ائتلاف عربستان سعودی و امارات متحده عربی از سال ۲۰۱۵ با محوریت مقابله با حوثیها شکل گرفت و به مدت یک دهه، نمونهای از همکاری راهبردی در خلیج فارس و شمال آفریقا به شمار میرفت. این همکاری، ابتدا موفق شد بخشهای وسیعی از یمن را تحت کنترل قرار دهد، عملیات نظامی مشترک را تسهیل کند و مانع از تقویت حوثیها در جنوب و مرکز یمن شود.
با این حال، اختلافات بنیادین در اهداف بلندمدت، نگاه متفاوت به وحدت یمن و تمایل امارات به ایجاد حوزههای نفوذ مستقل، زمینهساز تنش شد. عربستان همواره بر حفظ یکپارچگی و ثبات یمن تأکید داشت و نگران تقسیم قدرت و افزایش نفوذ نیابتی امارات بود؛ در حالی که ابوظبی با تقویت شورای انتقالی جنوب (STC) و تسلط بر مناطق نفتخیز حضرموت و المهره، در پی تثبیت نفوذ سیاسی و اقتصادی و ایجاد اهرم فشار در منطقه بود.
اختلافات اقتصادی، سیاسی و ژئوپلیتیک، نقش محوری در تشدید این بحران دارند. بازار انرژی، مسیرهای تجاری دریای سرخ، امنیت منطقهای و حتی مذاکرات صلح عربستان-حوثیها، همگی تحت تأثیر مستقیم این رقابت قرار گرفتهاند. در این مقاله، ضمن بررسی تاریخچه روابط عربستان و امارات، تحولات اخیر یمن، پیامدهای اقتصادی و ژئوپلیتیک، و نقش بازیگران منطقهای و بینالمللی، چشماندازهای ممکن برای مدیریت بحران نیز مورد تحلیل قرار خواهد گرفت.
ابعاد استراتژیک تنشها
۱. رقابت انرژی و اقتصادی
رقابت اقتصادی و انرژی، یکی از محورهای اصلی بحران کنونی است. اختلافات اوپک+ از سال ۲۰۲۱، ریشه در برنامههای توسعهای و تنوع اقتصادی عربستان (چشمانداز ۲۰۳۰) و استراتژی توسعه اقتصادی امارات دارد و توانایی دو کشور در اجماع نفتی و مدیریت بازار جهانی انرژی را به چالش کشیده است. این رقابت، نه تنها بر قیمت نفت و ثبات اقتصادی منطقه تأثیرگذار است، بلکه به تقابل راهبردی و افزایش فشار بر کشورهای همسایه، به ویژه یمن و عمان، منجر شده است.
۲. واگرایی سیاست خارجی
واگرایی سیاست خارجی، یکی دیگر از عوامل کلیدی است. امارات با عادیسازی روابط با اسرائیل در سال ۲۰۲۰، حمایت از جناحهای مختلف در سودان و حضور فعال در شاخ آفریقا، مسیر مستقلی را دنبال کرده است. عربستان، در مقابل، بر حل مسئله فلسطین و حفظ انسجام عربی تأکید دارد. این واگرایی، زمینه شکلگیری رقابتهای نیابتی، تشدید اختلافات تاریخی و افزایش حساسیت کشورهای منطقه به رفتارهای راهبردی دو قدرت را فراهم کرده است.
۳. یمن؛ محور اصلی بحران
یمن، نقطه مرکزی رقابت عربستان و امارات است. شورای انتقالی جنوب با حمایت امارات حضرموت و بخشهایی از المهره را تحت کنترل دارد و نفوذ خود را در جنوب تثبیت کرده است. عربستان این اقدامات را تهدید مستقیم امنیت ملی میداند. این تحولات، گذار از رقابت نیابتی به مواجهههای پیچیدهتر و افزایش خطر جبهه جدید در یمن را نشان میدهد.
پیامدهای ژئوپلیتیک و منطقهای
۱. توازن قدرت در خلیج فارس
تنش عربستان و امارات، توازن قدرت در خلیج فارس را به شدت تحت تأثیر قرار داده است. این رقابت، شورای همکاری خلیج را با چالش مواجه کرده و کشورهای همسایه را مجبور به بازنگری در استراتژیهای امنیتی و دیپلماتیک خود نموده است. وابستگی به میانجیگری خارجی، به ویژه از سوی ایالات متحده و کشورهای اروپایی، افزایش یافته است.
۲. تأثیر بر بحران انسانی
یمن، بیش از یک دهه درگیر جنگ و بحران انسانی است و در این شرایط، تنش عربستان-امارات، رنج مردم را تشدید میکند. صدها هزار کشته، میلیونها آواره و افزایش خطر قحطی، شرایط بشردوستانه را بحرانیتر کرده و ارسال کمکهای بینالمللی را با اختلال مواجه ساخته است.
۳. بازار انرژی و امنیت دریای سرخ
کنترل STC بر میادین نفتی و بنادر استراتژیک، ابزاری راهبردی برای فشار بر عربستان ایجاد کرده است. این مسئله نه تنها ثبات بازار انرژی جهانی را تهدید میکند، بلکه امنیت مسیرهای تجاری دریای سرخ و تعاملات اقتصادی منطقهای را با چالش مواجه ساخته است.
وضعیت کنونی یمن
تقسیم قدرت: حوثیها شمال و مرکز (شامل صنعا و جمعیت)؛ STC اکثر جنوب سابق؛ دولت رسمی نفوذ محدود و وابسته به عربستان.
بحران انسانی: صدها هزار کشته، میلیونها آواره، اختلال در ارسال کمکهای بشردوستانه.
پیامدهای منطقهای: افزایش خطر حملات حوثیها در دریای سرخ، اختلال در مذاکرات صلح، نگرانی کشورهای همسایه از کنترل STC بر مرزها.
پیامدهای اقتصادی: ناپایداری بازار انرژی، کاهش صادرات نفت و فشار بر اجماع اوپک+.
پیامدهای امنیتی: احتمال تقویت شبکههای نیابتی و افزایش تهدیدات علیه عربستان و دیگر کشورهای منطقه.
چشمانداز و نتیجهگیری
تنش میان عربستان و امارات، فراتر از بحران داخلی یمن، رقابت بر سر رهبری منطقهای و نفوذ ژئوپلیتیک را نمایان میسازد. این رقابت، زنگ خطر جدی برای شورای همکاری خلیج و ثبات منطقهای است.
حل پایدار بحران یمن، نیازمند دیپلماسی فعال و تقسیم قدرت مسالمتآمیز است. تمرکز بر تهدیدات مشترک، مدیریت منابع انرژی و ایجاد توافقهای اقتصادی و امنیتی میان بازیگران منطقهای، تنها راه جلوگیری از گسترش درگیری و بیثباتی است. آینده خلیج فارس، تحت تأثیر رفتارهای راهبردی عربستان و امارات شکل خواهد گرفت و ثبات منطقهای تنها با همکاری هوشمندانه، میانجیگری فعال و اجماع بازیگران کلیدی امکانپذیر است.