراتوریهای بزرگ مانند عثمانی، روسیه و اتریش-مجارستان فروپاشیدند و کشورهای جدیدی به وجود آمدند. اتحادیه ملل تشکیل شد تا از بروز جنگهای بعدی جلوگیری کند. اما خسارات جنگ، از جمله رنج انسانی، تخریبهای زیرساختی و تغییرات سیاسی، تاثیرات عمیقی بر جهان گذاشت.
دنیا اکنون در شرایطی قرار دارد که نگرانیها درباره احتمال وقوع جنگ جهانی سوم افزایش یافته است. ایالات متحده اعلام کرده است آزمایشهای هستهای انجام خواهد داد و دستور این آزمایشها از سوی دونالد ترامپ صادر شده است. این موضوع باعث نگرانیهای گسترده در عرصه بینالمللی شده است.
امروز اما، ۱۰۷ سال پس از ختم جنگ جهانی اول، دوباره نشانههایی از بحرانی تازه در جهان دیده میشود. تنش میان قدرتهای بزرگ افزایش یافته و بیاعتمادی، فضای روابط بینالملل را تیره کرده است. آمریکا اعلام کرده که ممکن است آزمایشهای هستهای تازهای انجام دهد. دونالد ترامپ، رییسجمهور آمریکا، از آغاز این مرحله سخن گفته و آن را بخشی از سیاست بازدارندگی خوانده است. اما بسیاری از تحلیلگران معتقدند که این تصمیم میتواند آغاز رقابت تازهای در زمینه سلاحهای هستهای باشد.
در سوی دیگر، روسیه بارها هشدار داده که اگر غرب به حمایت نظامی از اوکراین ادامه دهد، ممکن است به استفاده از سلاح هستهای فکر کند. چنین تهدیدی، فضای بینالمللی را به شدت متشنج کرده است. در واقع، بحران اوکراین فقط جنگ میان دو کشور نیست، بلکه تقابل مستقیم میان قدرتهای بزرگ جهان است. رسانهها از جنگ سرد تازهای سخن میگویند که خطر لغزش آن به سوی جنگ واقعی هر روز بیشتر میشود.
در این میان، کشورهای دیگری نیز در میدان هستهای حضور دارند. پاکستان و هند هر دو سلاح هستهای در اختیار دارند. گزارشهایی منتشر شده که پاکستان آزمایشی تازه انجام داده، هرچند محل دقیق آن مشخص نیست. هند نیز در حال تقویت موشکهای قارهپیمای خود است. این رقابت منطقهای در جنوب آسیا هم میتواند به درگیری بزرگی تبدیل شود.
با این شرایط، جهان در وضعیتی قرار گرفته که هر بحران محلی ممکن است به جنگی جهانی تبدیل شود. فقط کافی است یکی از قدرتها اشتباهی محاسبه کند یا واکنشی شتابزده نشان دهد. شبکههای ارتباطی جهانی، سرعت تصمیمگیریها را بالا برده و همین، خطر اشتباه را بیشتر میکند.
بسیاری از کارشناسان میگویند وضعیت امروز شباهت زیادی به دهه ۱۹۱۴ دارد، زمانی که جهان پر از بحران اقتصادی، بیاعتمادی و تبلیغات سیاسی بود. مردم خسته از مشکلات داخلی بودند و رهبران، برای نمایش قدرت، به درگیریهای بیرونی رو آوردند. امروز نیز همین نشانهها دیده میشود؛ کشورها به جای همکاری، بیشتر به رقابت میاندیشند. رسانهها، فضای ترس و دشمنی را گسترش دادهاند و سلاحها دوباره در مرکز سیاست جهانی قرار گرفتهاند.
تحلیلگران صلح هشدار میدهند که جنگ جهانی سوم میتواند نه از حملهای بزرگ، بلکه از یک حادثه کوچک آغاز شود؛ مثلاً اشتباه در تشخیص یک موشک، حمله سایبری کنترول نشده یا سوتفاهمی میان فرماندهان نظامی. این وضعیت، یادآور روزهای پراضطراب جنگ سرد است که جهان چند بار تا مرز فاجعه پیش رفت.
در صورت آغاز جنگ جهانی سوم، تخریب و خسارت آن از هر زمان بیشتر خواهد بود. سلاحهای امروزی قدرتی دارند که در چند دقیقه میتوانند شهرهایی را نابود کنند. جنگ سایبری میتواند برق، آب، بانکها و بیمارستانها را از کار بیندازد.
آلودگیهای هستهای و رادیواکتیو، طبیعت را از بین میبرد و زندگی میلیونها انسان را تهدید میکند. حتی کشورهایی که در جنگ شرکت ندارند، از بحرانهای اقتصادی، کمبود غذا و بیماریها آسیب خواهند دید.
در چنین جنگی هیچ پیروزی وجود ندارد؛ همه باخت خواهند داشت.
برای جلوگیری از این وضعیت، همکاری و گفتوگو میان کشورها اهمیت زیادی دارد. سازمان ملل باید نقش فعالتری در میانجیگری و کنترل تسلیحات ایفا کند. کشورها باید درباره تعداد و نوع سلاحهای خود شفاف باشند تا اعتماد میان آنها بیشتر شود.
آموزش مردم درباره خطرهای جنگ هستهای و آگاهسازی عمومی میتواند فشار اجتماعی برای حفظ صلح را افزایش دهد. رسانهها هم باید به جای دامن زدن به ترس، مردم را به آرامش و همکاری دعوت کنند.
دولتها باید بدانند که امنیت در گفتوگو به دست میآید، نه در تهدید. تاریخ نشان داده است که جنگ بزرگترین اشتباه بشریت است. اگر مردم و رهبران از گذشته درس بگیرند، میتوانند آیندهای آرامتر بسازند.
تجربه جنگ جهانی اول نشان داده است که خشم و رقابت، جهان را ویران میکند، اما خرد و همکاری میتواند آن را نجات دهد. هنوز فرصت تصمیم درست باقی است، پیش از آنکه زمین همه چیز را از دست بدهد.