افغانستان، کشوری که سالها در سایه جنگهای داخلی، اشغال و بیثباتی سیاسی قرار داشت، امروز بیش از هر زمان دیگری با چالشی اساسی روبهروست: نفوذ و گسترش افراطیت دینی در میان نسل جوان. پس از چهار سال از بازگشت طالبان به قدرت، نسلی که در دوره کوتاه مردمسالاری و آزادی نسبی رشد یافته بود، اکنون در زیر سایه سنگین نظام طالبان گرفتار شده است. این وضعیت خطرناک، تنها یک بحران داخلی نیست؛ بلکه میتواند پیامدهای گستردهای برای امنیت و ثبات منطقهای و جهانی به همراه داشته باشد. در این یادداشت کوتاه برآنیم تا این موضوع را بررسی کنیم.
افراطیت و نسل جوان؛ یک بحران عمیق
جوانان افغانستان، بهخصوص آنهایی که در سالهای پس از سقوط رژیم طالبان اول و در دوران حضور نیروهای بینالمللی تجربه نسبی آزادی و تحصیل داشتند، به سرعت در معرض نفوذ ایدئولوژیهای سختگیرانه قرار گرفتهاند. مدارس و مراکز آموزشی که تحت کنترل طالبان قرار دارند، آموزههای افراطی را به نسل نو منتقل میکنند و فضای آموزش را به بستری برای ترویج تفکرات خشونتآمیز و محدودکننده تبدیل کردهاند.
این روند، باعث شده است که یا میل به افراطیت در میان این نسل افزایش یابد، یا برخی به شدت افراطی شده و آماده پذیرش آموزههای خشونتطلبانه شوند. در واقع، نسل جوان افغانستان در دو مسیر خطرناک گرفتار است: یا تسلیم فشارهای سختگیرانه مذهبی میشود و یا از سر ناچاری یا فشار اجتماعی، راه افراطیت را انتخاب میکند.
افراطیت در نسل نو، علاوه بر تخریب آینده این جوانان، به انسجام اجتماعی و وحدت ملی افغانستان نیز ضربه میزند. جامعهای که در آن نسل جوان به تفکرات بسته و خشونتطلبانه گرایش پیدا کند، قادر به توسعه و پیشرفت پایدار نخواهد بود. اختلافات قومی، مذهبی و سیاسی تشدید شده و روند صلح و سازندگی در کشور به شدت مختل میشود.
افراطیت همچنین به معنای سرکوب هرگونه تفکر متفاوت و آزادیهای فردی است. این موضوع، امیدها به ایجاد جامعهای باز و متنوع را کاهش میدهد و افغانستان را به یک محیط بسته و واپسگرا تبدیل میکند که در آن هیچ فضای گفتوگو و تفاهم وجود ندارد.
پیامدهای منطقهای؛ گسترش ناامنی و تهدیدات فرامرزی
یکی از مهمترین پیامدهای نفوذ افراطیت در نسل جوان افغانستان، گسترش ناامنی در کشورهای همسایه است. افغانستان به دلیل موقعیت جغرافیاییاش، همواره تأثیرات امنیتی و سیاسی بر کشورهای منطقه داشته است. اکنون که جوانان افراطی تحت آموزش و تبلیغات طالبان قرار دارند، خطر تبدیل شدن افغانستان به مرکز تربیت گروههای تروریستی و انتحاری افزایش یافته است.
این افراد ممکن است به اردوگاههای تربیتی تروریستی فرستاده شده و سپس به کشورهای منطقه، مانند پاکستان، ایران، هند، و حتی به کشورهای دورتر صادر شوند. این موضوع به شکلگیری شبکههای تروریستی و افزایش حملات تروریستی در منطقه دامن خواهد زد و ثبات سیاسی و امنیتی کشورهای همسایه را به مخاطره میاندازد.
افراطیت در افغانستان تنها یک مسئله منطقهای نیست؛ بلکه به تهدیدی برای امنیت بینالمللی نیز تبدیل شده است. با ظهور گروههای افراطی که زیر سایه طالبان رشد یافتهاند، احتمال افزایش حملات تروریستی در سطح جهان وجود دارد. تروریستهای آموزش دیده در افغانستان ممکن است به اروپا، آمریکا و دیگر نقاط جهان سفر کرده و عملیاتهای تروریستی انجام دهند.
همچنین، گسترش ایدئولوژی افراطی میتواند به جذب نیروهای جدید از سراسر جهان منجر شود و به یک شبکه جهانی تروریسم کمک کند. این امر نه تنها امنیت مردم و دولتها را به خطر میاندازد، بلکه باعث پیچیدگی و دشواری بیشتر در مبارزه با تروریسم خواهد شد.
برای جلوگیری از این فاجعه انسانی و امنیتی، نیاز است که جامعه جهانی، دولتهای منطقه و نهادهای مدنی افغانستان به سرعت وارد عمل شوند. آموزشهای جایگزین، برنامههای آگاهیبخشی، حمایت از جوانان برای حضور در عرصههای اجتماعی و اقتصادی و ایجاد فرصتهای شغلی و تحصیلی، میتوانند راههایی برای کاهش نفوذ افراطیت باشند.
همچنین، فشار سیاسی و دیپلماتیک بر طالبان برای توقف آموزشهای افراطی و احترام به حقوق بشر و حقوق جوانان، ضروری است. بدون این اقدامات، افغانستان نه تنها خودش بلکه کل منطقه و جهان را در معرض تهدیدی جدی قرار خواهد داد.
نتیجهگیری
نفوذ افراطیت در نسل نو افغانستان یک زنگ خطر جدی است که نباید نادیده گرفته شود. این بحران میتواند منجر به فروپاشی اجتماعی، گسترش ناامنی منطقهای و تهدیدات جهانی شود. برای حفظ ثبات و امنیت، هم در داخل افغانستان و هم در سطح منطقه و جهان، همکاریهای گسترده و اقدامات هدفمند ضروری است.