خاورمیانه، منطقهای که قرنها بستر زایش تمدن، فلسفه، دین و تجارت بوده است، متأسفانه امروز بیش از هر زمان دیگری درگیر بحران، تفرقه و رقابتهای فرسایشی است. اما اگر عناصر کلیدی قدرت در این منطقه یعنی سرمایهٔ قطر، نفوذ استراتژیک عربستان سعودی، اندیشه شهامت سیاسی و فرهنگی ایران در یک مسیر واحد قرار میگرفتند، آیا تاریخ دیگری ممکن بود؟
تجربهٔ اخیر ایران در جنگ ۱۲ روزه با اسرائیل، که در آن بدون حمایت کشورهای عربی و در اوج تحریمها توانست توان بازدارندگی خود را اثبات کند، نشان میدهد که حتی در شرایط انزوای نسبی نیز امکان رقمزدن معادلات جدید وجود دارد.
در این نوشتار، با نگاهی تلفیقی به سیاست، فرهنگ و تمدن، این فرض تخیلی را بهمثابهٔ یک فرصت تمدنی بررسی میکنیم اگر پول قطر، نفوذ سعودی و شهامت و اندیشهٔ ایرانی همسو میشدند، آیا خاورمیانه میتوانست دوباره به کانون تمدن جهانی بدل شود؟
۱- قطر، ثروت در خدمت ایده
قطر، با جمعیتی اندک اما درآمدی سرشار از گاز و نفت، توانسته است با ایجاد زیرساختهای فرهنگی چون شبکه الجزیره، سرمایهگذاری در آموزش و ورزش، و ایفای نقش میانجی در بحرانهای جهانی، خود را به بازیگری فراتر از اندازهاش تبدیل کند. اما این قدرت نرم، بدون پیوند با پروژهای بزرگتر و ارزشمحور، در نهایت در دام تجملگرایی و بازیهای قدرتهای جهانی شده است.
۲– عربستان سعودی، محور دینی و فرصتی برای وحدت تمدنی
عربستان سعودی با داشتن حرمین شریفین و منابع نفتی عظیم، جایگاهی ویژه در جهان اسلام دارد که میتواند نقش معنوی و وحدتآفرین ایفا کند. اما نفوذ این کشور تاکنون بیشتر در چارچوب رقابتهای منطقهای و بازیهای قدرت غربی محدود شده است. سرمایهگذاریهای عربستان در جهان عرب و آفریقا اگر به جای تقویت اختلافها، در مسیر وحدت و بازسازی فرهنگی امت اسلامی هدایت میشد، میتوانست نقطه عطفی در خاورمیانه باشد. بهرهگیری هوشمندانه از جایگاه دینی و منابع مالی عربستان میتواند خاورمیانه را به کانون تمدن، علم و صلح تبدیل کند.
۳- ایران؛ میراث کهن تمدنی و محور اندیشه مستقل در معادلات منطقهای
ایران با سابقه تمدنی چند هزارساله و فرهنگ غنی پارسی، به عنوان یکی از ارکان اصلی هویت تاریخی و فرهنگی منطقه خاورمیانه شناخته میشود. این تمدن با تأثیرات عمیق در حوزههای فلسفه، علوم و هنر، نقشی بیبدیل در شکلدهی به گفتمانهای منطقهای و فرامنطقهای ایفا کرده است.
در شرایط فعلی، جمهوری اسلامی ایران به عنوان کشوری با پروژه فکری و فرهنگی مستقل، توانسته است با تکیه بر این میراث کهن، در حوزههای مختلف علمی، رسانهای و سیاست مقاومت، جایگاهی تأثیرگذار در مناسبات منطقهای و جهانی کسب کند.
اگرچه ایران با محدودیتهای اقتصادی و فشارهای تحریمی مواجه است، اما این شرایط نتوانستهاند از عزم و اراده این کشور در حفظ و توسعه گفتمان تمدنی بومی بکاهد.
با این حال، پیوستن حمایتهای مالی و سیاسی کشورهای عربی به این جریان فکری مستقل، میتواند فرصت بینظیری برای ایجاد وحدت تمدنی، تقویت ثبات منطقهای و پیشبرد منافع مشترک خاورمیانه فراهم آورد.
در این صورت، پروژه «امت واحده» بهعنوان یک چارچوب عملی و راهبردی، فراتر از یک شعار، تبدیل به موتور محرکهای برای توسعه سیاسی، اقتصادی و فرهنگی در منطقه خواهد شد.
۴- اگر این سه در یک مسیر بودند…
اگر ثروت قطر به جای سرمایهگذاری در باشگاههای اروپایی و شبکههای رقابتزا، در خدمت گفتمان عدالتمحور و نبوغ علمی و فناوری پیشرفته ایرانی قرار میگرفت؛
اگر نفوذ عربستان سعودی به جای همراهی با پروژههای تجزیهطلبانه غربی، صرف وحدت و بازسازی تمدنی جهان اسلام میشد؛
و اگر اندیشه و مقاومت ایران، با بهرهمندی از توانمندیهای علمی، فناوری نوین و استراتژیهای هوشمندانه، از انزوای کنونی رهایی یافته و با حمایت منطقهای تقویت میگردید، آنگاه خاورمیانه میتوانست به جای واردکنندهٔ امنیت، صادرکنندهٔ معنا، علم، صلح و الگوی تمدنی نوینی در عصر فروپاشی غرب باشد.
نمونهای از این ظرفیت پنهان را میتوان در تجربهٔ اخیر ایران در جنگ ۱۲ روزهٔ با اسرائیل مشاهده کرد؛ جایی که بدون حمایت کشورهای عربی و در میانهٔ تحریمها، ایران توانست با تکیه بر رهبری، فناوری بومی و استراتژی بازدارندگی، موازنهٔ نظامی منطقه را به چالش بکشد.
جنگ ۱۲ روزه ایران و اسرائیل هرچند کوتاه اما پرمعنا نشان داد که قدرت واقعی نه در زرادخانهها، بلکه در مهندسی اراده، رهبری خردمندانه ،دانش و شبکهسازی ریشه دارد. عبور موشکهای نقطهزن از لایههای پدافندی، عملیات سایبری و پهپادی، هماهنگی وحمایت مردمی، همگی در شرایطی رخ داد که ایران زیر فشار تحریمهای سنگین قرار داشت.
این واقعیت، اگر در کنار حمایت مالی و نفوذ منطقهای همپیمانان عرب قرار گیرد، میتواند معادلهٔ امنیت در خاورمیانه را به نفع تمدنسازی بازنویسی کند.
نتیجهگیری
آنچه در این تحلیل مطرح شد، نگاهی چندبُعدی به ظرفیتهای همافزایی قدرتهای اصلی منطقه بود، نگاهی که سیاست، اقتصاد، فرهنگ و توانمندیهای راهبردی را بهمثابه ارکان مکمل یکدیگر در مسیر بازتعریف آیندهٔ خاورمیانه مد نظر قرار میدهد. رؤیای همسویی پول، قدرت و اندیشه در خاورمیانه، هرچند امروز بعید به نظر میرسد، اما نشانهایست از آنچه ممکن است اگر ملل منطقه از دام رقابتهای نیابتی، وابستگیهای ژئوپلیتیک و ترس از استقلال فکری رهایی یابند. شاید آیندهای روشنتر از دل همین سؤال خیالی متولد شود.