بحث هویت در افغانستان همواره یکی از موضوعات چالشبرانگیز بوده و همیشه باعث جدل میان نخبه گان و چیز فهمان اقوام افغان و غیر افغان شده است.
چند روزیست عدهای از نخبگان تاجیک، ازبیک، هزاره و سایر اقوام غیر پشتون/افغان به کارزار (من افغان نیستم) پیوستهاند، و همچنان پشتونها در مجموع، از باسواد تا بیسواد، کارزار (من افغان هستم)را دنبال میکنند.
در این میان، برخی افراد به اصطلاح باسواد و آگاه، این بحث را ناچیز میدانند و با شعار (انسانم آرزوست) خود را از آن دور میکنند البته پیروان این شعار تنها غیر پشتون ها را دربر میگیرد.
بحث هویت در افغانستان خیلی دیرینه است و هر ازگاهی بین نخبه گان اقوام مختلف کشور داغ میشود مثل این روزها.
برای پاسخ به اینکه آیا مسئله اصل و نسب و هویت یا شعار (افغان هستم و یا نیستم) واقعاً بیمعنی است یا معنا دار؟ و اگر بی معنی است که من هم به کار زار (انسانم آرزوست) بپیوندیم و اگر واقعا مهم است باید من هم موقف خودم را روشن کنم که من کی هستم و به کدام نام باید یاد شوم، لازم دیدم با رجوع به تاریخ بشریت و اهمیت اصل و نسب در جوامع بشری، ثمرهی یافته هایم را کوتاه و مختصر بیان کنم تا نظریات نیک فرهیخته گان را نیز داشته باشم.
۱. اهمیت اصلونسب در طول تاریخ:
اصلونسب و هویت قومی همیشه در جوامع انسانی اهمیت داشته است، قبل از اسلام: عرب، فارس و روم همه شان جوامع تبارمحور بوده اند.
عربها به قبیله و شجرهنامه افتخار میکردند و جایگاه اجتماعی بر اساس نسب تعیین میشد.
ایرانیان باستان (هخامنشی و ساسانی) خاندان و تبار را معیار مقام سیاسی، ثروت و مشروعیت میدانستند.
رومیان با نظام Gens و نام خانوادگی، افراد را از نظر اجتماعی و سیاسی دستهبندی میکردند.
اصلونسب یک ویژگی طبیعی و جهانی بوده و هیچ جامعهای آن را نادیده نگرفته است.
۲. اهمیت اصلونسب در اسلام و جامعه پیامبر (ص):
با آمدن اسلام، عصبیت، برتریجویی قومی و جاهلی کاهش یافت، اما افتخار به هویت و تبار هیچگاه نفی نشد.
معیار برتری از زر، زور، ثروت، زیادی افراد، و زیادی دارای به اخلاص تقوا، اخلاق و فداکاری تغییر کرد.
صحابه ها به هنگام جهاد، رجز خوانی میکردند و نام، نام پدر و نام قوم خود را واضیح اعلام میکردند.
این کار نه تنها برای شجاعت و جهاد بود، بلکه به قوم و خاندان افتخار میآوردند، بدون اینکه کسی را تحقیر کند یا از طرف کسی ممانعت و تحقیر شوند.
اسلام با اصل هویت مشکلی نداشته و ندارد، بلکه با ظلم، تحقیر و برتریجویی نادرست مخالفت کرده است.
بنابر این بحث دربارهٔ هویت و اصلونسب نه بی معنی است و نه قابل چشم پوشی.
افتخار به قوم، تبار و تاریخ و پذیرفتن هویت های مختلف میتواند با اخلاق، فداکاری و انسانیت همراه باشد، همانطور که صحابه و بزرگان تاریخ عمل میکردند.
همه ما، چه تاجیک، پشتون، ازبیک، هزاره یا هر قوم دیگری، با احترام به تاریخ و تبار خود و هموطنان خود، میتوانیم عدالت اجتماعی واقعی و اخلاقی را تجربه کنیم و از مزایایی تنوع قومی، فرهنگی و زبانی در کشور خود بهرهمند شویم.