نامه‌ی به‌طالبان بدخشان

دسته: تحلیل
نویسنده: معین اسلام‌پور
1403/11/29
2:37 ب.ظ
بازدید: 148

پایگاه خبری تحلیلی روایت : ممکن برخی دوست‌ها بپرسند چرا برای کسانی‌که علیه‌ی آن‌ها نزدیک به‌چهار سال مبارزه کرده‌ام، نامه نوشتید؛ پاسخم اینست که در این نامه چند مسأله‌ی محوری را نشانه رفتم. نخست اتمام حجت خواهد بود، برای طالبان بدخشانی‌که عملاً در زیر سلطه و حاکمیت ننگین امارت قومی با آن‌ها هم‌سو و هم‌رکاب استند، تمام ارزش‌های کلان تاریخی مارا به‌نفع یک گروه‌ی متعصب و قوم‌گرا مصادره کرده‌اند.

ممکن برخی دوست‌ها بپرسند چرا برای کسانی‌که علیه‌ی آن‌ها نزدیک به‌چهار سال مبارزه کرده‌ام، نامه نوشتید؛ پاسخم اینست که در این نامه چند مسأله‌ی محوری را نشانه رفتم. نخست اتمام حجت خواهد بود، برای طالبان بدخشانی‌که عملاً در زیر سلطه و حاکمیت ننگین امارت قومی با آن‌ها هم‌سو و هم‌رکاب استند، تمام ارزش‌های کلان تاریخی مارا به‌نفع یک گروه‌ی متعصب و قوم‌گرا مصادره کرده‌اند.
دوم، به‌دلیل اهمیت و موقعیت استراتژیک بدخشان، این نامه را نوشتم، اگر خواب اند بیدار شوند؛ هر چند آن‌ها متوجه‌ شده‌اند در کشور چه می‌گذرد؟! اما تلنگری برای همه‌ی بدخشانیان بوده باشد که عواقب کار و مسوولیت رویداد پسین بردوش کسانی‌ست که نسبت به آینده‌ای بدخشانیان تأمل و بازاندیشی نکرده‌اند و نمی‌کنند.
رهبری طالبان بدخشانی!
دو دهه به هر دلیل و نحوی بود در خط حمایت یک گروه بدوی و قبیله‌ای جنگ کردید خون‌های فراوانی همشهری خودتان را ریختید و بعد از سقوط حکومت نزدیک به‌چهار سال است به‌مناصب و موقف‌های بلند و بالای نمادین و سمبولیک استخدام شده‌اید؛ این‌ها موقف‌ و امتیازات فردی بود و برای جامعه‌ای بدخشانی نه‌تنها ذره‌ای سودی نداشت. بل زیان فراوانی ایجاد کرد که خود شاهد عمل‌کرد قوم‌گرایانه و فاشیستی رژیم خودکامه‌ای طالبانی بوده‌اید؛
پس از بیست سال جنگ علیه‌ی جمهوریت پوشالی و سرانجام حاکمیت و سلطه‌ی سنگین و سهمناکی امارت قومی متوجه شده‌اید که روح عبدالرحمن جلاد، نادر غدار، امان‌الله و مومند فاشیست و… در تن و روح ملا هبت الله حلول کرده است. رژیم تروریستی در این میان در پی تأمین آجندای خاص و تقویت هژمونی قومی و پروژه‌ی ناتمام اسلاف خویش بوده‌اند.
جا به‌جاهای هدف‌مند و مهندسی قومی از دید شما پنهان نیست؛ حتا بیش‌تر از ما موارد خاص دیگر را شاهد بوده‌اید ممکن آرمان خالصانه‌ی جهادی را که به‌دنبالش بودید. در این مدت ارزش‌ها و باور دینی شمارا از مسیر اصلی منحرف و در خط استراتژی هویت قومی خویش کاملاً مصادره کرده‌اند.
رهبری طالبان بدخشانی!
از تجارب گذشته‌های تاریخی کشور خوب می‌دانید جنگ و جهاد جدا از اهداف و رویکرد معنوی خود دو مولفه‌ی درونی و بیرونی دارد. نخست رویکرد ابزاری و استعماری توسط کشورهای منطقه و فرامنطقه‌ای است که سال‌ها ما قربانی اهداف استخباراتی و استراتژیک این کشور‌ها استیم که به‌گونه‌ای پیدا و پنهان به‌وسیله‌ی مهره‌های استخباراتی در قالب سناریوهای مخوف منافع‌جویانه مدیریت و سازماندهی شده است. چیزی‌که عملاً مشاهده و تجربه دارین.
دوم، هژمونی‌خواهی و قدرت‌طلبی یک قوم که سال‌ها کشور مارا از مسیر پیش‌رفت و ترقی باز داشته‌اند. اما رویکرد این جنگ و مبارزه همیشه یک نقاپ و پوش مذهبی – معنوی داشته است که با شعارهای دماگوژانه خیلی آدم‌های چیز فهم از ماهیت طالبان چیزی نمی‌دانستند، برای تأمین و تحقق اهداف شوم اهریمنی خود ابزار قرار گرفتند؛
باتوجه به‌روایت تاریخی بیست سال پسین، جنگ شما هم زیر نام جهاد در خط پالیسی و برنامه‌های قومی مدیریت و سمت‌وسو داده شده است؛
رهبری طالبان بدخشانی!
حال بخت از طالبان برگشته است، جامعه‌ای جهانی، کشورهای همسایه‌ حتا حامی درجه یک آن پاکستان با این گروه پشت کرده‌اند. بحران درون ساختاری، جنگ قدرت‌طلبی دو قبیله‌ای پشتون دیر یا زود خودش را نشان خواهد داد و شعله‌های آتش این جنگ به‌سان دهه‌ی هفتاد جامه‌ی شمارا سیاه‌تر خواهد کرد. جوی جاری حاکم سیاسی، نظامی – استخباراتی را درک کنید در یک چرخش جسورانه که قطعاً فرصت طلایی ـ تاریخی خیلی مساعد است. پرچم آزادی و استقلال‌طلبی ده‌ها انسان اسیر و در بند را در بدخشان بلند کنید؛ تجارب تاریخی نشان داده است که هر شخصیت سیاسی ـ نظامی‌که قبلاً در کنار گروه‌ها و رژیم‌های بدنام با آن‌ها کار کرده‌اند با یک حرکت شجاعانه تمام گذشته‌ی سیاه و ننگین خویش را زودن و خودرا تطهیر کرده‌اند. در نهایت از داوری منفی تاریخ برات حاصل کرده‌اند.
چنان‌که نبی عظیمی، آصف دلاور ژنرال مومن اندرابی و… در سقوط رژیم دیکتاتوری و فاشیستی نجیب، یک چنین شهامت و شجاعت تاریخی را به‌نفع هویت و قوم خویش انجام داده‌اند و تا فرجام زندگی مورد حرمت مردم خویش قرار گرفته‌اند. رژیم طالبانی سقوط‌اش قطعی و حتمی‌ست. اما اقدام دلاورانه‌ی شما در این مقطع حساس و سرنوشت‌ساز دو، سه پیامد کلان تاریخی دارد:
الف-با بلند کردن پرچم آزادی و استقلال علیه‌ی استبداد قومی تمام مردم بدخشان موافقان و مخالفان همه مشترکاً از شما حمایت می‌کنند و شماها هم‌چنان صدرنشین خواهید بود. سال‌ها مورد حرمت ویژه‌ی همگان قرار می‌گیرید، حتا کسانی‌که توسط شما مظلومانه کشته شده‌اند، به پاس این شهامت، پدران، مادران، همسران و فرزندان‌شان نه‌تنها شمارا می‌بخشند بل با دسته، دسته گل بدرقه و استقبال‌تان خواهند کرد.

همچنین بخوانید: کشته‌شدن دو کودک در اثر سیلاب در بدخشان

ب-بااین جسارت تاریخی بدخشان و بدخشانیان را برای همیشه سربلند می‌کنید از این همه طعن و لعن که در این مدت علیه‌ی بدخشانی صورت گرفته است. با یک اقدام تاریخی تمام خطاهای و اشتباهات استراتژیک جبران می‌شود، بدخشان را در یک طرف معادله‌ای سیاسی کلان کشور قرار می‌دهید.
د- با اقدام شجاعانه‌ای شما در یک هفته شمال کشور سقوط می‌کند، تمام اقوام از شّر استبداد قومی رها می‌شوند در این صورت همه‌ی اقوام در سراسر کشور ممنون، مدیون و سال‌ها وام‌دار احسان شما خواهند بود.
در غیر آن فرداها در جغرافیای بدخشان، یک وجب جای نخواهید داشت، مرده‌های‌تان سال‌ها در کشورهای دیگر بی‌نام و بی‌خط و نشان خواهد بود. محاسبه‌ای ننگینی را که بدخشانیان نسبت به عمل‌کرد شما دارند؛ لکه‌های سیاه حاکمیت استبدادی، جا به‌جای ناقلان جبر در مناطقی‌که آن‌ها در نظر دارند بخواهید نخواهید بر دوش شما خواهند بود. حراج سرمایه‌های ملی-طلایی بدخشان را در فردا پاسخ‌گو خواهید بود. رژیم قومی طالبانی سقوط خواهد کرد. اما در عدم یک شهامت و شجاعت تاریخی، نسل اندر نسل بدنام و اسطوره‌ی رسوایی و شرم‌ساری خواهید بود.

نوشته های مرتبط :