در روزگاری که آتش و خون سراسر غزه را فراگرفته و دستان استکبار جهانی در جنایت و ویرانی غوطهور است، هر زمزمهای از «آتشبس» در نگاه نخست، شاید آرامشِ مقطعی پنداشته شود.
اما اگر تاریخ اسلام و تجربهی ملتها را آینهی عبرت سازیم، درمییابیم که هر توقف ظاهری در میدان نبرد، میتواند نقطهی عطفی در مسیر پیروزی باشد؛ چنانکه صلح حدیبیه در سال ششم هجری بهرغم ظاهرِ تلخش، سرآغاز فتوحات و بیداری امت اسلام شد.
امروز نیز، آتشبس غزه ـ هرچند زیر فشار و محاصره و در میان آوار و خاکستر اعلام شده است ـ میتواند همان نقش تاریخی را ایفا کند: آغاز مرحلهی جدیدی از بیداری و سازمانیافتگی مقاومت.
حدیبیه؛ شکست ظاهری و پیروزی راهبردی
در سال ششم هجری، پیامبر اکرم صلیاللهعلیهوآله با گروهی از مسلمانان برای عمره به مکه روانه شد. قریش راه را بست و پس از گفتگوهای فشرده، پیمانی بهنام صلح حدیبیه میان مسلمانان و مشرکان بسته شد. در ظاهر، این صلح امتیازات سنگینی برای دشمن داشت: مسلمانان ناچار شدند بازگردند، از حج صرفنظر کنند، و حتی شرط کردند که هر تازهمسلمانی از مکه به مدینه پناه آورد باید بازگردانده شود.
بسیاری از صحاب انحضرت (رض) ، پیمان حدیبیه را شکستی تحقیرآمیز میپنداشتند؛ اما پیامبر (ص)فرمود:
«من بندهی خدا و پیامبر اویم و هرگز فرمان او را نافرمانی نمیکنم. خداوند مرا ضایع نخواهد کرد.»
تاریخ نشان داد که این تصمیم، اوجِ دوراندیشی سیاسی و حکمت الهی بود. قرآن نیز در تأیید آن نازل کرد:
«إِنَّا فَتَحْنَا لَكَ فَتْحًا مُّبِينًا»
(سوره فتح، آیه ۱)
دو سال بعد، همین پیمان زمینهساز فتح مکه شد؛ زیرا در سایهی آتشبس، اسلام مجالِ گسترش یافت، قریش از درون متلاشی شد و کفهی قدرت به سود مسلمانان چرخید.
درس تاریخی حدیبیه این است: گاهی «عقبنشینیِ موقت»، بسترِ پیروزیِ نهایی است، اگر با بصیرت و هدفمندی همراه شود.
غزه؛ حدیبیهی عصر ما
امروز، وقتی به غزه مینگریم، همان صحنه تکرار میشود: شهری ویران اما مقاوم، ملتی محاصرهشده اما استوار. دشمن، پس از ماهها بمباران بیرحمانه، به بنبست رسیده است. طرح آتشبس را نه از موضع قدرت، بلکه از درماندگیِ راهبردی پیشنهاد میکند.
با این حال، رسانههای غربی و مزدوران فکری در جهان عرب میکوشند آن را نشانهی «عقبنشینی مقاومت» جلوه دهند. اما حقیقت آن است که این آتشبس، اگر درست مدیریت شود، میتواند مقدمهی فتح قدس باشد، همانگونه که حدیبیه مقدمهی فتح مکه بود.
این فرصت تاریخی باید برای بازسازی توان، تجدید صفوف و ترمیم ساختارهای جبههی مقاومت بهکار گرفته شود.تجربههای تلخ تاریخ معاصر؛ از کمپ دیوید تا شرمالشیخ
تاریخ معاصر فلسطین، سلسلهای از پیمانها و معاهدات است که هر بار به زیان ملت فلسطین تمام شده است.
- پیمان کمپ دیوید (۱۹۷۸) میان مصر و اسرائیل، اگرچه با شعار «صلح پایدار» امضا شد، اما در عمل، مصر را از محور عربی مقاومت جدا کرد و زمینهی مشروعیتیابی اشغال را فراهم ساخت.
- توافق اسلو (۱۹۹۳) با حضور یاسر عرفات و اسحاق رابین، وعدهی تشکیل دولت فلسطین را در پنج سال داد، اما در نهایت، چیزی جز ادارهی محدود مناطق اشغالی و گسترش شهرکسازی در پی نداشت.
- توافق شرمالشیخ (۲۰۰۵ و ۲۰۱۷) که بهعنوان “احیای روند صلح” معرفی شد، عملاً تلاشی برای مهار مقاومت و تضمین امنیت اسرائیل بود.
- و در سالهای اخیر، طرح موسوم به صلح قرن ترامپ (۲۰۲۰) آشکارا هدفش پایان دادن به مسئلهی فلسطین از طریق معامله بر سر خاک و کرامت مردم بود.
در همهی این پیمانها، طرف غربی آنچه میخواست نقد گرفت، و طرف عربی به وعدههای میانخالی دل خوش کرد. این تجربهها نشان میدهد هرگاه غرب و اسرائیل در باتلاق فلسطین گرفتار شدهاند، با شعار صلح و آتشبس، در پی بازسازی موقعیت خود برآمدهاند.
بنابراین، اعتماد به میانجیگری آمریکا یا وعدههای غربی، همان اعتماد به لبهای مار زهرآگین است که از آن شهدِ عسل انتظار رود.
درسهای راهبردی برای امروز
۱. آتشبس را پایان ندانیم، بلکه آغاز بدانیم. همانگونه که حدیبیه سکوی پرش بود، آتشبس غزه نیز باید سکوی بازسازی و سازماندهی باشد.
۲. تضمین حقوق و امنیت ملت فلسطین باید محور هر توافق باشد. بدون ضمانت بینالمللی، هر پیمان کاغذی بیش نیست.
۳. بصیرت در برابر فریب سیاسی ضروری است. دشمن ممکن است در لباس صلح، اهداف جنگیاش را دنبال کند.
۴. حفظ اتحاد داخلی مقاومت اولویت حیاتی است. شکافهای سیاسی یا جناحی، بزرگترین هدیه به دشمن است.
۵. ملتهای مسلمان باید پشتوانهی مردمی مقاومت را تقویت کنند. صلح تحمیلی تنها زمانی شکست میخورد که ملتها بیدار باشند.
پیام تاریخی و امید آینده آتشبس غزه، اگر با ایمان، هوشیاری و وحدت همراه گردد، میتواند همان نقشی را ایفا کند که حدیبیه در تاریخ اسلام ایفا نمود. خون شهیدان غزه هرگز بیثمر نخواهد ماند؛ بلکه بذری است که از خاک خونچکان فلسطین، درخت آزادی و کرامت را خواهد رویاند.
نقشههای شوم غرب و اسرائیل برای تحمیل «نظم جهانی جدید» بر پایهی سلطه و تحقیر ملتها، در غزه نقش بر آب شده است. همانگونه که حدیبیه، هیبت قریش را فرو ریخت، مقاومت غزه نیز هیمنهی نظام استکبار را در هم شکسته است.
تاریخ نشان داده است:
- آنان که در برابر ظلم ایستادند، ماندگار شدند؛
- و آنان که به وعدهی دشمن دل بستند، به حاشیهی تاریخ رفتند.
غزه، حدیبیهی قرن ماست؛ نشانهی بیداری امت، و وعدهی نزدیکِ فتح بیتالمقدس.
نتیجه
آتشبس غزه را نباید با سادهنگری صلح دانست، بلکه باید آن را فرصتی تاریخی برای بازسازی، بصیرت و تثبیت دستاوردهای مقاومت تلقی کرد. اگر از تاریخ نیاموزیم، تاریخ تکرار میشود؛ اما اگر با عقل و ایمان پیش رویم، آنچه امروز «آتشبس» نام دارد، فردا به نام فتح قدس در تاریخ ثبت خواهد شد.
والله غالبٌ علی أمره و لو کره المجرمون.