در چند سال اخیر، برخی محافل غربی برای ایجاد خوشبینی کاذب در میان شهروندان افغانستان، طالبان را به دو دستهی «میانهرو» و «تندرو» تقسیم میکردند.
این روایت از سالهای پایانی جمهوریت آغاز شد؛ زمانی که غرب، ملا برادر ــ که رهبری هیئت مذاکرهکننده طالبان در دوحه را بر عهده داشت ــ بهعنوان چهره شاخص «میانهروها» معرفی میکرد.
چهرههای موسوم به «میانهرو»
پس از تسلط دوباره طالبان بر افغانستان، حلقهی میانهرو در قالب افرادی چون سراجالدین حقانی و ملا محمد یعقوب ــ وزرای داخله و دفاع طالبان ــ معرفی شدند. آنان گاهی در برابر برخی فیصلهها و فرمانهای رهبر طالبان، ملا هبتالله آخندزاده، مخالفت میکردند و تلاش داشتند در افکار عمومی افغانستان و جهان چهرهای متفاوت و معتدل از خود نشان دهند.
اختلافات به حدی رسید که حقانی مدتی از هبتالله فاصله گرفت و حتی چند ماهی در وظیفهاش حاضر نشد.
اما بهمرور، این چهرهها خاموش شدند. ملا برادر بیشتر سرگرم فعالیتهای اقتصادی و تجاری شد و از صحنه سیاست کنار رفت. حقانی و یعقوب در کابل هستند اما بیصدا و منفعل. عباس استانکزی، دیگر چهرهی شناختهشدهی میانهرو، به تبعید خودخواسته رفت و افغانستان را ترک کرد.
بهنظر میرسد پروژهی «میانهروی در طالبان» عملاً پایان یافته است.
چالشهای ذاتی «میانهروی» در طالبان
از همان ابتدا هم روشن بود که طرح «طالبان میانهرو» محکوم به شکست است. دلایل اصلی:
ایدئولوژی افراطی:
ایدئولوژی طالبانی ذاتاً افراطی است. هرگونه اعتدال یا انعطاف در این چارچوب، بهعنوان انحراف، بدعت و تجدیدنظرطلبی تلقی میشود و سرکوب میگردد.
تقدیس رهبری:
در نظام فکری طالبان، اطاعت از رهبر معادل اطاعت از خدا و رسول دانسته میشود. مخالفت با فرمان رهبر، نافرمانی از دین تلقی میگردد.
بنابراین هر تلاش برای اعتدالگرایی بهطور خودکار مشروعیتزدایی شده و جایگاهش از بین میرود.
به همین دلیل، حتی اگر افرادی با گرایشهای نسبی به میانهروی در میان طالبان وجود داشته باشند، هرگز توانایی تبدیل شدن به یک جریان مؤثر و پایدار را ندارند.
شکست پروژه «میانهروی»
وقتی طالبان در سال ۲۰۲۱ کابینه خود را اعلام کردند، با موج گستردهای از اعتراضات داخلی و خارجی مواجه شدند:
۱. حکومت طالبان مشروعیت نداشت و از راه نظامی به قدرت رسید.
۲. همهشمول نبود و اکثریت اعضای کابینه به یک قوم و حلقه خاص تعلق داشتند.
۳. رسمیت بینالمللی نداشت و جامعه جهانی آن را به رسمیت نشناخت.
۴. قانون اساسی نداشت و بر اساس فرمان اداره میشد.
۵. نظامی از نوع آپارتاید جنسیتی برقرار کرد و زنان و دختران را از آموزش محروم ساخت.
در برابر همه این انتقادها، «میانهروها» یک پاسخ تکراری داشتند: «این فقط حکومت سرپرست است.»
با این بهانه، چهار سال کامل هم مردم افغانستان و هم جامعه جهانی را فریفتند.
اما سرانجام، چند روز پیش، ملا هبتالله با حذف رسمی پسوند «سرپرست» نشان داد که ساختار کنونی نهایی و تغییرناپذیر است.
پیام حذف «سرپرست»
این اقدام در حقیقت به معنای اعلام پایان پروژه میانهروی در طالبان است.
میانهروها دیگر محلی از اعراب ندارند و وضع موجود قطعی، دائمی و غیرقابل تغییر معرفی شده است.
طالبان به این ترتیب روشن ساختند که:
نه اصلاحی در کار خواهد بود،
نه حکومتی فراگیر شکل میگیرد،
و نه حتی مجالی برای چهرههای معتدل در درون خود باقی میگذارند.
حذف «سرپرست» یعنی اعلام پایان رسمی روایتی که مردم را به تغییری از درون در میان طالبان امیدوار می کرد. اکنون چهرهی واقعی طالبان ــ یکدست، سختگیر و تغییرناپذیر ــ بیش از پیش آشکار شده است.